فواید شناخت سوگیریهای ذهنی
خطاهای شناختی یعنی تفکر به شیوه دگم، توام با افکار غیر منطقی
سوگیریهای شناختی، خطاهای ذهنی و الگوهایی هستند که در قضاوت، تصمیمگیری و استدلال انحراف ایجاد می کنند.
انسان ها با ذهن و حواس خود جهان را می شناسند. هر کسی در زندگی بر اساس شناخت هایی که دارد با اطرافیان و مسائل زندگی خود برخورد می کند. در واقع این شناخت ماست که زندگی ما را تا حد زیادی رقم می زند. دارا و ندار، پیر و جوان، زن و مرد، هر کسی ممکن است اسیر جمود ذهن شود.
سوگیریهای شناختی(cognitive biases) خطاهای ذهنی و الگوهایی هستند که در قضاوت، تصمیمگیری و استدلال انحراف ایجاد می کنند. به موجب آنها، نتیجهگیریهایی که در مورد سایر افراد و موقعیتها انجام میگیرد، ممکن است به شکلی غیرمنطقی صورت گیرند.
علوم شناختی تعداد بسیاری از این خطاهای شناختی را شناسایی کرده است. خطاهای شناختی یعنی تفکر به شیوه دگم، توام با افکار غیر عقلانی.
شواهد فراوان حکایت از آن دارد که آنچه خودآگاهی می نامیم روایتی بیش نیست. بر اساس یافته های علوم شناختی، در حقیقت ذهن، بهترین روایتی را که خوشایند ماست میسازد و ما آن روایت را خودآگاهی میپنداریم.
پرسشگری مدام درباره باورها، انتخابها و قضاوتهای خویش بهترین ابزار است تا روایت ذهن را به واقعیت جهان خارج نزدیک کنیم.
تاثیر خطاهای شناختی بر کیفیت زندگی ما :
همه در پشت ذهن خود، لنزهایی داریم که جهان اطرافمان را تعبیر و تفسیر می کنیم. برخی در این دنیا احساس امنیت می کنند ، زیرا تعبیر و تفسیرشان از جهان اطراف مثبت است و برخی حس ناامنی دارند و گمان می کنند دیگران به دنبال معایب و ایرادهای آنها هستند.
با همان نگاهی که به دیگران می نگری ، نگریسته خواهی شد.
این حوادث ناخوشایند نیستند که ما را غمگین کرده و آزار می دهند، بلکه برداشت ما از این حوادث ناخوشایند باعث آزار و اذیت ما می گردد. برداشتی که ما نسبت به اتفاقات داریم از خود آن اتفاق مهمتر است. همین برداشت کیفیت زندگی ما را در روابطمان، ارتباط با خانواده، ارتباط با همسر و ارتباطات کاری، مشخص می کند.
نمونه ایی از تاثیر خطاهای شناختی :
فرض کنید شما در یک سازمان مشغول به کار هستید. برداشت شما این است که حقوق شما باید بیشتر از این مبلغ باشد و تصور می کنید که با توجه به سوابق کاریتان، مدیریت خودش باید به این نکته پی ببرد و حقوق شما را افزایش دهد. اما متاسفانه نه تنها مدیریت خودش به این نکته پی نبرده است بلکه خود شما هم، اقدامی برای صحبت با مدیر مجموعه جهت افزایش حقوق خود نکرده اید، و حتی احساس دلخوری و خشمی هم نسبت به آنها دارید که چرا خودشان برای شما ردیف افزایش حقوق در نظر نمی گیرند.
در اینجا شما دچار دو خطای شناختی هستید :
- ۱- برچسب زدن : شما برچسب بی فکری به مدیران خود می زنید و آنها را افرادی بی توجه در نظر گرفته و همین برچسب باعث احساس بد شما به شرایط کاریتان می گردد.
- ۲- ذهن خوانی : فکر می کنید آنها که اصلا به فکر شما نیستند و خود شما هم اگر درخواست افزایش حقوق مطرح کنید، با این درخواست مخالفت خواهد شد. پس بهتر است خودتان را کوچک نکنید و این خواسته را مطرح نکنید.
فواید شناخت سوگیریهای ذهنی :
۱- افزایش توان مدیریت زندگی روزمره
فهم سوگیریهای شناختی نیازمند تفکر درباره مثالهای واقعی در زندگیست. مطالعه و تفکر درباره شرایط متفاوتی که ما اسیر ذهن خود میشویم به افزایش آگاهی و در نتیجه کنترل بیشتر در زندگی واقعی میانجامد.
مثال: وظیفه نفس کشیدن را میتوان به مغز بسپاریم که بیشتر مواقع همینگونه است. در این حالت ما بدون اینکه متوجه باشیم نفس میکشیم. پس تنفس میشود پدیدهای ناخودآگاه. در عین حال هر لحظهای که اراده کنیم میتوانیم کنترل تنفس را در دست بگیریم و آن را تبدیل کنیم به پدیدهای خودآگاه. در این حالت میتوانیم سرعتش را کم و زیاد یا آن را کوتاه و بلند کنیم و در یک کلام طعم قدرت اراده را بچشیم.
آگاهی بیشتر از سوگیریهای شناختی میتواند بسیاری از تصمیمها، واکنشها و قضاوتهای پیشتر ناخودآگاه را به سمت هدایت خودآگاه ببرد. به زبانی دیگر ذهن اسیر ما خواهد بود نه ما اسیر وی.
۲- بهینهسازی فرایند تصمیمگیری
هر چه بیشتر درباره خطاهای ذهن بدانیم، کمتر اسیر خطاهایش میشویم و روند تصمیمگیری منطقیتر میشود. به علاوه در هر تصمیم و انتخاب زوایایی بررسی میشود که شاید ذهن پیشتر آنها را نمیدیده است.
۳- افزایش درک ارتباط بین نسلی
هرچه بیشتر درباره جانبداریهای ذهن بدانیم، بهتر میتوانیم شرایط ذهنی انسانها در موقعیتهای مختلف را درک کنیم. سن و سال عامل مهمی در شکلگیری یا رهایی از برخی از سوگیریهای شناختیاند.
مثلاً برخی سوگیری های شناختی با بالا رفتن سن و سال تقویت و برخی به واسطه تجربه کمرنگ میشوند. آگاهی در این باب گفتگوی همدلانه و درک بیشتری را در افراد با وجود تفاوت سن فراهم میکند.
۴- ابزار خودشناسی
سوگیری شناختی همیشه بد نیست. بسیاری از آنان ریشه تکاملی دارند. به بیان دیگر تکامل مغز به گونهای بوده تا با سوگیری شناختی به محاسبه سود و زیان بپردازد و با تشخیص تهدیدها و فرصتها واکنشی مناسب و سریع نشان دهد.
شناخت سوگیریهای شناختی، درک عملکرد ذهن را افزایش میدهد. به این معنا درک سوگیریهای شناختی و اینکه در هر شرایطی چگونه عمل میکنند، ابزاری است برای شناخت بهتر خویشتن.
۵- درک بهتر اخبار و اطلاعات
شناخت جانبداریهای ذهن به درک بهتر اخبار دریافتی یاری میرساند. پیشرفت فناوری و گسترش رسانهها و شبکههای اجتماعی باعث شده هر روز حجم وسیعی از اخبار و اطلاعات را دریافت کنیم. تشخیص اخبار درست از نادرست و درک پیامهای پنهان نیازمند آگاهی بالاتر از ساز و کارهای ذهنی است.
هر چه بیشتر درباره سوگیریهای شناختی بدانیم، کمتر احتمال دارد در تحلیل اطلاعات دچار خطا شویم و بالطبع احتمال قضاوت و واکنش غلط نیز پایین میآید.
۶- تقویت آزاد اندیشی
تعصب مانع آزاد اندیشی است. هر چه بیشتر درباره آن بدانیم کمتر اسیر سوگیریهای شناختی میشویم. رهایی از جانبداریهای ذهن به تفکر باز میانجامد.
برای مطالعه بیشتر به کتاب هنر شفاف اندیشیدن، اثر رولف دوبلی (ترجمه عادل فردوسی پور)، مراجعه فرمایید.