خاستگاه درمان شناختی – رفتاری
درمان شناختی-رفتاری رویکردی است مبتنی بر عقل سلیم که بر دو اصل بنیادی استوار است: نخست، اینکه شناخت واره های ما اثری کنترل کننده بر هیجانها و رفتار ما دارند؛ و دوم، اینکه چگونگی عملکرد یا رفتار ما اثری قوی در الگوهای فکری و هیجانهای ما می گذارند. دالایی لاما در کتاب اخلاق برای هزاره جدید (۱۹۹۹) خاطر نشان می سازد که “اگر ما بتوانیم تغییر گرایشی در افکار و هیجانهای خود ایجاد کنیم و سازمان بندی جدیدی در رفتار خود پدید بیاوریم، نه تنها می توانیم با درد و رنج راحت تر مقابله کنیم، بلکه می توانیم در درجه اول، از ایجاد درد و رنج پیشگیری کنیم.
این دیدگاه که ایجاد یک سبک سالم در تفکر می تواند پریشانی را کم کند و یا احساس آسایش و خوشبختی بهتری پدید بیاورد، موضوع متداول و مشترکی در بسیاری از نسل ها و فرهنگ ها بوده است.
ارون ت. بک، نخستین کسی بود که به طور کامل در مورد کاربرد مداخله های شناختی و رفتاری در اختلال های هیجانی، نظریه ها و روش هایی وضع کرد. او اگرچه از مفاهیم روانکاوی فاصله گرفت، اما خاطر نشان کرد که نظریه های شناختی او از روانکاوهای پس از فروید از قبیل آدلر، هورنای و سالیوان اثر پذیرفته است.
مدل شناختی – رفتاری
در رویکرد شناختی-رفتاری، پردازش شناختی نقشی محوری بر عهده دارد، چرا که انسان ها پیوسته اهمیت رویدادهای محیط اطراف و درون خود را مورد ارزیابی قرار می دهند (مانند رویدادهای پرفشار، گرفتن فیدبک یا نگرفتن بازخورد از دیگران، خاطرات رویدادها از گذشته، وظایف محوله، احساس های جسمی). شناخت واره ها اغلب با واکنش های هیجانی همراه اند.
متخصصان شناختی-رفتاری در عین حال متوجه اند که در شکل گیری و درمان اختلال های روانی، تعامل های پیچیده ای بین فرایندهای زیست شناختی (مانند وراثت، کارکردهای نوروترنسمیتری، ساختار مغز و دستگاه عصبی-غددی)، تاثیرات محیطی و بین فردی، و عناصر شناختی-رفتاری وجود دارد. در مدل درمان شناختی-رفتاری فرض بر آن است که تغییرات شناختی و رفتاری، از طریق فرآیندهای زیستی تنظیم می شوند و اینکه داروهای روانگردان و سایر داروهای زیستی، در شناخت واره ها اثر می گذارند.
منبع : آموزش درمان شناختی- رفتاری / نویسنده: دکتر جسی رایت، مونیکا بسکو، مایکل تیز / مترجم: دکتر حبیب الله قاسم زاده، دکتر حسن حمیدپور
خیلی خوب بود