دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

پرسش مهم‌تر از پاسخ است

سؤال کردن، بنیان و اساس یک ارتباط موفق است.

برای پرسشگری، به ذهنی فعال نیاز داریم. خیلی‌ها، خیلی چیزها می‌دانند، اما اگر سوال نداشته باشند و فهمشان در تحول و تکامل نباشد، مرده‌‌ای متحرک هستند.

پرسش مهم‌تر از پاسخ
  • چرا همدیگر را نمی فهمیم ؟
  • چرا زندگی می کنیم ؟
  • چرا پرسش نداریم ؟
  • چرا دیالوگ بلد نیستیم ؟
  • چرا به خودمان دروغ می گوییم ؟
  • چرا دائم به دنبال خودنمایی هستیم ؟

در دوران کودکی پر بودیم از سؤالات جزئی و شگفت‌انگیز. سوالاتی که به ما انگیزه می‌داد تا آرزو کنیم هرچه زودتر بزرگ شویم و جواب آن‌ها را پیدا کنیم؛ اما حالا در زندان پاسخ‌های کلی و بی‌ سر و ته اسیر شده‌ایم.

بیشتر مردم فکر می‌کنند، پرسش را هر کسی می‌تواند بپرسد و آنچه مهم است، پاسخ است. اما در حقیقت پرسش مهم‌تر از پاسخ است. پرسش، سوال کردن در مورد یک مجهول است. برای پرسشگری، به ذهنی فعال نیاز داریم. 

سؤال کردن، بنیان و اساس یک ارتباط موفق است. سؤال پرسیدن علاوه بر آنکه یکی از کلیدهای اصلی در ایجاد و شروع هر ارتباطی است، امکان حفظ گفتگو در مسیری درست و سالم را فراهم می‌آورد. خواه این پرسشها درباره آب و هوا یا زمان باشند یا درباره مسایل دیگری چون شغل، علایق، مسایل بنیادین در باب هستی و…

سؤال پرسیدن هنری است که اگر آگاهانه مورد توجه و تأکید قرار گیرد، افق های ارزشمندی را در برابر ما می‌گشاید و در نتیجه پاسخ ها و نتایجی ارزشمند را نیز در پی خواهد داشت. گام بعدی گوش کردن است. گوش کردن از ۲ وجه حائز اهمیت است. یکی اینکه خوب گوش کردن به معنای احترام گذاشتن به فرد مقابل است و از سوی دیگر، با توجه کامل به سخنان مخاطب، امکان طرح سؤالاتی اساسی‌تر و کاوشگرانه‌تر را فراهم می نماییم.

همه‌ی ما یک سری فهم‌هایی داریم. همان‌ که همه می‌دانیم، فهم‌های ماست. اما فهم‌ کافی نیست، فهمیدن است که اهمیت دارد. کسی که یک کلمه می‌داند ولی فهمیدن دارد، نسبت به علامه روزگار که همه علوم را می‌داند، اما فهمیدن ندارد، برتری دارد. او یک کلمه می‌داند، اما فهمیدن دارد، به همین دلیل در حرکت است. پرسش از فهمیدن می‌آید نه از فهم.

کلمه «چرا» کلمه‌ی مقدسی است. اگر مدام از خودمان بپرسیم چرا فلان کار را انجام دادم، چرا فلان فکر را کرده‌ایم، بسیار پیش می‌رویم. در اغلب موارد سؤالات «چرایی» باعث می‌شوند که ما در مورد یک موضوع عمیق‌تر فکر کنیم.

مثلا: وقتی‌ که دوره‌ی کارشناسی را در دانشگاه به پایان می‌رسانیم از خودمان سؤال می کنیم چرا باید ادامه تحصیل دهم؟ چرا باید در آزمون کارشناسی ارشد یا دکترا شرکت کنم؟ چرا باید ازدواج کنم؟ چرا باید مستقل شوم؟ در این لحظات، اندیشیدن و رسیدن به نتایج مؤثر، می‌تواند مسیر زندگی شخصی و حرفه‌ای ما را به‌طور کل تغییر دهد.

بعضی وقت‌ها انسان با خودش ریاکاری می‌کند. انسان فکر می‌کند ریا برای دیگران است، اما آدمی بیش از هرکس به خودش دروغ می‌گوید. از خودش می‌پرسد ولی برای آنکه خودش را راحت کند، جواب سر دستی می‌دهد. اگر انسان به خودش صادقانه جواب دهد، بسیاری از رفتارهایش تغییر می کند.

انسان وقتی از دیگران می‌پرسد گفت‌وگو شکل می‌گیرد. دیالوگ را گفت‌وگوی انسان با دیگران می‌گویند و مونولوگ را گفت‌وگوی انسان با خود. به همین دلیل فرد خودشیفته تمایل زیادی به مونولوگ دارد.

پست های مرتبط

خیلی‌ها، خیلی چیزها می‌دانند، اما اگر سوال نداشته باشند و فهمشان در تحول و تکامل نباشد، مرده‌‌ای متحرک هستند.

پرسش مهم‌تر از پاسخ

سقراط فیلسوف تمام عیاری است. او همین قدر می دانست که چیزی نمی داند، اما این هنر را هم داشت که به دیگران نشان دهد، آنان هم، با همه ی فضل و ادعایشان چیزی نمی دانند. سقراط با تکیه به فلسفه، همه چیز را زیر سوال می برد، حتی خود آن فرض هایی را که پیشتر همه چیز را بر مبنای آنها زیر سوال برده بود. با روش سقراطی، شما از پاسخهایتان به مسئله ها دست می کشید، تا آنکه سرانجام بتوانید حکمتی را تجربه کنید که محصول ندانستن است.

منبع : پرسیدن مهم‌تر از پاسخ‌دادن است/ نویسندگان: دنیل کلاک – ریموند مارتین/ مترجم: حمیده بحرینی.

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله

* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه مقالات سایت، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره آنلاین یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام هماهنگ نمایید. *

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ارژنگ فریدونی
۱۴۰۰/۱۲/۱۸ ۱۰:۰۰

۲۰