تحلیل سریال Bates Motel
ناخود آگاه است که بر اعمال انسان ها کنترل دارد
داستان فیلم درباره مادر و پسری است که رابطه عاطفی بسیار قوی با هم دارند. این رابطه چنان قوی است که شخصیت پسر نوجوان داستان دچار تضاد شخصیتی (اختلال هویت تجزیهای) میشود.
آلفرد هیچکاک در سال ۱۹۶۰ توانست یکی از بهترین آثار خود را تحت عنوان Psycho خلق کند. «روانی» داستانی پر از هیجان و تعلیق بود که موفقیت فراتر از انتظار خودش را مدیون اقتباس از رمانی به همین نام از رابرت بلاخ است. داستان در رابطه با جوانی به نام نورمن بیتس است که متلی را به همراه مادرش نورما اداره میکند. نورمن از سلامت روحی برخوردار نیست و از بیماری اسکیزوفرنی به شدت رنج میبرد. در سال ۲۰۱۳، سریالی به نام Bates Motel با اقتباس از همین رمان، روایتی دیگر از داستان نورمن و نورما را برای بینندگان عاشق این سبک و سیاق فراهم می کند.
روایت سریال از نقطهای شروع میشود که بیماری نورمن چندان بارز نیست و وی به همراه مادرش به تازگی به متل نقل مکان کردهاند. داستان فیلم درباره مادر و پسری است که رابطه عاطفی بسیار قوی با هم دارند. این رابطه چنان قوی است که شخصیت پسر نوجوان داستان دچار تضاد شخصیتی (اختلال هویت تجزیهای) میشود. او گاهی خودش را در قالب مادرش میبیند و کارهای عجیب میکند.
نورمن در نهایت در فصل چهارم تبدیل به یک بیمار کاملا خطرناک و همچنین به یک قاتل خونسرد تبدیل میشود. هایمور با تلاشهای بسیار زیاد توانست در طول فصل چهارم و پنجم از لحاظ بازیگری خودش را از زیر سایهی ورا فارمیگا کنار کشیده و خوش بدرخشد.
تحلیل روانشناختی سریال Bates Motel
فروید اعتقاد دارد انسانها درگیر تسلط ناخودآگاه هستند و این ناخود آگاه است که بر اعمال انسان ها کنترل دارد؛ همانطور که نورمن اسیر عقده های روانی است و در پس این عقده ها دست به اعمالی می زند.
نورمن، جوانی زخمی و رنج دیده است. او در نوجوانی پدرش را کشته است. به دلیل فقدان پدر، زیر سلطه ی مادر بزرگ شده است. آن چنان به مادر وابسته و عاشقش شده است که وقتی مادر، عاشق مرد دیگری(الکس رومرو) می شود، چون مرد را رقیب عشقی خود می داند (عقده ادیپ)؛ نه تنها مرد را بلکه مادرش را می کشد.
او بعد از مرگ مادر برای فرار از تنهایی، جسد مادرش را به خانه آورده و با او شروع به صحبت می کند، به گونه ای که جای مادر، خودش صحبت می کند. نیمی مادر است و نیم دیگر نورمن (اختلال هویت تجزیهای).
نورمن عاشق زنهایی می شود که شبیه مادرش هستند، پس از رابطه برقرار کردن با آنها ، زنها را می کشد زیرا تصور وی از زنها یا فرشته است و یا فاحشه. مادر نورمن(نیمه ی دوم شخصیت نورمن) وقتی می بیند دخترهای تازه وارد می خواهند محبت پسر را از او بگیرند، به علت حسادت مادرانه، عصبانی شده و دست به قتل دخترها می زند.
عقده مادر
همهی ما دیدهایم که نوزاد به مجرد اینکه از چیزی، مثل بی توجهی اطرافیان، گرسنگی، دل درد، خیس شدن جا و … آزرده میشود، مادر خود را که اولین حامی و تغذیهکننده و مسئول اوست، خائن و خاطی میبیند و حتی از سینهی او قهر میکند، از همین جاست که قالب کهن الگوی “Mother complex” شروع به پُر شدن میکند.
عقده مادر، آرزوی ما برای بازگشت به دوران جنینی و مورد مراقبت قرار گرفتن و بودن در امنیتی مادر گونه است. همان طور که در پایان سریال نورمن به نورما (مادرش) می رسد.
فرافکنی، همان برگرداندن تصویر درونیای که ما از چیزی داریم بر روی یک واقعیت بیرونی است. کودک و حتی فرد بالغ، تصویر مادر بزرگ را بر روی مادر بیرونی خود فرافکنی میکند و همواره برای همهی اتفاقات ناخوشایند دنیا، مادرش را مقصر و خاطی میبیند، چرا که به زعم او، آنکه او را به دنیا میآورد و تغذیه میکند، خالق اوست، پس مسئول همهی اتفاقات جهان است.
فرافکنی مادر درونی بر مادر بیرونی به مرور زمان و با رشد انسان تبدیل به فرآیند پیچیدهای میشود، به طوریکه هر چه وقوع حوادث ناگوار و یا اشتباه والدین و اطرافیان، بیشتر شود، به حجم این کهن الگو نیز افزوده میشود و از آن طرف هرچه فرد بر این باور اشتباه خود بیشتر پافشاری کند که مادر و کائنات باعث بروز بدبختی ها و مشکلات هستند و زمانه با او نمیسازد، باز هم بر حجم این مادر مخوف اضافه میگردد چرا که بر اساس قانون بنیادی: ” ناخودآگاه همان چهرهای را به ما نشان میدهد که ما ابتدا به آن نشان دادهایم”.
در سریال هم ما در شخصیت نورمن یک مادر درونی داریم. مادری که شخصیت دیگر نورمن است. او متخاصم است و به راحتی می تواند ادم ها را بکشد. زمان شکل گیری این مادر در شخصیت نورمن به دوران کودکی وی بر می گردد. زمانی که پدر وی به مادرش تجاوز می کند و او زیر تخت دست مادرش را می گیرد. در انتها نورمن به کمک شخصیت دیگر خود که همان مادر متخاصم است، پدرش را می کشد. در ادامه سریال، دخترهای زیبایی که عاشق نورمن می شوند را می کشد.
Wooooooowwww
این سریال رو حتما ببینید خیلی عمیق و زیبا هستش