سیستم لذت-پاداش
انگیزهی بنیادی و انرژی روانی برای رابطه جنسی و لذت
سیستم LUST (شهوت)، زیربنای میل جنسی و رفتارهای مرتبط با جفتگیری است. هدف اصلی آن بقای نسل و انتقال ژنهاست. فعال شدن این سیستم باعث ایجاد میل به سمت شریک جنسی میشود.
هیجانها بهعنوان بنیادیترین نیروی انگیزشی رفتار انسان در نظر گرفته میشوند و سهم قابل توجهی در شکلگیری شخصیت فرد دارند (Kernberg, 2015). در دهههای اخیر تلاشهای متعددی برای تمایز و دستهبندی نظامهای هیجانی پایه صورت گرفته است. مدلهای شناختمحورِ عاطفه پانکسپ (۱۹۹۸) بر نقش نواحی زیرقشری مغز در پیدایش هیجانهای اولیه تأکید کرد (در نظریه نوروساینس عاطفی (AN)، اصطلاح عاطفه معمولاً مترادف با هیجان به کار میرود). او ۷ سیستم هیجانی را شناسایی کرد که از نظر عصبکالبدشناسی بین ماده خاکستری پیرامون قنات مغز (PAG) و سیستم لیمبیک قرار دارند.
- SEEKING / Expectancy (سیستم جستجوگر) : پایهی انگیزش، کنجکاوی، یادگیری و حرکت به سوی اهداف است. معادل زیستی لیبیدو در روانکاوی فرویدی.
- RAGE / Anger (خشم) : نقش دفاعی دارد و به بقای فرد کمک میکند.
- FEAR / Anxiety (ترس / اضطراب): واکنش به خطر و تهدید؛ از فعال شدن آمیگدال و ساختارهای زیرقشری ناشی میشود.
- LUST (شهوت / میل جنسی) : غریزهی جنسی و تولیدمثل. پیوند نزدیکی با SEEKING دارد، اما اختصاصاً به جفتیابی و لذت جنسی مربوط است.
- CARE / Nurturing (مراقبت / پرورش) : پایهی رفتارهای مراقبتی، پرورش فرزند و همدلی.
- PANIC / Sadness (وحشت / اندوه) : واکنش به جدایی از دلبستگان، طرد یا فقدان. با گریه، اندوه و نیاز به دلبستگی دوباره همراه است. نقش مهمی در شکلگیری پیوندهای اجتماعی دارد.
- PLAY / Social Joy (بازی / شادی اجتماعی) : میل به بازی، تعامل اجتماعی و یادگیری مهارتها. برای رشد اجتماعی، شناختی و تنظیم هیجان بسیار ضروری است.
سیستم شهوت (لذت)
سیستم شهوت (Lust system) قدمتی طولانی تر از آن زمانی دارد که به نام سیستم لذت – پاداش یا تقویت کننده نامیده می شد. این نام ها بیانگر آن هستند که عملکرد سیستم همراه با خوشنودی است. یعنی همراه با ارضای اشتهایی که سیستم جستجوگر را فعال می کند. در سمت ادراکی، این سیستم تولید کننده ی احساس خوشحالی لذت بخش است، احساس خوب بودن. وقتی کسی از شما می پرسد، حالت چطوره؟ منظور این است که آیا این سیستم در شما درست کار می کند و یا نمی کند. در سوی حرکتی این سیستم رفتار اشتهایی را خاموش و ان را با رفتارهای ارضا کننده جایگزین می کند. این الگوهای رفتاری غریزی به شکلی خودکار زمانی که ابژه مرتبط با نیازهای زیستی واصل شود به حرکت در می آیند.
سیستم LUST با احساس لذت و امیال جنسی مرتبط است و با سیستم جستجوگر (SEEKING) در ارتباط است (Solms and Turnbull, 2002; Panksepp and Biven, 2012). فعال شدن آن رفتار جستجوگرانه را کاهش میدهد و احساس رضایت ایجاد میکند و بهعنوان بستر پاداش عمل میکند که برای یادگیری ضروری است (Solms and Turnbull, 2002). فرایند یادگیری بهعنوان پیوندی میان تکانههای روانی-حرکتی SEEKING (خواستن) و تجربه لذت توسط سیستم LUST (دوست داشتن) درک میشود.
- SEEKING : خواستن چیزی (wanting)
- LUST : دوست داشتن چیزی (liking)
در ارتباط با اهمیت بالینی سیستم LUST، پانکسِپ (۲۰۰۴) صرفاً ارتباط آن را با اختلالات عملکرد جنسی، اعتیادهای جنسی، فتیشها و حسادت افراطی مطرح کرده است. با این حال، از منظر پژوهشهای تجربی، به نظر میرسد که اختلال در سیستم LUST ممکن است در طیف وسیعتری از اختلالات دخیل باشد، از جمله اختلالات عاطفی (Rokach, 2019)، اعتیادها (Kumsar , 2016)، اختلالات شخصیت (Collazzoni , 2017) و اسکیزوفرنی (Kelly and Conley, 2004).
پرسشنامه سیستم شهوت (LUST)
- برایم راحت است که خودم را در تجربههای جنسی رها کنم.
- ابراز و زندگی کردن در جنسیتی که دارم را طبیعی نمی دانم.*
- به طور کلی از زندگی جنسیام راضی هستم.
- رابطه جنسی برایم با حس بیزاری یا چندش همراه است.*
- رسیدن به ارگاسم برایم کار سختی نیست.
- نسبت به مسائل جنسی خیلی باز و پذیرنده نیستم.*
- میتوانم از رابطه جنسی (مانند نزدیکی یا خودارضایی) کاملاً لذت ببرم.
- اغلب در زمینه جنسی تجربههای منفی داشتهام.*
- بیشتر وقتها هنگام رابطه جنسی به ارگاسم میرسم.
- دیدن اندامهای جنسی برایم آزاردهنده یا ناخوشایند است.*
- وقتی به ارگاسم میرسم، معمولاً آن را خیلی شدید و عمیق احساس میکنم.
- رابطه جنسی برایم با احساس شرم زیادی همراه است.*
مراکز لذت-پاداش در مغز
سیستم شهوت شامل گروهی پیچیده از ساختارهایی هستند که از هیپوتالاموس برخاسته و به طور عمده در عمق مغز پیشین نهفته اند. مهم ترین مناطق مرتبط با لذت و پاداش در مسیر پیش مغز میانی (medial forebrain bundle) قرار دارند. ناحیه پیش مغز میانی شامل مجموعه ی عظیمی از رشته های عصبی است که از بخش های نظیر ناحیه ی کلاهک شکمی (ventral tegmental erea) و هیپوتالاموس جانبی عبور کرده و ارتباط هایی با سایر مناطق نیز برقرار می کنند.
تحریک این نواحی در انسان ایجاد احساس ارگاسم می کند. این سیستم در PAG خاتمه می یاد که در واقع در آن احساس لذت تولید یا درک می شود. واسطه شیمیایی این سیستم اندورفین است. این سیستم در معرض طیف وسیعی از تاثیرات عالی تر شناختی قرار دارند که موجب تعدیل و تغییر و منع آنها و رفتارهای وابسته به آنها به اشکال مختلف می شوند.
در دهه ۱۹۵۰ جیمز اولدز (James Olds) و پیتر میلنر (Peter Milner) طی آزمایشی الکترودهایی را در مغز چند موش جایگذاری کردند. همچنین در قفس موش ها اهرمی قرار داده شد و در صورتی که موش ها اهرم را فشار می دادند، از طریق الکترودها تحریکی الکتریکی دریافت می کردند. اولدز و میلنر با تغییر دادن مکان الکترود در سر موش ها، به این نتیجه رسیدند که هنگامی که الکترود را در مکان های مشخصی از مغز موش ها قرار می دهند، موش ها تمایل دارند تا به دفعات بسیار اهرم را فشار دهند.
یکی از مهم ترین این مکان های مغزی، ناحیه ی سپتال بود که در زیر جسم پینه ای قرار دارد. به عنوان مثال هنگامی که الکترود بر روی سپتال قرار گرفت یکی از موش ها در مدت ۱۲ ساعت ۷۵۰۰ بار اهرم را فشار داد تا ناحیه ی سپتال خود را تحریک کند. این رفتار تجربی به نام خودتحریکی نامیده می شود.
اهمیت تحقیق اولدز و میلنر از آن جهت بود که به نظر می رسد آن ها موفق به یافتن ساختارهای مغزی دخیل در تجربه لذت و پاداش شده اند، چرا که اگر موش ها بارها و بارها اهرم را فشار می دهند تا این مناطق را تحریک کنند، احتمالا از این تجربه لذت می برند.
تحقیقات نشان داده اند که در حین تحریک در مناطق پاداش دهنده ی مغزی، نورون های دوپامینی فعال می شوند و همین طور در صورتی که به موش ها آنتاگونیست دوپامین تزریق شود، موش از فشار دادن اهرم دست می کشد. آنتاگونیست دوپامین ماده ای است که جلوی تاثیرگذاری و فعال سازی دوپامین را می گیرد. به بیان دیگر در صورتی که جلوی آزادسازی نوروترنسمیتر دوپامین در مغز گرفته شود، تحریک این نواحی برای موش چندان تقویت کننده نیست و در نتیجه از فشار دادن اهرم دست می کشد.
تحقیقات انسانی نیز تاثیر دوپامین در احساس لذت را تایید کرده اند. پیش مغز میانی، VTA یا ناحیه ی کلاهک شکمی که غنی از دوپامین است را به هسته های آکامبنس (nucleus accumbens) متصل می کنند و بخشی از مسیر دوپامینی مزولیمبیک (mesolimbic dopamine pathway) به شمار می آیند.
تحقیق های فراوان نشان داده اند هنگامی که ما از داروهای اعتیاد آور استفاده می کنیم و یا تجربه ای لذت بخش داریم، نورون های دوپامینی در ناحیه ی کلاهک شکمی فعال می شوند. این نورون ها از طریق مسیر دوپامینی به هسته های آکامبنس متصل هستند و فعال شدن آن ها سبب افزایش میزان دوپامین در هسته های آکامبنس می شود. تخریب این مسیر ( مسیر دوپامینی مزولیمبیک) در موش هایی که به فشار دادن اهرم معتاد شده اند سبب می شود از فشار دادن اهرم دست بردارند. این رویداد می تواند نشان دهنده ی نقش مسیر دوپامینی مزولیمبیک در فرایند اعتیاد باشد.
منابع:
- مغز و دنیای درون / مارک سولمز – اولیور ترنبال / مترجم: علی فیروزآبادی – آرش مانی / نشر: قطره
- pmc.ncbi.nlm.nih.gov/articles
🌿 آیا نیاز به مشاوره دارید؟
در مقاطع مختلف زندگی، گفتوگو با یک مشاور میتواند مسیرتان را روشنتر کند.
جهت رزرو وقت مشاوره حضوری یا آنلاین، با ما در ارتباط باشید.