دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

هاینس هارتمن

یکی از پایه‌گذاران روانشناسی ایگو

هارتمن بیش از آن که به تشریح و درمان انحرافات رفتاری در افراد آشفته و مضطرب بپردازند، بیشترین اهمیت را به درک کردن و رشد طبیعی انسان می دهند.

هاینس هارتمن

زندگی نامه هارتمن

هاینس هارتمن (Heinz Hartmann) در ۴ نوامبر ۱۸۹۴ در وین به دنیا آمد. خانواده هارتمن افرادی تحصیل کرده و سر‌شناس بودند. یکی از پدربزرگ‌های او به نام موریتز هارتمن، شاعر، مقاله نویس و عضو مجلس بود. پدرش، لادو هارتمن استاد تاریخ و مؤسس کتابخانه عمومی بود؛ و در نهایت مادرش، گرتا کورباک پیانیست و مجسمه‌ساز ماهری بود. وی در خانواده ای بدون ایمان دینی بزرگ شد؛ در خانواده ای که هنر در آن گوهر و خمیرمایه زندگی بود.

تا ۱۳ سالگی تحت نظر معلم خصوصی تحصیل کرد. بعد از آن وارد مدرسه شد و تا اتمام دوران دبیرستان در مدرسه عمومی ماند. هارتمن در دانشگاه وین مدرک پزشکی گرفت و سپس روانپزشک شد. در طول تحصیل در پزشکی، دو مقاله راجع به متابولیسم نوعی درخت نوشت. با شروع به مطالعه آثار زیگموند فروید، به ایده‌های او علاقه‌مند شد. هارتمن بعد از فارغ‌التحصیلی و قبل از این که آموزش روانکاوی ببیند، در دانشکده روانپزشکی وین و کلینیک عصب‌شناختی کار می‌کرد. 

هارتمن همواره به موضوعات بسیاری از خود علاقه نشان می‌داد. با این‌که روانپزشکی را پیشهٔ خود کرده بود ولی در بهار ۱۹۱۸ در کلاس‌های درس ماکس وبر در دانشگاه وین حاضر می‌شد و در نوشته‌های بعدی خود بارها به وبر به عنوان راهنمای خویش در روش‌شناسی اشاره کرده‌ است. چند سال، وقتی پدرش سفیر بود، در سفارتخانه مشغول به خدمت شد و از نزدیک با سیاست آشنا شد. او با فیلسوفان حلقه وین نیز در ارتباط بود و از این حیث در میان روانکاوان اتریشی یگانه بود. حتی به عنوان روانپزشک هیچ‌گاه خود را تنها به یک شاخه یا مکتب محدود نمی‌کرد.

هارتمن کار خود را با سرپرستی متخصصان بالینی و آزمایش‌گر شروع کرد و بعدا در اواسط دههٔ ۱۹۲۰ بود که به‌طور آموزشی تحت روانکاوی قرار گرفت و به این رشته روی آورد. در سال ۱۹۲۴، او با بتلهایم، مقاله‌ای منتشر کرد که اعتبار نظریه نماد‌سازی فروید را به چالش بکشد؛ در واقع همین مقاله بود که هارتمن را در روانکاوی به شهرت رساند. در ۱۹۲۵ قرار شد هارتمن با کارل آبراهام دوره روانکاوی را بگذراند، اما با مرگ ناگهانی آبراهام او مجبور شد این دوره را تحت نظارت ساندور رادو ببیند. در حین این که در حال گذراندن این دوره بود، اولین اثر خود با عنوان “پایه‌های روانکاوی” را در ۱۹۲۷ منتشر کرد.

او مقاله‌ای درباره اعتبار آزمایشی نظریه فروید منتشر کرد که تأثیر گسترده‌ای داشت و بعد به نگارش کتابی درباره بنیادهای روانکاوی پرداخت که در ۱۹۲۷ منتشر شد. چون در روان‌شناسی آموزش درستی دیده بود و از مطالعات دقیق در روانکاوی بهره برده بود و در عین حال تجربیات متنوع بالینی داشت و علاقه‌ای خاص به هنر و علوم اجتماعی و مسائل همگانی داشت از همان دوران جوانی از احترام خاصی برخوردار بود. همین احترام و توجه بود که باعث شد تا در چهل سالگی هارتمن، بنیان‌گذار روانکاوی، فروید، شخصا از او بخواهد تا با خودش تحت دومین روانکاوی آموزشی قرار بگیرد. دوره کار با فروید برای هارتمن تنها با آموزش بیشتر و تفکر گذشت و هیچ کتابی در این دوره منتشر نکرد. این دوره گرایش به درون، با قرائت مقاله «روان‌شناسی من، مشکل سازگاری» در ۱۹۳۷ به پایان رسید. 

هاینس هارتمن و مهاجرت به نیویورک

در ۱۹۳۹ او مقاله‌ای راجع به روانشناسی ایگو در جامعه وین به چاپ رساند که بعدا با بسط و گسترش، آن را تبدیل به کتابی با عنوان “روانشناسی ایگو و مشکلات انطباقی” کرد. چاپ این اثر همزمان بود با چاپ کتاب “ایگو و مکانیسم‌های دفاعی” آنا فروید؛ این همزمانی تأثیر زیادی بر گسترش حوزه روانشناسی ایگو گذاشت. در سال ۱۹۳۸، به دلیل حضور نازی‌ها در اتریش، هارتمن به همراه خوانواده‌اش مجبور به ترک وین شدند. آنها ابتدا به پاریس و سپس به سوئیس رفتند و در سال ۱۹۴۱ به نیویورک رفتند.

در نیویورک مطبی دایر کرد و همزمان به پژوهش‌های نظری پرداخت. هارتمن در نهضت جهانی روان‌کاوی موقعیت درخشانی به دست آورده بود و دوستان و ستایندگان بسیاری داشت اما برعکس اریک فروم در نزد عموم گمنام بود و حلقه مخاطبانش از جمع روان‌کاوان جلوتر نمی‌رفت. در سال‌های ۵۰ تا ۵۵ سالگی قوای تألیف و ترکیب او به اوج رسیده بود و در حدود ۱۹۵۰ با همکاری ارنست کریس(Ernest kris) و رودلف لونشتاین(Rudolf Loevenstein) به انتشار گروهی از مقالات پرداخت که مجموعاً تشکیل‌دهنده اساس نظری روان‌شناسی من(ego Psychology) شد. خطابه‌ای که او در ۱۹۵۹ در زمینهٔ روانکاوی و اخلاق ایراد کرد و بعد در ۱۹۶۰ به شکل مشروح‌تری به چاپ رساند آخرین نوشتهٔ مفصل او بود. سرانجام وی در آمریکا در ۱۹۷۰ وفات یافت.

روان تحلیل گران مکتب ساختاری امریکا از جمله هارتمن و کریس و لون شتاین از زاویه چشم انداز پدیدآیی روانی از دیگر نظام های روان تحلیل گری متمایز می گردند. اینان در چارچوب یک دریافت نسبی نگری علمی قرار می گیرند که برای مشاهده مستقیم و تفسیر آن ارزش زیادی قائل هستند. 

هارتمن را به دلیل تحقیق و انتشار کتاب‌هایی راجع به روانشناسی ایگو می‌شناسند. نظریه هارتمن بر اساس ایگو و سازش فرد با محیط، بوجود آمد. او روی بسط و گسترش تئوری سائق و تعارض کار کرد. او همچنین در توضیح مفاهیمی مانند، خنثی کردن پرخاشگری، کارکرد ایگو و سازگاری موفق بود.

مکتب هارتمن ۲ دسته فرضیه را مد نظر قرار می دهد:

  • قضایای پویشی: به بررسی رفتار انسان در یک موقعیت محدود می پردازد
  • قضایای تحولی: از راه پژوهش ریشه و مبنای رفتار سعی در تبیین آن دارد

نظریه تحلیل ایگو

طرفداران رویکرد تحلیل ایگو (ego analysis) افرادی مثل هاینز هارتمن، دیوید راپاپورت، آنا فروید، کریس، اریک اریکسون هستند. این جنبش از روانکاوی کلاسیک نشات گرفته است و بر این اساس استوار است که روانکاوی کلاسیک بر عوامل تعیین کننده ناهشیار و غریزی تأکید افراطی کرده است و نسبت به فرایندهای ایگو بی توجه است.

تحلیلگران ایگو، وساطت ایگو در تعارضات اید و دنیای واقعی را قبول دارند ولی معتقدند که ایگو کارکردهای بسیار مهم دیگری هم دارد. آنها بر کارکردهای انطباقی و غیر تعارضی ایگو تأکید دارند مثل حافظه، یادگیری و ادراک. تحلیلگران ایگو بیشتر بازآموزی را مدنظر دارند تا بازسازی مورد نظر روانکاوی سنتی را. یعنی آنها به تجربه های دوران کودکی و ایجاد روان رنجوری انتقالی توجه زیادی ندارند. این نوع درمان بیشتر بر مشکلات کنونی متمرکز می شود تا زنده کردن مجدد گذشته.

روانشناسی ایگو فرض می کند که خود دارای فرایندهایی مثل حافظه و ادراک و هماهنگی حرکتی است که فطری هستند و انرژی مجزا از نهاد دارند. از دید این روانشناسان، من جایگاهی فارغ از تعارض دارد و سازگاری فرد با واقعیت و تسلط بر محیط از جمله آن هستند. از دید روانشناسی ایگو، مراحل بعدی زندگی نیز همانند مراحل اولیه آن برای رشد شخصیت و آسیب روانی اهمیت دارند.

این درمانگران برخی نقاط قوت ایگو را می سنجند و تقویت می کنند که عبارتند از واقعیت آزمایی، کنترل تکانه، قوه قضاوت و استفاده از مکانیسم های دفاعی پخته تر مثل والایش. همچنین در این رویکرد بر نقش مهم ایجاد اعتماد در بیمار از طریق «پدر و مادری کردن» در چهارچوب رابطۀ درمانی تأکید می شود. در این رویکرد حتی گاهی انتقال، سد راه درمان و مانع ایجاد دفاع های انطباقی در بیمار می شود.

مراحل رشد کودک هاینس هارتمن

هاینز هارتمن به بررسی ایگو و سازش فرد با محیط در چهارچوب یک روان تحلیل گری گسترده پرداخته است. به عقیده وی، پایگاه های نهاد، من و فرامن قسمت های مختلف شخصیت را که با یکدیگر در تضاد باشند، تشکیل نمی دهند، بلکه معرف سه مرکز کنش وری روانی اند.

مراحل شکل گیری ساخت روانی :

۱ – مرحله عدم تمایز

در این مرحله نه ایگو وجود دارد و نه نهاد، بلکه عناصری از هر کدام به تدریج شروع به شکل‌گیری می‌کند. این عناصر در دو ساخت جدا از هم تحت عنوان نهاد و ایگو قرار می‌گیرند. در نظریه هارتمن، از بدو تولد هم لیبیدو و هم سائق پرخاشگری وجود دارد و هم رگه‌های ابتدایی کنش‌های آینده ایگو. 

منظور هارتمن از رگه‌های ابتدایی کنش‌های آینده ایگو، ساختارهای سرشتی و فطری هستند، مانند ادراک، هوش و زمینه‌های حرکتی. هارتمن این دستگاه‌ها را تحت عنوان استقلال عمل نخستین ایگو می‌نامد. بنابراین نوزاد یک موجود کشاننده ای محض نیست بلکه یک موجود سازش یافته است. در نتیجه قبل از این‌که فرآیندهای بعدی سازگاری به وجود بیایند، نوزاد برای این امر مجهز است.

۲ – مرحله تشکیل موضوع

زمانی که کودک بتواند بین خود و جهانی که او را احاطه کرده است، تمایز قائل شود، نخستین گام در راه تشکیل ایگو را برداشته است. شرط لازم برای تشکیل ایگو، رشد و رسیدگی توانایی ادراکی کودک است. از منظر هارتمن، جهان بیرونی، افرادی است که کودک با آن‌ها رابطه دارد (مانند مادر). وقتی کودک به تدریج یاد می‌گیرد بین خود و مادرش تمایز قائل شود، به آن‌چه که مادرش به او منتقل می‌کند، علاقه نشان می‌دهد. از دید هارتمن این امر نوعی یادگیری است.

مادر به عنوان نخستین موضوع عشق کودک است که زودرس ترین یادگیری از طریق همسان سازی با او صورت می گیرد.

هارتمن اصطلاح «خود» را از «من» متمایز می کند. به نظر هارتمن «خود» دارای وظایف خاص نیست و با تجسم خود مطابقت می کند و به منزله یکی از تظاهرات من به عنوان پایگاه روانی است.

۳ – مرحله حرکت به سوی استقرار من

در جریان نیمه دوم سال اول زندگی، با تحول فزاینده ایگو، پیش‌بینی رویدادهای آینده امکان‌پذیر می‌شود. این امر باعث گذار از اصل لذت به اصل واقعیت می‌شود. اصل لذت، همان خواسته‌ها و تکانه‌های نهاد است که به دنبال ارضای سریع است، اما اصل واقعیت چیزی است که در عالم واقع اتفاق می‌افتد و کودک می‌فهمد تمام نیازهایش، به صورت آنی برآورده نخواهد شد.

در این مرحله کودک رابطه محکمی با اشیاء برقرار می کند. در این حالت، کودک یاد می‌گیرد با ایجاد جایگزین‌هایی برای ارضای نیاز اصلی، صبر و تحمل داشته باشد. مثلاً کودک در زمان گرسنگی، با مکیدن انگشت شست، تا حدودی نیاز گرسنگی خود را ارضا می‌کند تا زمانی که مادر به او غذا بدهد.

در این مرحله، کودک می‌تواند به صورت خیالی، چیزی را وانمود کند و در خیال‌پردازی‌های خود، روابط با محیط را از نو بازی کند. در واقع، کودک جهانی خاص برای خود آفریده است. گذار از اصل لذت به اصل واقعیت نیز نشان‌دهنده یک یادگیری واقعی است. این حالت، نیازمند رشد فرآیندهای عقلی کودک می‌باشد.

توانایی صبر کردن برای ارضاهای جدید در این مرحله شکل می گیرد، گذرگاه دیگری که در متمایز شدن من و نهاد وجود دارد «یادگیری نگهداری ادرار و مدفوع» می باشد، که در این حالت کودک با یک تعارض سه گانه مواجه می شود.  یعنی تعارض بین غرایز خود، خواست مادر و سعی در مهار کردن. در این هنگام، بزرگترین خطری که او را تهدید می کند ترس از دست دادن موضوع عشق (مادر) و عشق به طور کلی است.

از آنجایی که در این مرحله، جهان درونی کودک گسترش می یابد، لذا کودک قادر می گردد تا به پیش بینی آینده بپردازد، در نتیجه اضطراب او تبدیل به یک علامت محرک می شود. این علامت محرک به کودک هشدار می دهد و او برای مقابله با اضطراب، از مکانیزم دفاعی مثل فرافکنی، درون فکنی، واپسروی و نفی استفاده کند.

در نهایت، در پایان سال اول زندگی، «من» که در شرف شکل گیری است، پدیدار می گردد و به عنوان یک عضو سازشی اختصاصی، فرد را مجهز می کند.

ایگو در نظریه هارتمن

هارتمن، اظهار داشت که به کمک نظریه روانکاوی فروید، می‌توان چهره متفاوتی از ایگو را توصیف کرد که به آن، خودمختاری بیشتری می‌دهد. در نظریه فروید، شخصیت از سه عنصر نهاد، من و فرامن تشکیل شده است که با هم عمل کرده تا رفتارهای پیچیده انسان را بسازند. هارتمن نظریه خود را بر پایه ایگو و سازش فرد با محیط بنا نهاد. او عنوان می‌کند که نهاد، ایگو و سوپرایگو، قسمت‌های مختلف شخصیت که با یکدیگر در تعارض باشند را تشکیل نمی‌دهند. بلکه این سه پایگاه، معرف سه مرکز فعالیت روانی هستند. هارتمن می‌گوید ایگو، مستقل از نهاد، رشد میکند.

هارتمن، معتقد به وجود یک ایگوی خودمختار و مستقل است؛ یعنی این‌که لیبیدو در ایگو سرمایه‌گذاری نمی‌کند، بلکه انرژی ایگو، خنثی است. ایگو به عنوان یک میانجی بین کشاننده‌ها (سائق‌ها) و واقعیت عمل می‌کند. کار ایگو هم دفاع علیه سائق‌های نهاد و هم پاسداری از محقق شدن ارضای نیازهاست. 

وجود این کنش‌ها در نظریه هارتمن به این معناست که کودک یک موجود کشاننده‌ای محض نیست که فقط توسط لیبیدو هدایت شود و انرژی‌اش تأمین شود، بلکه یک انرژی مجزا از لیبیدو دارد که خنثی است و متمایز از انرژی‌های غریزی می‌باشد. هارتمن همچنین می‌گوید مکانیزم‌های دفاعی که در ابتدا توسط افراد به کار برده می‌شوند، می‌توانند در آینده به عنوان فرآیندهای سازگاری با محیط به کار گرفته شوند. یعنی مکانیزم دفاعی مانند عقلانی‌سازی که در ابتدا تحت تأثیر سائق‌هاست، در آینده می‌تواند به صورت مستقل برای سازگاری در روابط با دیگران استفاده شود. هارتمن این حالت را «تغییرات کنش» نامید. از نظر هارتمن، چیزی که افراد واقعاً می‌خواهند، حرکت در جهت کم کردن تنش نیست. بلکه هدف افراد، رشد روابط بین فردی است.

انواع من در نظریه هارتمن

  1. من خود پیرو: این من، از طریق یک انرژی خنثی و متمایز از انرژی های غریزی، سرمایه گذاری شده است. من خود پیرو، میانجی بین کشاننده ها و واقعیت است یعنی هم به دفاع علیه کشاننده های نهاد می پردازد و هم از تحقق ارضاها حمایت می کند. من خود پیرو، در نظریه هارتمن تحت عنوان خود پیروی نخستین من، شامل کنش‌هایی مانند ادراک (که عمل را مهار می‌کند)، حافظه (که پیش‌بینی کننده واقعیت است)، حرکت، جنبه‌های شناختی و … می‌شود. من خود پیرو به بخش تعارضی من مربوط می شود.
  2. من دفاعی: در قلمرو غیر تعارضی من است و به فعالیت های ترکیب و سازش می پردازد.

زمانی که تعارض درون یک پایگاه وجود دارد، مثلا تعارض بین من تعارضی و من خود پیرو، هارتمن آن را تعارض «درون سیستمی» می نامد و زمانی که تعارض بین پایگاه های مختلف اتفاق می افتد. مثل ایگو و نهاد، هارتمن آن را تعارض «بین سیستمی» نام گذاری می کند.

ایگو، میانجی بین کشاننده ها و واقعیت است. یعنی هم از غلبه کشاننده های نهاد دفاع می کند و هم از تحقق ارضاها حمایت می کند.

منبع : روانشناسی ژنتیک ۲ (از روان تحلیل گری تا رفتار شناسی). منصور و دادستان

۴.۲ ۱۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
طیبه
۱۴۰۲/۰۷/۳۰ ۱۲:۰۰

مثل همیشه عالی و فوق العاده. ممنون از نوشتار کامل شما .