دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

ساندور رادو

Sandor Rado

رادو سلامت روانی را به عنوان غلبه نسبی هیجانات لطیف بر هیجانات اضطراری در فردی که مستقل و به خود متکی است، تعبیر می کند.

ساندور رادو

ساندور رادو(۱۸۹۰-۱۹۷۲) در مجارستان متولد شد و در همان جا تحصیل کرد. وی در رشته حقوق فعالیت خود را آغاز کرد و در سال ۱۹۱۱ موفق به اخذ مدرک علوم سیاسی شد. بعدا، برخلاف میل پدرش، تصمیم به تحصیل در رشته پزشکی گرفت. این اشتیاق بزرگ او از همان کودکی بود، زیرا علاقه زیادی به علوم طبیعی داشت. وی در سال ۱۹۱۵ دکترای خود را دریافت کرد.

ساندور رادو(Sandor Rado) به فرنزی در سازمان دهی روانکاوی مجارستان کمک کرد و سپس توسط کارل آبراهام تحت روانکاوی قرار گرفت. در ۱۹۳۸ به آمریکا مهاجرت و در دانشگاه کلمبیا اولین مؤسسه آموزشی روانکاوی را تأسیس کرد. او همچنین علاقه ای به مطالعه اعتیاد پیدا کرد و خیلی زود به یکی از بزرگترین مقامات در این زمینه تبدیل شد.

ساندور رادورادو برخی جنبه های شخصیتی عجیبی داشت. او عاشق غذای خوب و بانوان پرکار بود و آرزو داشت که هر زنی را که از مسیر او عبور می کرد جلب کند. این امر، همراه با تزهای مبالغه آمیز وی در مورد فالوسنتریسم(Falocentrism)، شهرت او را به عنوان زن ستیز بیشتر می کرد. به این دلایل، ساندور رادو با کارن هورنای، خصومت شدید و طولانی مدت داشت.

رادو اگر چه در ابتدا یکی از مشتاق ترین پیروان فروید بود، اما با فاصله گرفتن از روانکاوی کلاسیک، راهی جدید را در پیش گرفت. رادو در زمینه روانکاوی، صریح ترین تخلفات را مرتکب شده است، وی یکبار با تحلیلگر خودش و یکبار دیگر با یکی از بیماران خودش ازدواج کرد.

رادو یکی از منظم ترین و سازمان یافته ترین تجدید نظرها در مورد شیوه های سنتی روانکاوی را انجام داد. رادو پس از عدم رضایت از این شیوه ها، روشی را بر اساس روان پویایی سازگارانه (Adaptational Psychodynmics) پیشنهاد می کند. او به انتقاد از شیوه مرسوم روانکاوی در مورد وادار کردن بیمار به واپس روی به مراحل اولیه رشد پرداخته و بیان می کند که پس از این واپس روی باید پیشرفتی در کار باشد که از نظر او به معنی تطابق و سازگاری موفقیت آمیز با وضعیت کنونی زندگی است.

او در این رابطه سوالی اساسی را پیش می کشد: «آیا درک بیمار از گذشته خود برای آنکه تغییری در او رخ دهد کافی است؟»

او می گوید: «غلبه بر سرکوبی و یادآوری خاطرات ناخوشایند گذشته یک مطلب است و استفاده از این خاطرات برای یادگیری و بوجود آوردن دانشی جدید مطلبی دیگر.»

به اعتقاد رادو بیمار باید از شیوه های سازگاری کودکانه به سوی روشهای بالغانه حرکت داده شود. بیمار تمایل دارد که رابطه خود با درمانگر را به سوی یک رابطه والد-کودک سوق دهد، اما درمانگر باید در مقابل این خواسته بیمار ایستاده و کوشش در برقراری رابطه ای بالغانه با وی نماید. فقدان عزت نفس عامل این واکنش بیمار است و رادو بر شکوفایی اعتماد به نفس بیمار در یک فضای واقع بینانه تأکید می کند.

رادو اعتقاد دارد: «حتی اگر یافته هایی دقیق از گذشته در دسترس باشند، تعبیر و تفسیر همیشه باید با ارجاع به عملکرد کنونی زندگی فرد آغاز شده و پایان یابد.»

او روانکاوی سنتی را به علت تأکید بیش از حد بر گذشته که سبب طولانی شدن غیر ضروری روند درمان شده و واپس روی بیمار را تشدید می نماید، سرزنش می کند. از دید رادو، کنکاش در گذشته باید در خدمت زمان حال زندگی بیمار و اساسی برای سازگاری آینده وی باشد. او از بوجود آمدن نوروز انتقالی در جریان درمان ممانعت به عمل می آورد و در عوض برای درمانگر نقشی فعال و آموزشی قائل است.

پست های مرتبط

رادو چهار سطح را در رابطه با انسجام و سازمان دهی روانی انسان پیشنهاد می کند. این مراحل با الهام گرفتن از مراحل تکامل مغز که به سمت تأثیر بیشتر قشر مخ بر مناطق تحت قشری حرکت می کند، مطرح شده است.

  1. در اولین سطح که سطح لذت گرایانه (Hedonic) است، موجود بر اساس پیش بینی درد و لذت عمل می کند.
  2. در مرحله هیجانی (Emotional) با پیدایش هیجانات سر و کار داریم و رادو این هیجانات را به دو دسته هیجانات اضطراری (Emergency Emotions) و هیجانات لطیف (Tender Emotions) تقسیم می کند. احساسات اضطراری مانند خشم و ترس و احساسات لطیف مانند عشق و افتخار به ترتیب پاسخهایی نسبت به درد و لذت واقعی یا پیش بینی شده هستند.
  3. تخیلات، توهمات، پیش داوری ها و هذیان ها همگی مشخص کننده تفکر احساسی (Emotional Thinking) هستند که مرحله سوم را از دید رادو می سازند.
  4. در مرحله آخر با تفکر غیر احساسی (Non- Emotional Thinking) سر و کار داریم که مترادف «اصل واقعیت» مطرح شده از سوی فروید است و به فرد کمک می کند که تمایلات فوری خود را به علت نفع آتی کنار بگذارد.

رادو سلامت روانی را به عنوان غلبه نسبی هیجانات لطیف بر هیجانات اضطراری در فردی که مستقل و به خود متکی است تعبیر می کند. فرد سالم در دیگران احساسی لذت بخش بوجود می آورد و این خود موجب تقویت احساس لذت بخش فرد از خودش می شود. پاسخهای اضطراری در فرد سالم هنوز فعالند اما راه های غیر مخرب برای تخلیه انرژی آنها در پیش گرفته می شود. در روان درمانی، هدف تغییر سازمان دهی احساسی و هیجانی فرد در جهت افزایش عزت نفس اوست تا تأثیر هیجانات لطیف بر رفتار او بیشتر گردد.

منبع : روانکاوی در گذر زمان. علی فیروز آبادی

۵ ۱ رای
رأی دهی به مقاله

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی، نیاز به گفت و گو و مشاوره داریم. جهت دریافت وقت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ تماس بگیرید.

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها