دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

ریشه های جامعه اقتدارگرا

اقتدارگرایی بر قانون حاکمیت تأکید دارد و نه حاکمیت قانون.

اقتدارگرایی ایرانی برخلاف آنچه که بعضی تصور می ­کنند ضرورتا یک پدیده دولتی نیست بلکه در ناخودآگاه فرهنگ عمومی جاری و فعال است.

جامعه اقتدارگرا
  1. چه عاملی سبب دوام و بازتولید اقتدارگرایی در فضای اجتماعی-سیاسی ایران شده است؟
  2. چه چیزی در ساخت اجتماعی و فرهنگی ایران، زمینه ­های مناسب را برای پذیرش و بازتولید استبداد فراهم کرده است؟  
  3. چرا فرهنگ سیاسی ایران مستعد دیکتاتوری است؟
  4. چرا فردیت در معنای مثبت آن در میان ایرانیان شکل نگرفته یا ضعیف باقی مانده است؟
  5. چرا ایگوی ایرانی ضعیف است؟

صفحات تاریخ ایران را که می نگریم، پر از استبداد و اقتدارگرایی است. از پادشاهی­ های کهن ایرانی مانند امپراتوری­ های هخامنشی، اشکانی و ساسانی گرفته تا نظام ­های سیاسی پا گرفته بعد از نفوذ اسلام به ایران، یک ویژگی در میان تمامی نظام ­های سیاسی مشترک بوده است و آن همانا ساخت قدرت اقتدارگرایانه است.

اقتدارگرایی چیست؟

اقتدارگرایی(Authoritarianism) عقیده یا رفتاری از حکومت است و در آن قدرت سیاسی بر جامعه بدون توجه به نظر اکثریت، تحمیل می­ شود. اقتدارگرایی را می ­توان به پادشاهی مطلقه، دیکتاتوری سنتی و بسیاری از اشکال حکومت نظامی مرتبط دانست.

در اینجا باید بین اقتدارگرایی و اقتدار تفاوت قایل شد. ماکس وبر جامعه ­شناس اظهار می ­دارد که اقتدار مبتنی بر قدرت مشروع است در حالی که اقتدارگرایی فاقد این ویژگی یعنی مشروعیت است.

فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد اقتدارگرایی را این­گونه تعریف می ­کند: شیوه­ حکومتی که در آن حاکمان خواهان اطاعت تردیدناپذیر محکومان هستند. به­ طور سنتی اقتدارگرایان به انتخاب فردی اهمیت کمی می­ دهند.

اقتدارگرایی بر قانون حاکمیت تأکید دارد و نه حاکمیت قانون. تصمیم‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی از سوی گروهی برگزیده از مقام ­ها و در پشت درهای بسته گرفته می‌شود.

اقتدارگرایی با دیکتاتوری پیوندی عمیق دارد و در تضاد با دموکراسی است. اصل اساسی در اقتدارگرایی اطاعت از اقتدار حاکم و مخالفت با استقلال افراد در اندیشه و عمل است. اقتدارگرایی به مثابه یک شیوه­ حکومت­ داری قدرت را در چهره و دستان یک رهبر یا بخش کوچکی از نخبگان تقویت می کند. رهبر یا گروهی که هیچ مسئولیت قانونی نسبت به مردم بر عهده ندارد.

ویژگی بارز اقتدارگرایی تصدّی‌گری سیاسی نامحدود رهبر یا حزب حاکم (اغلب در دولت‌های تک‌حزبی) است. ویژگی ممیز آن نیز قدرت به‌ شدت متمرکز است که با سرکوب سیاسی و طرد مخالفان بالقوه تثبیت می‌شود. این قدرت از احزاب سیاسی و تشکیلات توده‌ای برای بسیج مردم در جهت اهداف رژیم استفاده می‌کند. 

در اقتدارگرایی، رهبری‌ خودخوانده که حتی اگر منتخب هم باشد با انتخاب آزاد شهروندان از میان رقبای انتخاباتی قابل جایگزینی نیست. در کنار این موارد محرومیت شهروندان از آزادی‌های مدنی نیز در این نوع حکومت مشهود است.

ریشه های روانشناختی اقتدارگرایی

نظریه سادومازوخیسم دیدگاه روانشناختی است که بر پیوند عمیق میان سادیسم و مازوخیسم، یعنی گرایش به خودآزاری و دگرآزاری تاکید دارد. این دو اصطلاح گرچه در ظاهر با یکدیگر در تضاد است اما این دو می­ توانند در پیوند باهم باشند.

اریک فروم در کتاب گریز از آزادی بهترین تعبیر را از این مفهوم ارائه داده است. وی سادومازوخیسم را برای بررسی شکل گیری حکومت نازی در آلمان و سلطه هیتلر مطرح می کند اما می ­توان آن را در مورد دلایل اقتدارگرایی در شرق و سلطه پذیری ملل شرقی هم مطرح کرد. مردمان مشرق زمین، هرگاه بر مسند قدرت قرار می گیرند علاقه­ دارند تا به دیگران آزار رسانند و هرگاه زیر دست باشند علاقه به اطاعت محض در آنها پدیدار می­ شود و در نتیجه گرایش ­های سادومازوخیستی به صورت بالقوه در آنها قوی است.

ریشه های جامعه شناختی اقتدارگرایی

۱- نظریه­ جامعه توده ­ای:

یکی از نظریه ­های مطرح در زمینه ­ی شکل­ گیری و بازتولید اقتدارگرایی نظریه ­ی جامعه­ توده ­ای است که از سوی نظریه ­پردازانی همچون هانا آرنت (Hannah Arendt) مطرح شده است. این نظریه بیش از هر چیز با شکل ­گیری و روی کار آمدن نظام نازی­ ها در آلمان ارتباط دارد. به باور هانا آرنت در جوامع توده‌ای جامعه مدنی به شدت ضعیف است و جامعه شکلی ذره ای دارد. در چنین جامعه ­ای نظام‌های اقتدارگرا می توانند به ­راحتی توده ­ها را بسیج کرده و در راستای اهداف مورد نظر خود به حرکت در آورند. بسیاری از نظریه ­پردازان، جامعه­ ی توده ­وار و جامعه ­ی مدنی را در نقطه­ ی مقابل هم قرار می­ دهند. در جوامع توده ­وار، هویت افراد ذره ای می شود تا نهادهای جامعه­ ی مدنی امکان ظهور و بروز نداشته باشند و در نتیجه ساخت قدرت اقتدارگرا ادامه حیات می­ یابد. 

۲- نظریه­ استبداد شرقی:

از نظر کارل ویتفوگل(Karl August Wittfogel) استبداد و اقتدارگرایی در غرب هم سابقه داشته اما نوع شرقی آن با نوع غربی قابل مقایسه نیست و بسیار گسترده ­تر، فراگیرتر و ستمگرتر بوده است. ویتفوگل با دست گذاشتن بر ویژگی­ های جغرافیایی این جوامع از اهمیت نظام آبی در این جوامع نام می ­برد و می­ گوید دولت در جوامع شرقی بزرگترین زمین دار بوده و نظام آبیاری را در کنترل خود داشته است. به­ این ترتیب سازمان یکپارچه آبیاری، سلطه ­ای سیاسی و مرکزی را طلب می ­کند که استبدادی است و به پدیده ­ای تبدیل می ­شود که در نهایت استبداد شرقی نامیده می­ شود و دولتی را به وجود می­ آورد که مستقل از طبقات اجتماعی و ورای طبقات اجتماعی قرار دارد.

از جمله افرادی که از این دیدگاه برای تبیین ریشه­ های اقتدارگرایی در ایران استفاده کرده اند، یرواند آبراهامیان است که این دیدگاه را در مورد امپراتوری­ های ایران باستان مفید دانسته اما در خصوص بقیه دوره ­ها ناکارآمد می­ داند، چون به باور او دیوان سالاری گسترده و شیوه آبیاری متمرکز در باقی زمان­ ها در ایران وجود نداشته است.

۳- نظریه چرخه استبداد:

از دیدگاه همایون کاتویان، استبداد در ایران ناشی از بی ­قانونی و بی­ ثباتی است. این دیدگاه از چرخه استبداد سخن می گوید و معتقد است جامعه ایران در مقابل جامعه­ بلندمدت اروپا، جامعه­ ای کوتاه­ مدت و کلنگی است که تنها زنجیره ­ای از حوادث و وقایع را در پی داشته و انباشتی در آن صورت نگرفته است. از نظر وی ایران در طول تاریخ همواره دولت و جامعه ­ای استبدادی بوده است که در آن دولت، طبقات اجتماعی، قانون، سیاست و مانند آن­ها صورتی متفاوت با آنچه در تاریخ اروپا مشاهده شده، داشته است.

تاریخ جامعه استبدادی در برگیرنده چرخه ­ای از دولت­ های استبدادی است که عمر هر دولت با شورشی پایان می­ یابد و سپس آشوب و هرج و مرج حکم­ فرما می­ گردد، تا اینکه دولت جدیدی بدان پایان بخشد و حکومت استبدادی را احیا کند.

معمولا حکومت‌های خودکامه هیچ­گاه آمادگی تفویض قدرت به طریق مسالمت ­آمیز را ندارند و برای باقی ماندن در قدرت از هیچ کوششی دریغ نمی­ کنند. همین رفتار سبب می­ شود که کشور دچار آشوب و هرج و مرج و دست آخر انقلاب بشود و این زمانی است که مردم در آستانه انفجار قرار می­ گیرند و راهی جز توسل به شیوه­ های غیرعقلایی برای تفویض حکومت ندارند. در نهایت کار به جایی می­ رسد که توده ­های مستاصل به هر وسیله­ ای متوسل می­ شوند تا فرمانروای خودکامه را از اریکه­ قدرت به زیر بکشند. هنگامی که خواسته­ آنها جامه عمل پوشید آنها دوباره دنبال فرد مقتدری می­ روند که بتواند اوضاع را سروسامان دهد و امنیت را برقرار سازد. زیرا جامعه آسیب دیده از خشونت و طغیان را نمی­ توان با ملایمت و نرمش قانون اداره کرد. همین امر در یک دور باطل دوباره منتهی به استقرار استبداد می­ شود. جالب این جاست که در آغاز هر کدام از این چرخه­ های استبدادی، مردم با آغوش باز از آن استقبال می­ کنند.

۴- نظریه فرهنگ سیاسی

فرهنگ عبارت است از مجموعه ­ای پیچیده مشتمل بر دانش، اعتقاد، هنر، اخلاقیات، قانون، آداب و همه توانایی ­ها و عاداتی که فرد به عنوان عضوی از جامعه کسب می‌کند. همان‌گونه که فرهنگ عمومی می­ تواند سالم و یا ناسالم باشد، فرهنگ سیاسی نیز می ­تواند بر تساهل و تسامح سیاسی، احترام و اعتماد متقابل، مشارکت ­پذیری و برخورد منطقی با نظرات در برداشت ­های سیاسی دیگران مبتنی باشد و فرهنگ سالم سیاسی نام گیرد؛ و یا به تحمل ­ناپذیری، بی ­احترامی به نظرات و گرایش ­های سیاسی دیگران، برخوردهای تحریک ­کننده­ و تخریبی در قلمرو سیاسی و به عبارتی فرهنگ ناسالم سیاسی نامیده شود.

بشیریه در بحث پیرامون ایدئولوژی و فرهنگ گروه­ های حاکم اظهار می­ دارد، فرهنگ و نگرش سیاسی گروه­های حاکم در ایران به دلایل عمیق تاریخی و اجتماعی و روانشناختی، نگرشی پدرسالارانه دارد که در آن، ساخت قدرت به عنوان رابطه ای عمودی، از بالا به پایین میان حکام و مردم است. ساخت و رابطه قدرت سیاسی(مطلقه یا عمودی)، فرهنگ سیاسی تابعیت را اگر به وجود نیاورد، دست کم تقویت و حفظ می­ کند.

سریع القلم نیز در کتاب اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار به بررسی ویژگی­ ها و خصایص نظام­ های اقتدارگرا می ­پردازد و معتقد است اقتدارگرایی ایرانی برخلاف آنچه که بعضی تصور می ­کنند ضرورتا یک پدیده دولتی نیست بلکه در ناخودآگاه فرهنگ عمومی جاری و فعال است. نه تنها عامه مردم بلکه قشر عظیمی از تحصیل­ کرده ­های ایرانی اعم از اساتید دانشگاه، مهندسان و پزشکان، خصایص اقتدارگرایی را بدون آنکه خود به آن معترف باشند در افکار و رفتار خود حمل می‌کنند. به این ترتیب به نظر می ­رسد برای پاسخ به این مساله که چرا در طول تاریخ ایران، با سقوط یک حکومت مستبد، نظام جایگزین آن نیز همان شیوه استبدادی را دنبال کرده است باید به سراغ فرهنگ سیاسی رفت.

عدم شکل­ گیری فردیت و تاثیر آن بر تداوم اقتدارگرایی در ایران

فردیت بر اساس تعریف فرهنگ آکسفورد به معنای کیفیت یا شخصیت منحصر به فرد هر کسی یا چیزی است که آن را از دیگر همنوعان خود متمایز می­ سازد. مقصود از آن، ایگو(منِ) هر فرد است که به او استقلال و هویت فردی می بخشد.

مقصود از فردیت در اینجا معنای مثبت آن است که در میان ایرانیان مفقود بوده و نه به معنای منفی که خود را در قالب خودخواهی و فردمحوری و ضعف در انجام کارهای جمعی نشان می دهد. باید بین فردیت و فردگرایی تفاوت قایل شد، فردگرایی اعتقاد به اهمیت والای فرد است، نسبت به هر گروه اجتماعی، و معمولا قطب مخالف جمع­ گرایی است. آنچه می­ توان ان را فردیت نامید بر رشد شخصی و ترقی انسان تاکید می­ کند.

۱- پدرسالاری و سرکوب فردیت

تئودور آدورنو از جمله جامعه­ شناسانی است که در کتاب شخصیت اقتدار طلب به بیان ویژگی­ های شخصیت اقتدارگرا پرداخته است. او شخصیت اقتدارطلب را فردی اساسا ضعیف و وابسته و ناامن می­ داند و برای سنجش اقتدارگرایی از مقیاس فاشیسم استفاده می ­کند. این مقیاس در ۹ بعد کلیدی شخصیت فاشیست طراحی شده است که عبارتند از: عرف ­پرستی، اطاعت از قدرت، تعرض مستبدانه، خشک ­اندیشی، خرافه ­پرستی، قدرت و صلابت، بدبینی و ویرانگری، فرافکنی، نگرش به جنس.

در این میان نقش خانواده در شکل­ گیری چنین شخصیتی بسیار تاثیرگذار است. بسیاری خانواده را به­ عنوان کوچک­ترین واحد اجتماع که می ­تواند روابط را در سطوح بالاتر سازماندهی کند، می­ شناسند. در ایران نیز ساخت خانواده ­ها همواره پدرسالارانه بوده و به ­دنبال آن ساختار سیاسی نیز همواره یک وضعیت اقتدارگرایانه داشته است. فرهنگ سیاسی در ایران همواره با ویژگی اقتدار ابتدا در خانواده و سپس در ساخت سیاسی اقتدارگرا بازتولید می­ شود که در آن شاه سایه خدا تلقی شده است.

در گذشته در نظام خانواده ی ایرانی، پدر حاکمیت داشت(هم بر فرد و هم بر جمع). در چنین شرایطی ایگوی افراد رشد نمی کند. تا به امروز هم این ایگوی ضعیف، سراسر جامعه ­ی ما را فرا گرفته و جز با شناخت و تحلیل آن نمی­ توان به رهایی دست یافت.

ساختار اقتدارگرایانه نهاد خانواده ایرانی در طول تاریخ و به دنبالش عدم شکل­ گیری شخصیت و هویت فردی نزد ایرانیان نتیجه ­ای ندارد جز تولید مداوم شخصیت اقتدارگرا در تاریخ ایران. به همین دلیل است که می­ بینیم فرهنگ سیاسی انباشته شده ایران مبتنی بر بی ­اعتمادی، ابهام در بیان، قاعده ­گریزی، رفتاری غریزی، احساسات مفرط، واقعیت­ گریزی و روش حذف و تخریب در حل اختلاف‌هاست.

فرهنگ سیاسی اقتدارگرایانه با ساخت خانواده پدرسالارانه ارتباط دارد. در ساخت خانواده پدرسالارانه به ­ویژه هنگامی که با تمرکز قدرت، انضباط شدید و روابط سرد عاطفی همراه باشد، پدر میان مهرمطلق و قهرمطلق در نوسان است. در نتیجه دنیا به نظر فرزندان، غیرعقلانی و غیرقابل اعتماد می­ رسد، بنابراین می­ کوشد امنیت خود را از طریق اطاعت از فرادستان تامین کند. بدین­سان شیوه ­ای که کودک در برخورد با سلطه پدری اتخاذ می ­کند، تاثیر پایداری در برخورد او با قدرت سیاسی می­ گذارد. 

ساخت خانواده ایرانی بسیار اقتدارگرا و سلطه­ طلب است. سلطه پدر در حوزه های گوناگون زندگی باعث عدم اعتماد کامل فرد می­ شود. این امر سبب می­ شود که فرد بسیار درون گرا شود یا انتقام پدرش را از دولت و زندگی اجتماعی و سیاسی بگیرد. بنابراین ممکن است حالتی از افراط و تفریط به وجود بیاید: یا انفعال کامل و یا فعالیت بسیار شدید.

به این ترتیب باید گفت ساخت سیاسی اقتدارگرا نتیجه­ فرهنگ سیاسی اقتدارگرا و فرهنگ سیاسی اقتدارگرا نیز خود حاصل تولید انبوه شخصیت اقتدارگرا در نظام خانواده­ اقتدارگرا است. در نتیجه به روشنی می­توان گفت قرن ­ها تداوم حکومت های اقتدارگرا بدون ایجاد زمینه ­های پذیرش آن در میان مردم که همانا ناشی از نفوذ و سلطه­ فرهنگ اقتدارگرا در سطوح مختلف جامعه است، امکان ­پذیر نبوده است.    

۲- مذهب

عامل دیگری که برخی از آن به عنوان مانعی بر سر راه شکل­ گیری فردیت نزد ایرانیان از آن یاد می­ کنند وجود برخی آموزه های مذهبی است. آموزه ­هایی که از دوران پیش از اسلام تا به امروز در قالب­ های مختلف و به اشکال گوناگون ادامه یافته است. به همین دلیل است که برخی از نظریه ­پردازان مانند کاتوزیان با تاکید بر مذهب معتقدند، آموزه ­های دینی در تولید و بازتولید استبداد از تاریخ ایران باستان تا صدر اسلام و از اسلام تا عصر مشروطیت و پس از آن نقش مهمی ایفا کرده ‎اند.

منابع :

  1. همایون‌کاتوزیان، محمدعلی، استبداد، دموکراسی و نهضت ملی، تهران: نشر مرکز.
  2. گودرزی، غلامرضا، درآمدی بر جامعه‌شناسی استبداد ایرانی، تهران: انتشارات مازیار.
  3. زیباکلام، صادق، ما چگونه ما شدیم، تهران: انتشارات روزنه.
  4. بشیریه، حسین، اقتدارگرایی، تکثرگرایی و فرهنگ سیاسی ایران، ایران فردا، شماره ۲۹.
  5. http://psq.kiau.ac.ir
۳ ۲ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

3 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ساری خانی
۱۳۹۹/۰۲/۰۷ ۱۲:۲۷

با سلام .آقای دکتر بهتر بود منبع اصلی مقاله را دقیق درج می نمودید.

احسان نادی
۱۳۹۹/۱۰/۰۸ ۰۰:۴۱

سلام، مطالب بسیار جذاب و مفیدی نوشتید، سپاس بابت زحمتی که میکشید،

مسعود معتمدی
۱۴۰۲/۰۲/۰۸ ۲۱:۰۶

باتشکر از مطلب مفیدتون
میخواستم بپرسم آیا امکانش وجود داره مطالب مرتبط با این موضوع رو برام ارسال کنید