مزلو، ۵ نیاز فطری را معرفی کرد که رفتار انسان را برانگیخته و هدایت می کنند. این نیازها عبارتند از: نیازهای فیزولوژیکی، نیاز به امنیت، نیازهای تعلق پذیری و محبت، نیاز به احترام، و نیاز به خود شکوفایی.
تئوری انتخاب بر این دیدگاه استوار است که رفتارهای هر انسان، انتخابهای او برای ارضای نیازهایش است. این رفتارهای هدفمند بیشتر از انگیزههای درونی ریشه میگیرند…
گلاسر باور دارد تمام فلسفه تئوری انتخاب بر انگیزه درونی و انتخاب استوار است. واقعیت این است که ما بیدلیل رفتاری را انجام نمیدهیم و برای آن هدف داریم.
ما انسانها، احساساتی داریم که میتوانیم به کمک آنها با دیگران ارتباط برقرار کنیم و دریابیم که چه چیزی حالمان را خوب میکند و چه چیزی حالمان را بد میکند.
اینکه فکر کنیم طرف مقابل میتواند همه نیازهای ما را تامین کند، میتواند کل رابطه را خراب کند. داشتن حدی از استقلال به معنای حمله به شریک زندگیمان نیست