حسادت و غیرت در روابط
حسادت و غیرت در نظریه روابط ابژه
حسادت(envy) زمانی رخ میدهد که فرد آرزوی داشتن چیزی را دارد که دیگران دارند. این احساس معمولا با نفرت و تمایل به تخریب همراه است.
نزد ملانی کلاین، حسادت(Envy) یکی از مهمترین نمودهای سائق مرگ است. حسادت که پدیده ای مرتبط با موضع پارانوید-اسکیزوید است، رابطه ای پاره موضوعی است که در آن فرد از موضوع متنفر است، زیرا چیزی دارد که او احساس می کند ندارد و شدیداً به آن نیاز دارد. فرد آرزو می کند آنچه را که حسادتش را بر می انگیزد از موضوع برباید و هر آنچه را نمی تواند برباید از بین ببرد.
حسادت(Envy) مستلزم رابطه ای پاره موضوعی میان دو شخص است، حال آنکه غیرت(jealousy) احساسی است که با حضور سه شخص و در بستر ارتباط با موضوع کامل در موضع افسرده وار پدید می آید. غیرت نمودی است از آرزوی فرد به دوست داشته شدن به نحوی که احساس کند شخص سومی آن شخص (موضوع غیرت) را دوست دارد. این احساس مستلزم درجاتی از همدلی(empathy) با شخص دیگر، و تصور شخص سوم در مقام موضوعی کامل و مستقل است.
حسادت نه فقط نفرت از موضوعی است که خوبی را در تملک دارد، بلکه نفرت از خود خوبی است. غیرت عاطفه ای است بسیار پیچیده (که هسته آن احساسات مهرورزانه دوسوگرایانه است) و همراه است با خشمی ناشی از بیرون ماندن از رابطه عاشقانه. فرد آرزو می کند دوست بدارد و دوست داشته شود، اما احساس می کند دیگری که به نظر می رسد به جای او از آن رابطه عاشقانه لذت می برد، او را از آن تجربه محروم کرده است.
غیرت بر اساس مجموعه ای از مصالحه های آرزو-ترس بنا می شود و هدف آن عمدتاً مقابله با معضلات دوسوگرایی است. فرد جرأت ورود به رابطه عاشقانه را ندارد و با این همه نیابتا از طریق همانندسازی با موضوع غیرت، وارد رابطه می شود. او به خود اجازه نمی دهد مستقیما از موضوع عشق متنفر باشد، در عوض از موضوع جانشین (موضوع غیرت) متنفر می شود. او میل به چشم چرانی خشونت بار و تجاوزگرانه اش را به این احساس بدل می کند که گویی در جایگاه مشاهده گری عمیقا علاقه مند قرار گرفته است. در غیرت، این شخص است که آرزوها و ترس ها را خلق می کند. احساسات فرد بالقوه چیزی است از آن خود، هر چند او سخت می کوشد تا از طریق توسل به واپس رانی، فرافکنی، انکار، جابه جایی و همانندسازی فرافکنانه مالکیت آنها را انکار کند.
باید بر این نکته تأکید کنیم که این هیجانات دو ضلع یک زاویه اند و به یک هدف راه می برند و همواره رابطه ای سلسله مراتبی با یکدیگر دارند. هیچ یک از دو احساس حسادت و غیرت را نمی توان به شکل خالص مشاهده کرد.
غیرت در روابط
شکی نیست اندکی غیرت(jealousy) بین یک زوج، طبیعی و حتی دلپذیر هم هست. بدون تردید، اکثر افراد، احساس ناخوشایندِ حسادت(Envy) را تجربه کرده اند. ما حسودی می کنیم چون حس می کنیم که رابطه دوست داشتنی بین ما و عزیزمان، به یک نحوی توسط یک نفر دیگر تهدید شده است. اما افرادی هم هستند که ترس و احساس نامطلوب شان، از حد طبیعی خارج می شود و شکل مریض گونه به خود می گیرد.
روانشناسی تکاملی یک جواب ریشه ای برای این واکنش دارد. به نظر آنها، مردان دوران نخستین، برای تکرار و بقای بخشی از وجودشان، از طریق تولید مثل، می بایست از شریک جنسی شان در دوره آشنایی، انتخاب و آمیزش، محافظت کنند. تا از این طریق، شانس پدر شدن شان را تضمین کنند.
زنان دوران نخستین نیز با حساسیت و دقت تمام به انتخاب مردانی تمایل نشان می دادند که مطمئن هستند می توانند روی حمایت آنها در زمانِ طولانی بارداری و هم سال های نگهداری از فرزندی که بسیار ناتوان است حساب کنند. به خاطر همین، حسادت مردان بیشتر متوجه بی وفایی جنسی زنان به مردان دیگر است، ولی زنان به بی وفایی عاطفی مردان بهای بیشتری می دهند. زنان می ترسیدند دلبستگی مردشان به زنان دیگر، انها و فرزندان شان را در طبیعت، تنها خواهد گذاشت.
دلایل حسادت را می توان در ۳ نوع دسته بندی کرد:
ناامنی
نامطمئن بودن، عمومی ترین دلیل برای شروع یک حسادت مرضی است. اما در وهله اول شاید فکر کنیم این حسادت، مخصوص مردان و زنانی است که شخصیت قوی ندارند یا اعتماد به نفسِ ندارند ولی نامطمئن بودن در رابطه زناشویی، تعریف خاص خودش را درد. برای مثال افراد بیش از حد حسود و نامطمئن از خود، می توانند همزمان مدیر یک شرکت باشند یا جایگاه اجتماعی و علمی قدرتمندی داشته باشند و عملا افراد ضعیف النفسی نباشند، ولی وقتی به شریک زندگی می رسند به شکل اسفناک و ذلیل شونده ای، به دام حسادت می افتند.
تفکر وسواسی
اینگونه افراد به نظر می رسد مغزشان مدام در حال اضافه کاری است و بی دلیل خطرها و ترس ها و بهانه هایی پیدا می کنند که در باره آنها به شکل وسواس گونه ای بیندیشند و اما و اگرهای بی انتها ایجاد کنند. بیشترین چیزی که هویت منطقی شان را در هم می ریزد، شک و تردید و نامشخص بودن اتفاقات است. آنها باید از همه رفت و آمدها و گفتگوها سر در بیاورند. دیر کردن شریک زندگی شان باید جواب داشته باشد و برای همین ذهن وسواسی شان بدون توقف، تخیل می کند. با خیالات و بدبینی ها می خواهند به هر شکل ممکن، از تشویش ناشی از تردید و ندانستن جزئیات، رهایی یابند.
شخصیت پارانوئید
اغلب حسودانی که به مراکز درمانی مراجعه می کنند و حسادت شان ابعاد غیرقابل کنترل دارد کسانی هستند که به طور کلی از زاویه هذیان با زندگی روبرو می شوند. البته هذیان این افراد در حد اختلالات روانی افراد اسکیزوفرنی نیست. اما این نوع افراد حسود، هذیان شان دردسرهای زیادی فراهم می کند که درصد به هم خوردن زندگی زناشویی شان را بالا می برد.
این گروه از افراد، به دیگران اعتماد ندارند و معتقدند که همه به فکر آسیب رساندن به آنها هستند. احساس مظلوم بودن می کنند. به نظر آنها، همیشه کسانی هستند که اهداف و حتی زندگی زناشویی شان را می خواهند به هم بزنند. هذیان این افراد اشکال گوناگون دارد و مدام خود را در معرض صدمات دیگران، بی مهری و خواستنی نبودن می بینند. دیگران همیشه مقصر همه اتفاقات و شکست ها و کم آوردن های شان هستند. این نوع حسودان باور دارند که شریک زندگی شان مشغول خیانت است و هیچ نوع دلیل و منطقی را که مغایر هذیانشان است نمی پذیرند. همه افراد حسود، در برابر این سوال که چه مدرکی برای این حس خود دارید، حتما دلایل کافی ردیف می کنند. از نظر حسودان، اصلا قرار نیست خیانت شریکشان دروغ باشد.
منابع :
- https://www.psychologytoday.com
- ماتریس ذهن . تامس آگدن