خیانت زناشویی
خیانت مانند بسیاری از پدیدههای اجتماعی دیگر یک رویداد چند وجهی و پیچیده است
خیانت در افرادی بیشتر دیده می شود که رضایت کمتری از شریک زندگی خود دارند و روابط اجتماعی مشترک کمتری با پارتنر خود دارند.
تعریف در زمینه خیانت زناشویی جامعیت و کلیت ندارد، بدلیل این که افراد ممکن است به طرق مختلف ناقض تعهدات زناشویی خود گردند، بدون اینکه رابطه جنسی با فرد دیگر داشته باشند. افراد ممکن است هم در آمیزش جنسی و هم با رابطه عاطفی با فردی غیر از همسر اقدام به خیانت نمایند (باس و شاکلفورد ۱۹۹۷؛ صفایی، ۱۳۹۱).
اسامی زیادی برای این روابط استفاده شده است؛ چند همسری، ارتباط خارج زناشوئی، روابط فرا زناشوئی، ارتباط جنسی خارج از زناشوئی، بی وفایی، معاشقه و خیانت(یابلونسکی ۱۹۷۹)؛ اما دو اصطلاح خیانت و روابط فرا زناشوئی بیشترین کاربرد را در ادبیات پژوهش داشته است.
معنای لغوی روابط فرا زناشوئی به معنای مکر، نقص عهد و پیمان، زناکاری، خروج از مأموریت است(عبدالملکی، ۱۳۹۲). یکی از اولین نویسنده هایی که روابط فرا زناشوئی را تعریف کرد تامپسون(۱۹۸۴) بود. بنا به تعریف او رابطه فرا زناشویی عبارت است از: رابطه جنسی خارج از ازدواج بدون آگاهی شریک زندگی(محمد اسماعیل، ۱۳۸۹).
تعاریف مختلف در زمینه خیانت عبارتند از:
- فرد علاوه بر داشتن یک همسر/معشوقه، در دام عشق و دوست داشتن فرد دیگری میافتد(میلر و مانر ۲۰۰۹).
- خیانت عاطفی هنگام ارتباط با شخص دیگری غیر از همسر صورت میگیرد که با صمیمیت عاطفی، رابطه جنسی و پنهان کاری مشخص میشود و وجود هر سه مولفه ذکر شده در این رابطه ضروری است.
- خیانت تخطی از پیمان و قرارداد بین زوجین در مورد انحصاریت عاطفی و جنسی که به صورت یک راز، بدون آگاهی و رضایت طرف مقابل صورت میگیرد(ویکس، ۲۰۰۳).
ﺷﻮﺍﻫﺪ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﺩﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﺯﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﺷﻴﻮﻉ ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺩﺍﺭﺩ(حتی در جامعه ایران) ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﺯﻧﺎﻥ، ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺣﻖ ﺷﺮﻳﻚ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮﺩ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﺷﻜﻨﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ. ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻳﻚ ﺭﻭﻳﺪﺍﺩ ﺁﺳﻴﺐ ﺯﺍﻱ ﺑﻴﻦ ﻓﺮﺩﻱ، ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻋﻼﺋﻢ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ، ﻋﺎﻃﻔﻲ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﻱ ﺩﺭ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ.
خیانت زناشویی یا عهدشکنی، نوعی درگیری عاطفی، جنسی یا عاطفی-جنسی با فرد دیگری به غیر از همسر(پارتنر) است که حالت پنهانی دارد.
خیانت و بی وفایی
سعید کاوه در کتاب همسران، بی وفایی و خیانت؛ پس از تعریف مفهوم خیانت شباهتها و تفاوتهای آنها را بیان نموده است. بی وفایی را میتوان برقراری ارتباط عاطفی با فردی از جنس مخالف خارج از چارچوب خانواده دانست و خیانت را برقراری ارتباط جنسی با فردی از جنس مخالف خارج از چارچوب خانواده(کاوه، ۱۳۸۷).
شباهت های میان خیانت و بی وفایی
- انگیزه عمده بی وفایی و خیانت نوعی لذت جویی است.
- بی وفایی و خیانت مخفیانه و بدون اطلاع همسر صورت میگیرد.
- بدون توسل به دروغ، بی وفایی و خیانت امکان پذیر نیست.
- نوعی خوگیری در بی وفایی و خیانت ایجاد میشود که اقدام کننده پس از مدتی قادر به خودداری از آن نخواهد بود.
- فردی که از بی وفایی و خیانت همسرش آگاه شود، ضربه عاطفی و روانی شدیدی را تجربه خواهد کرد.
- در هر دو مورد بی وفایی و خیانت ذهن و توجه فرد به جای همسر، صرف فرد دیگر میشود.
- در هر دو مورد عشق و محبتی که باید صرف همسر شود برای فرد دیگری مورد استفاده قرار میگیرد.
- در هر دو مورد بی وفایی و خیانت، فرد عمدتا قصد طلاق یا جدا شدن از همسرش ندارد (کاوه، ۱۳۸۷).
تفاوت های میان بی وفایی و خیانت
عمده ترین نکاتی را که در این مورد میتوان مطرح نمود به قرار زیر است:
- بی وفایی مرحلهای خفیف تر از خیانت است.
- دست کشیدن و کنار گذاشتن بی وفایی در مقایسه با خیانت آسان تر است.
- بی وفایی آسیب و عوارض به مراتب کمتری را در مقایسه با خیانت به همراه دارد.
- بخشش بی وفایی از سوی همسر در مقایسه با خیانت به مراتب آسان تر است (کاوه، ۱۳۸۷).
انواع خیانتهای زناشویی
در منابع علمی موجود، بی وفایی و خیانتهای زناشویی دسته بندی شده است. بطور کلی، میتوان انواع خیانتهای زناشوئی را بر روی یک طیف در نظر گرفت که یک سر آن بی وفایی عاطفی قرار دارد و سر دیگر آن خیانت جنسی. این دیدگاه خیانت و بی وفایی را به سه دسته همراه با طبقه بندیهای فرعی تقسیم میکند که عبارتند از:
الف: خیانتهای عاطفی: در این نوع از بی وفایی یکی از زوجین به دلایل مختلف، مشکلات و مسائل عاطفی را بیش از آن که با همسرش مطرح کند، با دیگری خارج از خانواده اش در میان می گذارد و از او حمایت عاطفی میجوید. در واقع فرد غریبه ای، تکیه گاه عاطفی همسر پیمان شکن و بی وفا میشود. بی وفاییهای عاطفی اشکال مختلفی دارند که عبارتند از: ارتباط از طریق اینترنت، ارتباط در محیطهای کار یا ارتباط تلفنی.
ب: خیانتهای جنسی: خیانت جنسی به معنای روابط مرد یا زنی دارای همسر با جنس مخالف است که غریبه میباشد. این خیانت در همه فرهنگها و تمام اعصار امری ناپسند تلقی شده است. شکلهای فرعی تر خیانت جنسی عبارتند از: ارتباط جنسی با زنان خیابانی، ارتباط جنسی با افرادی غیر از همسر و کسب لذت از آن ارتباط ها.
ج: خیانتهای مرکب: خیانتهای مرکب، شکل ترکیبی بی وفاییهای عاطفی و خیانتهای جنسی است. همان گونه که پیش از این گفته شد اگر دو نوع خیانت دیگر (عاطفی و جنسی) را در دو سر طیف بی وفایی و خیانت در نظر بگیریم، میتوان خیانت ترکیبی را در این دیدگاه در حد وسط منظور کرد. مسیر پیموده شده در این نوع خیانت را میتوان به شکل روشن تر از انواع دیگر ردیابی کرد. به این ترتیب فرد خیانت کننده یا در آغاز درگیر مسائل عاطفی شده و در نهایت به مسائل جنسی کشیده میشود یا ابتدا صرفا درگیر امور جنسی میشود و سپس در ارتباطش جنبههای عاطفی پدیدار میشود (گلاس، ۲۰۰۳؛ مومنی جاوید و شعاع کاظمی، ۱۳۹۰).
خیانت، معلول یک سری مشکلات در رابطه است نه علت آنها.
انواع رابطه جنسی در خیانت
۱- رابطه جنسی انتقام جویانه
برخی از زوجین به دلایل مختلف از هم بیزار و متنفر می شوند. مثلا فرض کنید زنی که عاشقانه و خالصانه مردی را دوست می داشته و تمام زندگی و وقت و انرژی خود را صرف او کرده، با گذشت زمان ناگهان متوجه می شود که فرد مقابل به هیچ وجه او را جدی نمی گرفته و به راحتی به او خیانت می کرده است. در این حالت حس انزجار و تنفر شدیدی نسبت به همسر در زن شکل می گیرد.
یا تصور کنید که مردی که اکثر ساعات روز را برای راحت زندگی کردن خانواده اش کار می کرده، ناگهان متوجه خیانت همسرش می شود. اینگونه افراد با نیت انتقام، افراد آسیب پذیر و ساده و زودباور را انتخاب کرده و به شکل های مختلف او را مجذوب و وابسته خود می کنند و در ادامه انتقام اتفاقات گذشته خود را از این افراد بی گناه می گیرند و آنها را قربانی می کنند.
۲- رابطه جنسی رفاقتی (comrade’s sex)
امروزه در جامعه ما نوعی خیانت رواج پیدا کرده که در آن اکثرا هر دو نفر متاهل هستند. دو نفر رابطه جنسی را اصول و پایه دوستی و رفاقت خود قرار می دهند. در این ارتباط حسی، عشق بین دو طرف وجود ندارد. نمی توان گفت ادعای دو طرف نسبت به تعهد در رابطه نیز حقیقت دارد، زیرا هر دو نفر با شروع این رابطه اصول تعهد را خود به خود زیرپا گذاشته اند. اکثرا، افرادی آلوده این روابط می شوند که از لحاظ جنسی در رابطه خود با همسرشان مشکل دارند. البته بعضی از افراد نیز به دلیل احساس نیاز به شیطنت های جنسی و زیاده خواهی به سمت این روابط کشیده می شوند، چون در این رابطه فعالیت های جنسی و خواسته های جنسی آنها قضاوت نمی شود به راحتی افکار جنسی خود را بروز می دهند.
۳- رابطه جنسی دیوانه وار (maniac sex)
بعضی از افراد به شکل بیمارگونی علاقه به رابطه جنسی دارند. نمی توان گفت که این نوع روابط بیشتر در زنان شیوع دارد یا بیشتر در مردان بروز می کند. این نوع رابطه جنسی بیشتر در افراد مرفه جامعه به چشم می خورد. جایی که رابطه جنسی جزو نیازهای روزانه به حساب میآید و مانند رفع تشنگی و گرسنگی با آن برخورد می شود. معمولا به این ترتیب رخ می دهد که دو طرف در یک نقطه به صورت اتفاقی با یکدیگر برخورد می کنند و به هم احساسات جنسی پیدا می کنند.
مثلا در یک مهمانی شبانه بعد از استفاده از مشروبات الکلی یا مواد مخدر ناگهان بدون این که حتی اسم یکدیگر را بدانند با هم رابطه جنسی برقرار می کنند. در این نوع اعتیاد به رابطه جنسی فرد هر چقدر با افراد مختلف بیشتری رابطه جنسی داشته باشد احساساتی مانند غرور و پیروزی به او دست می دهد.
خیانت زنان، کنش آگاهانه سیاسی یا یک واکنش کور ؟
گاهی دلیل خیانت زنان این است که آنها نوعی واکنش در برابر نابرابری نشان میدهند. زنان به سوی مطالبه حقوق برابر با مردان حرکت میکنند؛ این در حالی است که جامعه و قوانین حاکم به مردان اجازه داشتن روابط خارج از ازدواج را به صورت قانونی میدهد؛ همین باعث میشود تا زنان به نوعی نسبت به این نابرابریها واکنش نشان دهند، حتی اگر به طور کامل به این امر آگاهی نداشته باشند و به ضرر خودشان عمل کنند.
ارتباط انواع شخصیت های کلاستر B با خیانت
۱- ارتباط شخصیت خودشیفته با خیانت
تحقیقات نشان میدهند که نارسیسیزم به عنوان یک ویژگی شخصیتی که شامل عدم همدلی با دیگران و مشغولیت بیش از حد با خود است، ارتباط مستقیمی با رفتار خیانتکارانه در روابط عاشقانه دارد. در واقع افرادی با ساختار شخصیت نارسیسیستیک معمولاً همدلی بسیار پایینی دارند، آنها نمیتوانند این موضوع را درک کنند که چگونه رفتار آنها، چارچوب و مرز نداشتن در روابط عاطفی آنها ممکن است به دیگری آسیب وارد کند.
افراد خودشیفته بر خلاف ظاهرشان، عزتنفس بسیار پایینی دارند و این کمبود عزتنفس را در پشت ظاهر خود بزرگبیانه خود پنهان میکنند. آنها در روابط خود به دنبال کسی میگردند که دائماً به آنها اطمینان ببخشد و به آنها احساس برتر بودن بدهد، و وقتی این نیازشان در رابطه برطرف نشود به راحتی به دنبال شریک دیگری میگردند. در واقع آنها فقط به نیازهای خود در رابطه توجه میکنند و طرف مقابلشان برایشان اهمیتی ندارد. آنها ممکن است برای ایجاد حس ارزشمندی در خودشان، با کلمات یا حتی رفتارشان شریک عاطفی خود را بیارزش و ناارزنده کنند؛ خیانت در روابط عاطفی هم میتواند یکی از همین رفتارهای ناارزندهساز آنها باشد.
۲- ارتباط شخصیت نمایشی با خیانت
یک تیپ شخصیتی دیگر که خیانت در روابط عاطفی در آنها نسبتا زیاد دیده میشود، شخصیت نمایشی است. فردی با این تیپ شخصیتی، در موقعیتهایی که در مرکز توجه نیست احساس ناراحتی میکند. تعاملش با دیگران اغلب از طریق اغواگری جنسی نامناسب یا رفتار تحریکآمیز است. یک دقیقه ممکن است واقعا هیجانزده و واقعاً مشتاق باشد و دقیقه بعد، ممکن است غمگین یا ناراحت باشد. البته چنین فردی در ظاهر ممکن است بسیار احساساتی به نظر بیاید، اما از درون احساساتش فاقد عمق است. همچنین دائماً بر ظاهر فیزیکی خود تمرکز میکند تا توجه دیگران را به خود جلب کند. زن نمایشی معمولا آرایشهای غلیظ میکند و به شکلی اغواگرانه لباس میپوشد.
گفتارش معمولا سطحی و فاقد جزئیات است. او تمایل به تصنع، نمایش و اغراق در احساساتش دارد. همچنین غالباً به راحتی تحت تأثیر دیگران یا شرایط قرار میگیرد. پس در واقع در این تیپ شخصیتی ما با فردی روبرو هستیم، که از طریق اغواگری میخواهد بر روی جنس مخالف خود تاثیر بگذارد. چنین فردی در کودکی پدری غایب، مادری حسود و رقابت طلب داشته و از هیچ کدام تصدیق دریافت نکرده است.
او که احتمالاً در کودکی برای جلب توجه مادرش بسیار تلاش کرده است، در بزرگسالی سعی میکند با رفتارهای اغواگرانه خود را به عنوان گزینهای جذاب برای انتخاب شدن نشان دهد. در واقع او نسبت به آنچه و آن کسی که خودش میخواهد هیچ آگاهی و اطلاعاتی ندارند. تنها هدف او جذب توجه و میل دیگری است، و حتی برای به دست آوردن این توجه ممکن است، خود را به همان شکلی درآورد که دیگری میخواهد.
موضوع جالب در مورد او این است که به محض دریافت توجه و عشق دیگری، شوق و طلبش مختل خواهد شد و عشق را پس خواهد زد. در نتیجه به خیانت در روابط عاطفی می انجامد. تا وقتی عشقش را میخواهد که مال او نیست و وقتی مال او شد دیگر آن را نمیخواهد. تا وقتی فرد را به دست نیاورده برایش جذاب است، وقتی به دست آورد، تمام آن شور و هیجان غیب میشود.
به همین دلیل رابطه جنسی، که اکثر افراد آن را به عنوان اوج صمیمیت یک رابطه معنادار تجربه میکنند، برای فرد نمایشی کاملا بیمعنا است. چرا که رابطه جنسی برای او فقط به معنای پیروزی در به دست آوردن توجه دیگری است و نه چیزی بیشتر. به همین دلیل چنین افرادی در روابط صمیمانه و عاشقانه خود بیشتر از هر بعد دیگری از زندگیشان، دچار مشکل میشوند. آنها که حس سرزندگی خود را با دریافت توجه از افراد مختلف میگیرند وقتی وارد رابطه با یک نفر ثابت میشوند، سرزندگی و انرژیشان به شدت کاهش پیدا میکند، حوصلهشان سر میرود، اشتیاق خود را به شریکشان از دست میدهند و حتی افسرده میشوند. به همین دلیل وارد روابط متعدد و خارج از چارچوب میشوند تا از افرادی جدید توجه دریافت کنند و دوباره اشتیاق خود را به دست آوردند.
۳- ارتباط شخصیت مرزی با خیانت
اختلال شخصیت دیگری که در آن خیانت در روابط عاطفی به نسبت زیاد دیده میشود، اختلال شخصیت مرزی است. نظریه روانکاوی درباره این افراد بیان میکند، آنها در کودکی والدینی داشتهاند که مانع استقلال یافتن و خودمختاری آنها میشدهاند و حتی هر تلاشی برای فردیت یافتن را با تنبیه پاسخ میدادهاند. به همین دلیل آنها هرگز یاد نگرفتهاند که نگرش خود را از نگرش دیگری متمایز کنند و همین امر موجب حساسیت بیش از حد آنها به نظرات دیگران میشود. کسانی که دارای اختلال شخصیت مرزی اند، خودانگاره ناپایدار، رفتار و خلق و خویی متغیر و کنترل تکانه ضعیفی دارند.
این افراد در تنظیم هیجان و احساسات خود بسیار ضعیف اند. دنیا برای آنها کاملا دوپاره شده است، همه چیز یا سیاه است یا سفید، یا صفر است یا صد. معمولاً سابقه روابط متعدد اما پر آشوب دارند. رابطه با آنها مثل موجسواری در یک دریای طوفانی است. آنها غالباً در ابتدای رابطه دوست یا معشوق خود را به شدت آرمانی و سفید میکنند، رابطه را با هیجان و اشتیاق زیاد آغاز میکنند اما بعد از مدتی با دیدن یک رفتار یا شنیدن یک حرف به سرعت ناامید و سرخورده میشوند، فرد برایشان سیاه میشود و رابطه را با عصبانیت به پایان میرسانند.
همچنین نسبت به طرد شدن و رها شدن بسیار حساس اند، گویا هر لحظه منتظر این هستند که شریک عاطفیشان ترکشان کند، به همین دلیل تمایل به انجام رفتارهایی برای اجتناب از رها شدن و ترک شدن در روابطشان دارند. درباره حساس بودن آنها نسبت به طرد شدن نیز گفته میشود که احتمالاً در کودکی یک دلبستگی سالم و واقعی را با مادرشان تجربه نکردهاند، مادر ایمن نبوده و همیشه برایشان حضور نداشته، به همین دلیل مادر به طور متناقض هم به عنوان منبع امنیت و هم منبع تهدید تجربه میشده و آنها دائماً نگران طرد شدن از سوی مادرشان بودهاند.
افراد با شخصیت مرزی، به دلایل متفاوتی ممکن است در روابط خود خیانت کنند. ممکن است به دلیل کنترل تکانه ضعیف مرتکب خیانت در روابط عاطفی شوند، یا به دلیل عصبی بودن از شریک زندگی خود رابطه جنسی با فرد دیگری برقرار کنند. آنها همچنین ممکن است به دلیل تمایل به اجتناب از رها شدن، دست به خیانت در روابط عاطفی بزنند و خوشان شریکشان را طرد کنند، قبل از اینکه طرد شوند. علاوه بر همه اینها، افراد مرزی معمولاً درک درستی از حد و مرز افراد یا حد و مرز روابط ندارند، به همین دلیل ممکن است دائماً بخواهند وارد مرزهای دیگری شوند و یا چارچوبهای رابطه را زیر پا بگذارند.
مسئله عقده ادیپ و خیانت
نام عقده ادیپ از یک اسطوره یونانی گرفته شده است که در آن فردی به نام ادیپ، پدرش را که مانع عشقش به مادرش میداند به قتل میرساند تا با مادرش ازدواج کند. در نظریه فروید عقده ادیپ مربوط به ۳ تا ۵ سالگی کودک است. زمانی که کودک علاوه بر آگاه شدن از هویت جنسی خود و وجود تفاوت بین دختر و پسر، به والد جنس مخالف خود توجه و علاقه نشان می دهد.
در این مرحله بین کودک، مادر و پدر نوعی رابطه مثلثی شکل میگیرد، به این صورت که کودک میخواهد والد جنس مخالف را تصاحب کند و والد همجنس خود را به عنوان رقیب میبیند. کودک پس از اینکه متوجه میشود که توجه و اشتیاق والد جنس مخالف تماماً متعلق به او نیست و او به کس دیگری (والد جنس موافق) هم میل دارد، احساس میکند مورد تحقیر قرار گرفته، به او خیانت شده و خشم و حسادت شدیدی تجربه میکند؛ به طوری که درک چنین چیزی درد روانی عمیقی را تا همیشه برای کودک ایجاد میکند.
فروید به طور نمادین در مورد این موضوع بیان میکند که پسر، ممکن است بخواهد پدر را از میان بردارد تا مادر را به دست آورد و دختر نیز ممکن است بخواهد مادر را از میان بردارد تا پدر را به دست آورد. به عبارت دیگر، پسر، مادرش را به دلیل بودن با پدرش، و دختر، پدرش را به دلیل بودن با مادرش نمیبخشد، و این کار آنها را معادل بیوفایی در نظر میگیرند.
در بیشتر مواقع، کودک این درد را میپذیرد، میل خود به والد جنس مخالف را چند سال سرکوب میکند و پس از آن در دوره نوجوانی به بعد، آن میل را به فرد دیگری خارج از خانواده معطوف میکند. همچنین او سعی میکند شبیه والد جنس موافقش شود (همانند سازی)، به امید اینکه در آینده بتواند رابطهای مشابه رابطه پدر و مادرش تجربه کند و شریکی شبیه والد جنس مخالف خود به دست آورد.
اگر عقده ادیپ به درستی حل شود کودک در مورد مرزها و اینکه چه کسی به چه کسی تعلق دارد، میآموزد. او در مییابد که نمیتواند یکی از والدین را برای به دست آوردن دیگری از میان بردارد و نمیتواند تمام توجه مادر/پدر را برای خودش به تنهایی بدست آورد. اینکه چگونه والدین به کودک کمک میکنند تا این مرحله را طی کند، رفتار کودک را در روابط بعدی در زندگی تعیین میکند.
عقده ادیپ حل نشده در بزرگسالی
در عقده ادیپ حل نشده، آسیبی که کودک میبیند و احساس خشم و تحقیری که دارد، آنقدر شدید است که کودک نمیتواند با موقعیت خود به عنوان یک بازنده کنار بیاید و این احساسات در او حل نشده باقی میمانند. در چنین شرایطی کودک به جای اینکه سعی کند شبیه والد جنس موافق خود شود، سعی میکند شبیه والد جنس مخالفی شود که در حق او بیوفایی کرده است. این افراد در بزرگسالی به طور ناخودآگاه تمایل به ایجاد روابط مثلثی دارند و با تبدیل شدن به مرتکبان خیانت در روابط، به دیگران، آسیب و درد روانی وارد میکنند. بنابراین، فرد به طور ناخوداگاه با تبدیل شدن به کسی که اغوا میکند، از والد جنس مخالف انتقام می گیرد.
در حالتی دیگر فرد به دلیل عقده ادیپ حل نشدهاش، به طور ناخودآگاه در بزرگسالی همچنان به دنبال این است که تمایلاتی را که در مرحله ادیپ داشته است را مجددا تجربه کند(اجبار به تکرار)؛ یعنی والد جنس موافق را برکنار کند و والد جنس مخالف را بدست آورد. چنین فردی دائماً مسائل حل نشده ادیپالش را به رابطه زوجهای دیگر فرافکنی میکند. برای مثال مردی با چنین ویژگیهایی، تمایلی که در مرحله ادیپ به بر کنار کردن پدرش داشته و حل نشده باقی مانده است را وارد رابطه با یک زوج دیگر میکند.
او که نتوانسته روابط پدر و مادرش را نابود کند و مادر را به دست آورد، اکنون میخواهد روابط زوجهای دیگر را نابود کند. میخواهد مرد رقیب را (که همان حکم پدر را دارد)، کنار بزند تا زن را (که همان حکم مادر را دارد) به دست آورد و به گونهای به پدر ثابت کند که بالاخره توانستم تو را کنار بزنم و مادر را بدست آورم. نکته جالب اینجاست که حتی پس از کنار زدن آن مرد و به دست آوردن آن زنی که او را نماد مادرش میدانسته، معمولا مدت کوتاهی در آن رابطه می ماند و بعد احساس می کند که آن زن نمیتواند جایگزین مادرش باشد.
منابع:
- کاوه، سعید (۱۳۸۷). همسران و بی وفایی و خیانت. تهران: سخن.
- کرمانی ها، سارا (۱۳۹۳). مصرف رسانه نگرش به روابط فرازناشویی در بین جوانان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکده علوم اجتماعی و اقتصاد، داشگاه الزهرا.
- گلاسر، ویلیام و کارلین، گلاسر (۲۰۰۰). ازدواج بدون شکست، بهم رسیدن و باهم ماندن. ترجمه خوش نیت و برازنده. مشهد: فرا انگیزش ۱۳۹۲.
- محمد اسماعیل، مهسا (۱۳۸۹). بررسی اثر بخشی آموزش شیوههای مقابله با استرس بعد از رابطه فرازناشویی فرد جهت افزایش رضایتمندی زناشویی زنهای در معرض آسیب، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه علامه طباطبایی.
- مومنی جاوید، مهر آور و شعاع کاظمی، مهر انگیز(۱۳۹۰). دیدگاه های نظری خیانت زناشویی و بهبود روابط: تاکید بر راهبردهای عملی مشاوره ای، تهران: آوای نور.