فرافکنی
کافر همه را به کیش خود پندارد
فرافکنی یک مکانیزم دفاعی روانشناختی است که با نسبت دادن ویژگیهای غیر قابل پذیرش فرد به دیگری، تعریف میشود.
فرافکنی(projection) مکانیزمی دفاعی است که اول بار زیگموند فروید آن را مطرح کرد. فرافکنی یعنی نسبت دادن ناآگاهانه اعمال، عیبها و امیال ناپسند خود به دیگران. فرد به طور ناهشیار، احساسات یا تکانههای غیرقابل قبول خود را به دیگری نسبت داده و با این کار از رو به رو شدن با آنها اجتناب میکند. این کار باعث کاهش اضطراب فرد میشود. این مکانیزم دفاعی از ایگو و حس ارزشمندی خود(self) فرد، محافظت میکند.
برای مثال، یک مرد متاهل که در محل کارش به همکارش علاقهمند شده، همکارش را به ابراز علاقه به خود متهم میکند و به همه میگوید “او دور و بر من میپلکد!”. همچنین، شنیدن جمله “او از من متنفر است” در واقع به این معناست که “من از او متنفرم”. یا مثلا اشکان شخصیت مفلوک و خودخواهی دارد ولی اغلب از کم ارزشی دیگران شکایت می کند.
فرافکنی یکی از ساز و کارهای دفاعی در برابر نگرانی و اضطراب به شمار میرود. در این مکانیزم دفاعی فرد میکوشد تا تمایلات نامناسب و ناپسند خویش را به دیگران نسبت دهد و در نتیجه خود را عاری از هرگونه عیب و نقص بداند و خود را از احساس گناه، برهاند. با این وسیله دفاعی، فرد در مورد دیگران با مقیاس خویش، قضاوت میکند.
فرافکنی یعنی انگشت اتهام به سوی دیگران گرفتن. فرافکنی عبارت است از تمایل به نسبت دادن آنچه در درون می گذرد به دیگران یا به محیط. فرافکنی فرد را در مقابل یک نوع اضطراب حفظ می کند؛ اضطرابی که در اثر اعتراف به کاستی ها و نقص ها ممکن است به وجود آید.
فرافکنی در معنای واژهای آن، بر پرتاب کردن رو به بیرون یا رو به جلو دلالت دارد و به فرایند یا اسلوبی اشاره دارد که افراد به مدد آن، ایدهها، تصویرها و امیال را به محیط بیرونیشان تحمیل میکنند. اغلب احساساتی که پروجکت میشوند: خشم، حسادت، کنترلگری و احساسات جنسی هستند.
فرافکنی قادر است با تحریف واقعیت روابط میانفردی را تخریب کند؛ وقتی رابطهای نیازمند چارچوب های مشخص و واضح است، مکانیزمهای تحریف کننده مثل فرافکنی، تأثیری به شدت منفی بر آن خواهند گذاشت.
مثلا، فروشنده ای که خودش را مسیحی بسیار مومنی می داند که جامعه روی او حساب می کند، ولی فردی به شدت طمع کار است و سر مشتریان کلاه می گذارد، بر این باور است که همۀ مشتریانی که وارد مغازه می شوند می خواهند هر طور که شده سر او کلاه بگذارند. مسلم است که اکثریت مطلق مشتریان چنین قصدی ندارند، و او در واقع، حرص و دغل کاری خود را به آنان فرافکنی می کند.
دانشجویی که در امتحان شفاهی رد می شود می گوید که استاد امتحان گیرنده ضعیف بوده است. پرستاری که در انجام وظایف خود خوب عمل نمیکند می گوید که سایر پرستاران به بیماران خوب رسیدگی نمیکنند. جراحی که عملش موفقیت آمیز نیست با اصرار می گوید که کمک جراح و سرپرستار به وظایفشان خوب عمل نکرده اند. کسی که کمبود جنسی دارد، رفتار دوستانه و عادی دیگران را نوعی دعوت محسوب می کند. این نوع افراد وقتی به فروشگاهی می روند و فروشنده به آنها لبخند می زند، فکر می کنند که وی از آنها “خوشش آمده است”. مردی که به همسرش خیانت می کند ممکن است دائم به او تهمت خیانتکاری بزند. زنی که از دست شوهر خود عصبانی است ممکن است با گفتن ” چرا از دست من این همه عصبانی هستی؟” در واقع عصبانیت خودش را توجیه کند.
نوع شدید از فرافکنی ممکن است به رفتار خصمانه یا حتی پرخاشگری منجر شود، مخصوصاً هنگامی که فرد احساس می کند یک نفر دیگر باعث و بانی احساسات منفی اوست. برای مثال، بیمار بسیار چاقی که چند کیلو چاق تر شده است ممکن است پرستار خود را مقصر بداند و بگوید که او ترازو را دستکاری کرده است تا او را چاق تر نشان دهد.
سه نوع فرافکنی
- فرافکنی نوروتیک (Neurotic projection): این نوع که شکل رایجی است همان نسبت دادن ناهشیار احساسات، انگیزهها و ویژگیهای غیر قابل پذیرش در فرد به دیگران است.
- فرافکنی مکمل (Complementary projection): زمانی اتفاق میافتد که فرد فکر میکند دیگران نیز احساساتی شبیه او دارند یا مانند او فکر میکنند. برای نمونه با وجود اینکه نمیدانید دیگران چگونه رنگها را میبینند، فکر میکنید که آنها نیز دقیقا مشابه شما رنگها را میبینند و درک میکنند. در این مثال شما درحال فرافکنی دید خود نسبت به رنگها به سایر افراد هستید.
- فرافکنی تعارفی (Complimentary projection): در این نوع فرد فرض میکند دیگران نیز مهارتها و تواناییهایی مشابه او دارند. مثلا یک پیانیست حرفهای فکر میکند، بقیه شاگردانش به خوبی او مینوازند.
فرافکنی همواره مکانیزمی منفی به شمار نمیآید. هرچند در فرافکنی فرویدی، این شکل از مکانیزم دفاعی نامطلوب به شمار میآید، اما در کل انواعی از مکانیزمهای دفاعی وجود دارد که میتوانند مثبت و سازنده باشند. فرافکنی مکمل، نوعی فرافکنی مثبت است که در آن فرد فکر میکند که دیگران نیز نظرات و آرایی مشابه او دارند.
فرافکنی در اختلالات شخصیت
فرافکنی یکی از مکانیزمهای دفاعی غالب در اختلال شخصیت پارانوئید و یکی از اصلی ترین مکانیسم های سطح شخصیت مرزی در نظریه سازمان های شخصیت اتو کرنبرگ است. همچنین در اختلال شخصیت مرزی و خودشیفته نیز مشاهده میشود. فرد خودشیفتهای که احترامی برای شریک عاطفی خود قائل نیست، او را به عدم احترام و ارزش قائل نشدن برای او متهم میکند. فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که از تنها و رها شدن میترسد نیز دیگران را به نقشه ریختن برای تنها گذاشتن او متهم میکند.
فرافکنی، درون فکنی و همانند سازی
درون فکنی و فرافکنی دو مکانیسم دفاعی متضاد یکدیگر هستند. در فرافکنی فرد ویژگیهای منفی خود را به دیگران نسبت میدهد و در درون فکنی ویژگیهای مثبت آنها را در خود جذب میکند. درون فکنی شکل شدیدتر همانندسازی است که در آن فرد ویژگی مثبت دیگران را به خود نسبت میدهد. به عبارت دیگر در همانند سازی فرد تلاش میکند تا خود را شبیه به الگوهای مهم زندگی کند و ویژگیهای مثبت آنها را در خود نیز ایجاد نماید؛ این مکانیسم بیشتر نوعی عمل تقلیدی محسوب میشود. اما در درونفکنی فرد تلاش میکند نقصهای خود را با جذب ویژگیهای مثبت دیگران جبران نماید؛ از همین رو ویژگیهای خوشایند آنها را به خود نسبت میدهد.
فرافکنی در فرایند درمان
۱. فرافکنی به عنوان دفاعی تاکتیکال
بیماران بسیار مقاوم اغلب برای دوری از شما از این دفاع به عنوان دفاعی تاکتیکال استفاده می کنند. برای مثال، شما از بیمار می پرسید: «چه کمکی از من بر میاد؟» و بیمار پاسخ می دهد: «باید از زنم بپرسید. اون کسیه که فکر می کنه من مشکل دارم».
فراموش نکنید که بیمار با پای خود به مطب شما آمده است. در واقع، بیمار آگاهی خود از وجود مشکل را به همسرش فرافکنی می کند. توجه کنید که اضطراب بیمار در عضلات مخطط جریان دارد و قدرت سنجش واقعیت را از دست نداده است. او در عین حالی که خوب و متین به نظر می رسد، بی علاقه بوده و تمایلی به همکاری ندارد. در این حالت، بیمار از فرافکنی به عنوان تاکتیکی برای دوری از شما استفاده می کند.
شیوه مقابله
وقتی اضطراب در عضلات مخطط باشد، سنجش بیمار از واقعیت مطلوب بوده و دفاع های بیمار عمدتا تاکتیکال و از نوع دفاع های سرکوب کننده است. در مثال فوق، به دلیل اینکه بیمار هنوز مشکل خاصی را مطرح نکرده است، درمانگر نباید دفاع وی را تاویل کند؛ بلکه لازم است دفاع را مسدود نمایید. سپس روی این مسئله تمرکز کند که مشکل درونی که بیمار برای آن در پی درمان است، چیست؟ برای مثال درمانگر می گوید: «خب از اون جایی که همسر تو اینجا نیست و منم نمی تونم کمکی بهش بکنم، مشکلی که می خوای من درباره اش بهت کمک کنم چیه؟”
۲. فرافکنی به عنوان دفاعی واپس رونده
فرافکنی می تواند یک دفاع واپس رونده نیز باشد. به این معنی که فرد توانایی ارزیابی واقعیت را از دست می دهد. از این رو بیمار نمی تواند بین واقعیت و آن چه به شما فرافکنده است، تمایز قائل شود. تصور کنید بیماری شکننده وارد مطب می شود که نگاهی هراسان دارد و تند حرف می زند. طبیعتا، با شدت یافتن اضطراب بیمار، شما سریع تر مداخله می کنید تا به بیمار کمک کنید، اضطرابش را ببیند و آن را تنظیم کند. در ادامه ارزیابی، متوجه نشانه های آشوب شناختی – ادراکی می شوید (فعالیت پاراسمپاتیک)؛ اما می بینید که تنظیم اضطراب بیمار بسیار سخت است. در همین حال بیمار می گوید از اینکه او را قضاوت کنید، می ترسد. با کمی دقت متوجه خواهید شد که او سوپر ایگوی خود را روی شما فرافکنی کرده و از تمایز قائل شدن بین شما و فرافکنی خود ناتوان است.
شیوه مقابله
اگر بیمار شما را فردی قضاوت گر بداند، نمی تواند به شما اعتماد کند تا اضطرابش را تنظیم کنید. بنابراین ابتدا دفاعش را بازسازی کنید تا عوض برقراری اتحادی نامناسب با دفاع، با شما اتحاد درمانی مناسبی شکل دهد. در این راستا می توانید بگویید: «چیزی که میگی واقعا مهمه. میخوای با دقت بررسیش کنیم؟ شواهدی وجود داره که نشون بده من دارم تو رو قضاوت می کنم؟»
بیمار را تشویق کنید به چهره شما نگاه کند. وقتی شواهد را در چهره شما جستجو کند، متوجه مغایرت آن با دفاع خود می شود. در نهایت، این کار باعث می شود، بیمار واقعیت را ببیند و دفاعش متوقف شود. فراموش نکنید که احساسات، اضطراب را برمی انگیزند و اضطراب به استفاده از دفاع فرافکنی می انجامد. مشکل اینجاست که فرافکنی، صرفا اضطراب بیمار را تشدید می کند. چرا که اکنون نه تنها از احساسش، که از شما نیز می ترسد! بنابراین باید دفاع را بازسازی نموده و از دست اضطراب ناشی از فرافکنی، رها شوید. پس از آن، می توانید تنظیم اضطراب را از سر بگیرید.
۳. فرافکنی اراده
شکل رایج دیگر، فرافکنی اراده است. بیمار شکننده می گوید: «من از سوالایی که قراره بپرسید می ترسم» و با صورتی ترسیده به شما نگاه می کند. در این مورد، بیمار مضطرب فراموش می کند که این خواست خودش بوده که درباره زندگی درونی اش چیزهای بیشتری بداند. در عوض، به گونه ای خواسته اش را فرافکنی می کند که انگار شما هستید که می خواهید به زندگی درونیش رخنه کنید. در نتیجه، از شما به عنوان شخصی آزار دهنده می ترسد و اجتناب می کند.
شیوه مقابله
برای غیرفعال ساختن دفاع در این حالت، چیزی را که بیمار فرافکنی کرده است به او یادآوری کنید:
- آیا خواست خودت بود که بیای اینجا؟
- آیا خودت تمایل داری که بر مشکلت غلبه کنی؟
- خودت می خوای بدونی که به صورت ناهشیار و در سطوح عمیق تر چه اتفاقی میفته تا بتونی اطلاعات بهتری در مورد خودت داشته باشی؟
- می خوای اطلاعات بهتری درباره خودت داشته باشی تا بتونی تصمیم های بهتری بگیری؟
هر بار که بیمار به سوال شما پاسخ بله می دهد، ذره ای از فرافکنی خود را می پذیرد. هنگامی که بیمار کاملا دفاعش را بپذیرد، آرام خواهد شد. زیرا دیگر از آن چه به شما فرافکنی کرده، نمی ترسد.
اثر اجماع کاذب (false consensus effect) و فرافکنی :
افراد تمایل دارند موافقت دیگران با باورها، عقاید، نظرات و اعمالشان را، بیشتر از میزانی که واقعاً هست ارزیابی کنند. به عبارت دیگر، افراد تمایل دارند فکر کنند که عقیده یا ترجیح خودشون، از عقیده یا ترجیح مخالفشون، رایجتره. یک روانشناس اجتماعی به نام سولومون اش (Solomon Asch) سازوکاری برای این سوگیری شناختی معرفی می کند: وقتی افراد به ترجیحات خودشون و ترجیحات دیگران فکر میکنند، معمولاً متوجه این موضوع نیستند که ممکنه مبنای مقایسه آنها با دیگران فرق داشته باشه؛ یا در اصطلاح «موضوع مورد داوری» متفاوتی داشته باشند.
مثلا اگر از فردی ۷۰ ساله بخواهید با ذکر مثال آهنگهای قدیمی را با آهنگهای امروزی مقایسه کند، به آهنگ هایی از قدیم اشاره میکند که واقعاً خوبن (مثلا آهنگ های شجریان) و از بدترین آهنگهای امروزی مثال میاورد(مثلا آهنگ های تتلو)؛ برعکس، کسی که بیشتر عاشق آهنگ های امروزیه، مبنای مقایسه اش را روی آهنگهای امروزی میگذارد. در ترجیحات سیاسی هم شرایط مشابهی برقرار می شود.
کسانی که نظرات متفاوتی با ما دارند، ممکن است موضوع مورد داوری متفاوتی داشته باشند. عدم درک این نکته، میتواند به سوءتفاهم و درگیریهای طولانیمدت منجر بشود. معمولا به افراد و گروههای درگیر توصیه میشود سعی کنید با کفشهای دیگری راه بروید و دنیا را از عینک او ببینید. این پدیده را بسیار در جامعه ایران می بینیم مثلا در مورد حجاب اجباری.
طرح حجاب اجباری اشتباه است. از همان ابتدای انقلاب اسلامی، همه در رودربایستی با آن قرار گرفتند و هیچ کس روی آن را نداشت که بگوید این کار اشتباه است. فکر کردیم که اگر بگوییم این کار اشتباه است، اصل دین به باد خواهد رفت. ایمان باید در قلب انسان خانه بگیرد و گرنه اگر قرار باشد به ظاهر خود را نشان دهد، همین خواهد شد که امروز شاهدش هستیم. ما نباید انتظار داشته باشیم کسی که حجاب را قبول ندارد، دشمن است و منافقانه رفتار می کند. ما میتوانیم طی یک فرایند عقلانی و تدوین شده اعلام کنیم حجاب اجباری نیست، اما خانمها ملزمند که یک سری کدهای اخلاقی را مثل همه جای دنیا رعایت کنند.
منابع :
- نظریه های شخصیت، دکتر حمزه گنجی، نشر ساوالان
- www.goodtherapy.org/projection
- psychologytoday.com/projection