کارکردهای ایگو
ایگو زیر لایه ای از شخصیت است.
ایگو زیر لایه ای از شخصیت است. ایگو سازمانی از کارکردهاست که تکلیفش میانجی گری میان غرایز و جهان بیرون است. کارکرد ایگو به ۱۲ ظرفیت اصلی تقسیم می شود
تعریف ایگو (ego) : انبوهه و مجموعه ای از ادراک ها یا الگوهای رفتاری یاد گرفته شده.
ایگو زیر لایه ای از شخصیت است. ایگو مترادف با خود(self)، شخصیت و منش نیست. ایگو سازمانی از کارکردهاست که تکلیفش میانجی گری میان غرایز و جهان بیرون است. پاره ای از کارکردهای ایگو تا اندازه ای هشیارانه عمل می کنند و برخی دیگر ناهشیارانه.
ایگو بر اساس اصل واقعیت عمل میکند، به این معنا که خواستههای اید(id) را به شیوهای برآورده میکند که واقعبینانه و جامعهپسند باشد. به عبارت دیگر کمک میکند که ارضای خواستههایمان تا رسیدن به زمان و مکان مناسب به تعویق بیفتد. ایگو آن چیزی است که ما آن را استدلال و خردمندی مینامیم و اید شامل شهوت است.
میتوان کارکرد ایگو را به ۱۲ ظرفیت اصلی تقسیم کرد (بلک و همکاران، ۱۹۸۸) :
۱- واقعیت سنجی (Reality testing) : تمایز نهادن بین محرک های درونی و بیرونی
- (۱) تمایزی که شخص می تواند بین محرک های درونی و بیرونی بگذارد
- (۲) صحت یا دقت ادراک که شامل وقوف به زمان و مکان و تفسیر درست از رخدادهای بیرونی می شود
- (۳) صحت و دقت واقعیت سنجی درونی، یعنی برخورداری از ذهنیت روان شناختی و آگاهی نسبت به خود است.
توانایی در سنجش، چیزی که به صورت هیجانی تجربه می کنید و چیزی که به صورت واقعی رخ داده است. واقعیت آزمایی به توانایی تمایز بین ادراکهایی که واقعی یا غیر واقعی هستند اشاره دارد. توانایی دیدن واقعیت به صورتی که وجود دارد، نه آن چه ما فکر می کنیم و یا تصور می کنیم.
۲- قضاوت (Judgment) : پیش بینی پیامدها
منظور پیش بینی عواقب کارها و انتخاب هاست، به طوری که تظاهرات یا نمود آن در رفتار فرد دیده شود. مضاف بر اینکه این پیش بینی باید به لحاظ هیجانی از تناسب هم برخوردار باشد. داشتن قضاوت سالم و بیعیب بدین معناست که فرد از مناسبات و پیامدهای احتمالی یک رفتار آگاهی داشته باشد و به گونهای رفتار کند که این آگاهی را نشان دهد.
۳- روابط ابژه (Object relations) : درجه و نوع ارتباط مندی
آنچه که از این اصطلاح مد نظر است، درجه و نوع ارتباط هایی است که فرد با دیگری برقرار می کند. این شاخص بررسی می کند که آزمودنی تا چه اندازه درگیر روابط بدوی است (مثل دلبستگی نارسیستیک)؛ تا چه اندازه به ثبات ابژه رسیده است و تا چه اندازه قادر است دیگران را مستقل از خودش درک کند و بفهمد. این کارکرد شامل ادراکها و انتظارات ما از دیگران است و به طور گستردهتر کیفیت الگوهای دایمی روابط ما در طول زندگی است.
۴- حس واقعیت و حس خود (Sense of reality) : میزان مسخ واقعیت ، میزان مسخ شخصیت
این کاردکرد به حالات مسخ واقعیت و مسخ شخصیت، هویت خود و عزت نفس و نهایتا وضوح مرزهای میان خود و جهان اشاره دارد. برخی از نویسندگان دو کارکرد ایگو، یعنی واقعیت سنجی و حس واقعیت و حس خود را با هم ادغام کرده اند و تحت عنوان ارتباط با واقعیت از آن یاد کرده اند.
۵- سد محرک (stimulant barrier) : آستانه فرد برای تحمل محرک ها
افراد باید قادر باشند، فعالانه محرک های حسی اضافی را از خود دور کنند. این کارکرد به توانایی تحمل و کنترل اضطراب و سایر احساسات مثبت و منفی شدید اشاره دارد.
سد محرک به آستانه فرد برای تحمل محرک ها و همچنین، کفایت و کارایی ایگو برای کنترل درون داد محرک افراطی اشاره دارد. این کارکرد شامل دو مؤلفه است.
- ۱- حساسیت پذیری یا آستانه شخص در برابر محرک های درونی و بیرونی ای که روی دستگاه های حسی فرد، تأثیرات مزاحمت آفرین می گذارند. نور ،صدا، دمای هوا، درد، فشار، داروها و مشروبات الکلی، از جمله محرک هایی هستند که برای سنجش آستانه های شخص باید به آنها توجه کرد.
- ۲- میزان انطباق، سازمان بخشی و انسجام دهی واکنش های فرد، به سطوح مختلف تحریک حسی. در واقع، مؤلفه دوم به کارآمدی مکانیسم های مقابله ای اشاره دارد.
۶- تنظیم و کنترل سائق، عواطف و تکانه : صراحت در ابراز تکانه ، کارآمدی مکانیزم های تاخیری
کنترل تکانه به معنای توانایی فرد برای نشان دادن یا تغییر دادن احساسات، امیال یا آرزوهایش می باشد.
این کارکرد دو مؤلفه اصلی دارد
- ۱- صراحت در ابراز تکانه ها: که در طیفی از کنش نمایی بدوی، تا کنش نمایی نوروتیک، تا اشکال نسبتاً غیر مستقیم ابراز رفتاری قرار دارد
- ۲- کارآمدی مکانیسم های تأخیری و کنترلی: میزان تحمل ناکامی و همچنین این موضوع که سایق، تا چه اندازه از طریق ایده پردازی، ابراز عاطفی و رفتار آشکار فرد، کانالیزه شده اند. به مرور که ایگو رشد می کند، ظرفیت و توانایی اش برای به تأخیر انداختن تخلیه فوری امیال و تکانه ها بیشتر می شود تا بدین طریق انسجام خود را حفظ کند. رشد توانایی به تأخیر انداختن یا متوقف کردن تخلیه غرایز، درست شبیه توانایی شخص برای واقعیت سنجی، چیزی است که در دوران کودکی و به موازات پیشروی از اصل لذت به سمت اصل واقعیت محقق می شود.
۷- فرایندهای تفکر (thought processes) : همان کارکردهای شناختی است
به دستگاه شناختی درونی یک فرد اشاره دارد که با هوش، حافظه، توجه، تمرکز و توانایی مفهوم سازی مجهز شده است. این کارکرد ایگو به حافظه، تمرکز، توجه، توانایی مفهوم سازی و فرآیندهای اولیه و ثانویه اشاره دارد. برای اشاره به این کارکرد می توان از اصطلاح کارکردهای شناختی نیز استفاده کنیم. فردی که در بالاترین سطح از این کارکرد قرار دارد، روش ارتباط کلامی اش فصیح، شمرده، واضح و مستقیم است و از استعاره و شوخی و سایر اسلوب های ارتباط، استفاده به جا و مناسبی دارد.
۸- کارکرد دفاعی (Defensive functioning) : ضعف، موفقیت یا شکست دفاع ها
دفاع شیوهی ناهشیار و خودکاری است که ذهن به واسطهی آن به فشار داخلی و خارجی و تعارضات هیجانی واکنش نشان میدهد. این کارکرد به ضعف یا مزاحمت دفاع ها و موفقیت یا شکست آنها اشاره دارد. فردی که کارکرد دفاعی او در سالم ترین سطح قرار دارد به طرز معقولانه ای نسبت به افکار و احساسات منفی گشودگی نشان می دهد، آنها را به خوبی تحمل می کند و به سرعت هم به حالت قبلی خود باز می گردد. چنین افرادی دامنه ی وسیعی از تکنیک های مقابله ای دارند. با اینکه دفاع ها در این اشخاص معمولاً به صورت اتوماتیک کار می کنند ولی درجاتی از انتخاب در حالت های احساسی خودشان احساس می کنند (برای مثال درباره اون بعداً فکر می کنم یا نمی گذارم این مسئله منو بهم بریزه).
۹- واپس روی انطباقی در خدمت ایگو (ARISE) :
این کارکرد به توانایی آرمیدن واپس گرایانه، یعنی رها کردن خویشتن در دنیای رویاها و فانتزی ها اشاره دارد. یعنی تجربه احساسات و امیال ناخودآگاه، بدون احساس اضطراب و وحشت. واپس روی نوعی آزاد سازی یا تضعیف کنش ضد واپسروانه ایگو است. کنش ضد واپسروانه مسبب حفظ رفتار معقول و غیر وابسته به هنگام برانگیختگی و مواجهه با فشار است و تکانه ها و نیازهای نامعقول و ناپذیرفتنی را مهار می کند. ولی برای دستیابی به سلامت روانی، به ظرفیت آزاد سازی واپس روی بهنجار و ابراز آرزوهای پنهان و غالباً کودکانه هم نیازمندیم. خلاقیت نام دیگر این کارکرد است.
۱۰- تسلط – شایستگی (Mastery-competence) :
این کارکرد شامل سه مؤلفه است
- کفایت: یعنی فرد با توجه به توانایی و ظرفیت فعلی اش، واقعا تا چه اندازه می تواند به تعامل با محیط بپردازد و بر آن مسلط شود.
- نقش یا عملکرد درونی: یعنی احساس ذهنی فرد از شایستگی و کفایت خودش مبنی بر تسلط بر محیط .
- درجه اختلاف بین دو مولفه نخست : یعنی بین شایستگی واقعی و حس درون ذهنی از شایستگی .
۱۱- کارکرد خود مختار (Autonomous functioning) :
میزان آزادی از آسیب دستگاه های خود مختار اولیه و درجه آزادی از آسیب خود مختار ثانویه. کارکرد خود مختار به دو نوع اولیه و ثانویه تقسیم می شود.
- اعمال خودمختار اولیه شامل: توجه، تمرکز، حافظه، یادگیری، ادراک، کارکردهای حرکتی و قصدمندی می شود.
- اعمال خودمختار ثانویه شامل آشفتگی ها و اختلالاتی است که در رابطه با الگوهای عادتی، مهارت های پیچیده، موضوعات روزمره شغلی و علایق ممکن است پیش بیاید.
۱۲- عملکرد ترکیبی – انسجامی (synthetic – integrative):
به توانایی فرد برای سازمان دادن به خودش و جهان، به شیوه ای سودمند و مفید اشاره دارد. درجه آشتی بین ناسازگاری ها و ناهمخوانی های میان نگرش ها، ارزش ها، عواطف و رفتار خود و همچنین میزان ارتباط دادن رویدادهای بیرونی و درون روانی به یکدیگر (یعنی همان انسجام دهی).
منبع : راهنمای بالینی ارزیابی عملکردهای ایگو (EFA) / لئو پلد بلک / مترجم: محمد امین شریفی
سنجش آنلاین کارکردهای ایگو
اعمال خودمختار ثانویه رو میشه در قالب مثال بفرمایید،سپاس از مقاله ی عالی شما،آموختم.
درود.
اعمال خودمختار اولیه شامل : توجه، تمرکز، حافظه، یادگیری، ادراک، کارکردهای حرکتی و قصدمندی می شود
اعمال خودمختار ثانویه شامل آشفتگی ها و اختلالاتی است که در رابطه با الگوهای عادتی، مهارت های پیچیده، موضوعات روزمره شغلی و علایق ممکن است پیش بیاید.
با سلام
تفاوت عملکردهای ایگو رو با نیرومندی ایگو میفرمایید؟
درود . هر دو اصطلاح مشابه هم هستند.
توانمندی ایگو به ظرفیت من برای اداره تقاضاهای متعارض اید، سوپر ایگو و مقتضیات واقعیت بیرونی اشاره دارد و به میزانی که من قادر به ایجاد تعادل نباشد شخصیت فرد درگیر اختلال خواهد شد.
سلام و درود .
آیا آزمونی هست که این دوازده مولفه رو بسنجه…اگر هست ممنون میشم معرفی کنید
درود. EFA هست
برای سنجش قدرت ایگو می توانید به آزمون زیر مراجعه کنید
https://public-psychology.ir/test/ego-strength/