مدل توپولوژیک فروید
بخش بسیار بزرگی از ذهن انسان ناهشیار است
مدل توپولوژیک (Topographical Model) فروید یکی از اولین نظریههای او درباره ساختار ذهن انسان است که حدود سال ۱۹۰۰ مطرح شد. این مدل، ذهن را به سه بخش تقسیم میکند.
مدل توپولوژیک فروید مانند یک نقشه است، که ذهن را به ۳ بخش مجزا تقسیم میکند. هر کدام از این بخش ها، عملکرد و سطح دسترسی متفاوتی دارند. فروید اعتقاد داشت بخش بسیار بزرگی از ذهن انسان ناهشیار است، مانند کوه یخی که تنها بخش کوچکی از آن بیرون آب قرار دارد.
سیستم ذهنی | ویژگی | فرایند غالب | اصل حاکم |
---|---|---|---|
ناهشیار (Unconscious) | امیال و تکانههای سرکوب شده. غرایز جنسی و پرخاشگری | تفکر اولیه (Primary Process) | اصل لذت (Pleasure Principle) |
نیمههشیار (Preconscious) | فیلتر و سانسور محتوای ناهشیار ممنوعه | دفاع ادراکی، تحریف | اجتناب از درد روانی |
هشیار (Conscious) | ادراک منطقی، واقعگرایی، عقلانیت | تفکر ثانویه (Secondary Process) | اصل واقعیت (Reality Principle) |
فروید در ساخت مدل روانشناختی خودش از رؤیا(Dreaming)، سه لایهی ذهن را از هم متمایز می کند:
۱. سیستم ناهشیار (System Unconscious)
عمیقترین لایه ذهن، سیستم ناهشیار (system unconscious) است که از امیال و تکانههایی (Desires and Impulses) با ماهیتی عمدتاً جنسی و گاه مخرب تشکیل شده است. دغدغهی اصلی این سیستم، تحقق این امیال است؛ چیزی که فروید آن را اصل لذت (Pleasure Principle) نامید (Freud, 1911). شیوهی تفکر در این سیستم با تفکر هشیار متفاوت است. این نوع تفکر، که فروید آن را فرایند اولیه (Primary Process Thinking) مینامید، دارای ویژگیهای زیر است:
- تکانشی و بینظم (Impulsive and Disorganized)
- فاقد انسجام منطقی و زمانی (Disregards Logic and Time)
- آکنده از تصاویر عجیب و نمادین (Dominated by Bizarre Visual Imagery)
- غیرقابل درک برای تفکر عقلانی
فروید معتقد بود که رؤیاها تا حد زیادی محصول این فرایندهای اولیه هستند. اگرچه رؤیاها اغلب عجیب و برای ذهن هشیار گیجکنندهاند، اما در صورتی که مکانیزم های تحریف (Mechanisms of Distortion) آنها کشف شود، میتوان آنها را تفسیر (Interpret) کرد.
مثال ۱: فردی در رؤیای خود میبیند که مادربزرگش را در حرم امام رضا، در حالی که لباس سفید عروسی به تن دارد، میبیند. در اطراف او چند کبوتر سفید در حال پرواز هستند و نوحهخوانی مذهبی در پسزمینه پخش میشود.
تحلیل فرویدی:
- عنصر دینی و مکان مقدس (حرم امام رضا): بهعنوان مکان امن و تابو، میتواند نقش پوشاننده میل سرکوبشده را ایفا کند.
- لباس عروسی بر تن مادر بزرگ: نمادی تحریفشده از ازدواج یا پیوند جنسی.
- کبوترها: در فرهنگ ایرانی نماد پاکیاند، اما در زبان محاوره، گاه به طور غیرمستقیم به روابط عاطفی یا حتی جنسی اشاره دارند (مثل اصطلاح «نامهبر عشقی» یا اشارات پنهان در شعرها).
- در اینجا، محتوای واقعی رؤیا (احساسات غیراخلاقی یا تعارضآمیز نسبت به یکی از اعضای خانواده یا تابویی روانی) از طریق تغییر شکل و تحریف، به محتوایی تبدیل شده که قابل تحمل برای ذهن هشیار باشد. در واقع ذهن ناهشیار با استفاده از عناصر مذهبی، نمادهای عرفانی و زبان استعاری، محتوای واقعی را سانسور و به شکلی نمادین بازنمایی میکند.
مثال ۲: دختری میبیند که همراه پدرش در مسجدی خلوت مشغول شستن فرشهاست. ناگهان پدرش فرش را روی او میاندازد و در تاریکی، صدای اذان بهگوش میرسد.
تحلیل فرویدی:
- پدر: در تحلیل فرویدی، معمولاً نماد قدرت و موضوع عقده ادیپ.
- فرش و تاریکی: عناصر نمادین برای پنهانسازی میل یا احساس گناه.
- اذان: نشانهی ورود سانسور مذهبی (اخلاقی).
- محتوای واقعی رؤیا ممکن است نشانهی احساسات پیچیده و تعارضآمیز نسبت به پدر باشد (ترکیبی از وابستگی، ترس و میل)، که بهدلیل محتوای ناراحتکننده در قالب یک سناریوی نمادین و تحریفشده بیان شده است.
مثال ۳: مردی میبیند که در جلسه کنکور سراسری حاضر شده، ولی برگه امتحان به زبان ژاپنی است. مراقب از او میخواهد سریعتر جواب دهد. عرق کرده، گیج شده، و از خواب میپرد.
تحلیل فرویدی:
- امتحان: نماد کلاسیک اضطراب عملکرد و ارزیابی.
- زبان ژاپنی: نماد ناتوانی در درک یا آمادگی برای موقعیت؛ در واقع ناامنی درونی.
- محتوای واقعی رؤیا ممکن است اضطراب ناهشیار درباره شکست، عدم کفایت یا انتقاد اجتماعی باشد.
نکته : هدف فروید از چنین تحلیلهایی، اخلاقی یا قضاوتگرانه نبود، بلکه او تلاش داشت مکانیسمهای دفاعی ذهن (مثل نمادسازی، جابجایی، فرافکنی) را شناسایی کند و نشان دهد که چگونه محتواهای ناهشیار، بهصورت رمزگذاریشده در رؤیاها ظاهر میشوند.
پژوهشهای نوروبیولوژیک و انتقادات به فروید
برخی یافتههای نوروبیولوژیک اخیر، نظریهی فروید دربارهی رؤیا به عنوان تحقق امیال پنهان (Disguised Wish) را زیر سؤال بردهاند. هابسون و مککارلی (Hobson & McCarley, 1977) پیشنهاد کردند که رؤیا دیدن در خواب REM (Rapid Eye Movement Sleep) به دلیل شلیک تصادفی نورونها در ناحیه پونز مغز (Pons) است. این فعالیتها بهطور تصادفی، مراکز بالاتر مغز را تحریک میکنند و احتمالاً نقششان، پاکسازی اتصالات اضافی حافظه (Purging Memory) برای بازسازی روزانه حافظه (Daily Restructuring of Memory) است.
اما مارک سولمز (Mark Solms,2000) با پژوهشهای نوروسایکولوژیک نشان داد که رؤیا و خواب REM لزوماً با هم اتفاق نمیافتند. رؤیاها از ساختارهای زیرقشری مغز (Subcortical Structures) که با سیستمهای انگیزشی (Motivational Systems) مرتبط اند، منشأ میگیرند. مدل عصبروانشناختی سولمز با بسیاری از مفاهیم کلاسیک فروید تطابق قابل توجهی دارد. با اینکه این یافتهها اثبات درستی نظریه فروید محسوب نمیشوند، اما نشان میدهند که کشفیات جدید، نظریات صد سال پیش فروید را رد نکردهاند.
تولید رؤیا (dreaming) توسط مکانیزمی جداگانه در لایهی جلوی مغز (Forebrain) هدایت میشود، بهویژه شبکه دوپامینرژیک که در سیستم جستجوگر (Seeking or Wanting System) قرار دارد، شامل:
- Ventral Tegmental Area (VTA)
- Amygdala
- Prefrontal Cortex
این ساختار در غیاب خواب REM فعال میشود (مثلاً در برخی خوابهای غیر-REM یا در اثر تحریک الکتریکی موضعی)، و برخلاف آن، آسیب به آن، رؤیا را نابود میکند، در حالی که REM باقی میماند.
۲. سیستم نیمههشیار (System Preconscious)
وظیفه این لایهی میانی در مدل توپولوژیک فروید، سانسور امیال ممنوعه (Censorship of Forbidden Wishes) است. این امیال زمانی اجازه ورود به هشیاری دارند که بهقدری تحریف شوند تا منشأ ناهشیارشان قابل شناسایی نباشد. پدیدهای به نام دفاع ادراکی (Perceptual Defense) را نیز میتوان در همین چارچوب توضیح داد. به زبان ساده، دفاع ادراکی یعنی ذهن (یا روان) بهصورت ناخودآگاه از ورود اطلاعات تهدیدآمیز یا آزاردهنده به آگاهی جلوگیری میکند. این دفاع از طریق بالا بردن آستانه ادراک برای محرکهای هیجانی یا ناراحتکننده عمل میکند.
تحقیقات دیکسون (Dixon, 1981) نشان داد برخی افراد، در برابر محرکهای ناراحتکننده، مثل واژهی سرطان، آستانه ادراک بالاتری (Higher Perceptual Threshold) دارند. در این پژوهش، به افراد واژههایی بسیار سریع نمایش داده میشد؛ سپس به تدریج مدتزمان افزایش مییافت تا افراد قادر به شناسایی واژه شوند. کلمات شامل دو دسته بودند:
- کلمات هیجانی و تهدیدآمیز : مثل سرطان-Cancer یا مرگ-Death
- کلمات خنثی : مثل صندلی–Chair یا درخت– Tree
اگر شرکتکننده نمیتوانست کلمه را تشخیص دهد، زمان نمایش بهتدریج افزایش مییافت تا زمانی که او قادر به خواندن آن شود. دیکسون متوجه شد که افراد برای تشخیص کلمات تهدید آمیز، به زمان بیشتری نیاز داشتند تا کلمات خنثی. یعنی واکنش ذهن به کلمهی «سرطان» کندتر از واکنش به کلمهی «درخت» بود.
این پدیده بهعنوان شواهد تجربی برای سانسور ناخودآگاه (Unconscious Censorship) تفسیر میشود. ذهن از ورود محتوای ناراحتکننده به آگاهی جلوگیری میکند. این فرآیند در سطح نیمه آگاه (Preconscious) رخ میدهد. اطلاعات ادراک میشود، اما بهخاطر ماهیت تعارضزا یا دردناک آن، وارد آگاهی نمیشود. هدف از این کار حفظ اصل لذت و جلوگیری از درد روانی (Psychic Pain) ناشی از حالات تعارضآمیز است.
۳. سیستم هشیار (System Conscious)
بالاترین لایهی ذهن، سیستم هشیار است که بر منطق و عقل (Logic and Reason) استوار است. کارکرد اصلیاش برخورد با واقعیت بیرونی (External Reality) و اجتناب از خطر (Avoiding Danger) و حفظ رفتار متمدنانه است. در این سیستم، فرایندهای ثانویه (Secondary Processes) حاکماند، که فروید آن را اصل واقعیت (Reality Principle) مینامید.
تروما در مدل توپولوژیک فروید
در مدل توپولوژیک فروید، تروما (Trauma) به عنوان وضعیتی توصیف میشود که در آن ذهن هشیار (conscious mind) توانایی مقابله با فشارها و امیال ناهشیار را از دست میدهد. تروما وضعیتی است که در آن امیال یا خاطرات سرکوبشده از ناهشیار، با چنان شدتی به سطح هشیار هجوم میآورند که فرد نمیتواند آن را پردازش یا کنترل کند. نتیجه این حالت، اضطراب شدید، سردرگمی و بروز علائم روانرنجور (neurotic symptoms) است.
- ۱. در ناهشیار (Unconscious): تمایل یا خاطرهای دردناک، اغلب با بار جنسی یا پرخاشگرانه، وجود دارد. (مثلاً تمایل جنسی نسبت به والد همجنس یا تجربه آزار دوران کودکی). این محتوای ناهشیار با استفاده از مکانیسم سرکوب (Repression) از آگاهی دور نگه داشته میشود.
- ۲. در نیمه هشیار (Preconscious): این بخش مانند نگهبان عمل میکند. اگر محتوای ناهشیار تهدیدآمیز باشد، آن را سانسور (Censorship) کرده و نمیگذارد به آگاهی راه یابد، مگر آنکه تغییر شکل داده باشد (مثلاً از طریق رؤیا یا لغزشهای کلامی).
- ۳. در هشیار (Conscious): وقتی یک خاطره یا تمایل ناهشیار (مثلاً از طریق محرک بیرونی یا فشار روانی) با شدت زیاد، وارد هشیاری شود، بدون آنکه مکانیزمهای دفاعی فرصت تعدیل آن را داشته باشند، تروما رخ میدهد.
ویژگیهای تروما در این مدل:
- فرد دچار اضطراب شدید میشود.
- توانایی مقابله ذهنی با تجربه آسیبزا از بین میرود.
- ممکن است باعث فلج روانی یا علائم رواننژندانه مانند هیستری، وسواس یا فوبیا شود.
- تروما میتواند باعث شکاف بین ذهن ناهشیار و هشیار شود، به طوری که ذهن فرد از نظر عملکردی به دو بخش مجزا تقسیم میشود (dissociation).
مثال: فرض کنید کودکی شاهد یک صحنه خشونت خانوادگی شدید (مثل ضربوشتم مادر توسط پدر) باشد. او احساس ترس، خشم و ناتوانی دارد. این احساسات شدید و دردناک، به دلیل سن پایین و ناتوانی در درک منطقی، به جای پردازش شدن، سرکوب میشوند و وارد ناهشیار میگردند. سالها بعد، او ممکن است در موقعیتهای مشابه (مثل صدای بلند دعوا یا مرد عصبانی) حمله اضطرابی یا فوبیا تجربه کند، بدون اینکه آگاه باشد.
منبع :
Psychoanalytic Theories (2003): Perspectives from Developmental Psychopathology
Peter Fonagy و Mary Target
🌿 آیا نیاز به مشاوره دارید؟
در مقاطع مختلف زندگی، گفتوگو با یک مشاور میتواند مسیرتان را روشنتر کند.
جهت رزرو وقت مشاوره حضوری یا آنلاین، با ما در ارتباط باشید.