دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

روانکاوی بازیگران پورنوگرافی

در ناخودآگاه این بازیگران چه می گذرد؟

یک بازیگر پورنوگرافی چه تمایلاتی را در ناخودآگاه خویش دارد که تصمیم می‌گیرد به سمت این صنعت رفته و شغل بازیگر پورنوگرافی بودن را انتخاب کند؟

بازیگران پورنوگرافی

صنعت پورنوگرافی یکی از مهمترین و پول‌سازترین صنایع حال حاضر بشری است. علی‌رغم نیاز شدید بازار به این صنعت و علی‌رغم وجود افراد بسیار زیادی که در این صنعت فعالیت می‌کنند، کماکان کار در این صنعت، در هیچ جامعه مورد پذیرش واقع نشده است. حتی در جوامع پیشرفته از قبیل امریکا، کماکان افرادی که در این صنعت فعالیت می‌کنند به راحتی تمایل به ابراز شغل خویش و یا به راحتی شانس پذیرفته شدن توسط جامعه را ندارند.

سالیانه حدود ۴ بیلیون دلار عاید تولیدکنندگان صنعت پورن می‌شود.  ۷۰٪ این فیلم‌ها شامل خشونت‌های فیزیکی و ۵۰٪ شامل خشونت‌های لفظی هستند. حدود ۱۵ درصد سایت های دنیا پورنوگرافی هستند، سالانه ۵۰۰ میلیون صفحه پورنوگرافی به صفحات اینترنت اضافه می‌شوند. حدود ۳۰٪ ترافیک اینترنت جهانی صرف دانلود فیلم‌های پورن می‌شود.

مردان تمایل بیشتری به تماشای فیلم های پورن دارند. برخلاف مردان که با چشم تحریک می شوند زنان تمایل چندانی به تماشای این فیلم ها ندارند. پورنوگرافی بیشتر بر گرفته از تخیلات مردانه است. هیچ احساسی طی آن وجود ندارد و عشق کاملا نادیده گرفته شده است. این در حالی است که قلب و مغز نیز به اندازه آلت تناسلی در برقراری رابطه جنسی دخالت دارند. نگاه کردن به فیلم های پورن باعث افزایش توانایی و مهارت های جنسی نمی شود بلکه برعکس عزت نفس بینندگانش را کاهش می دهد.

صنعت پورنوگرافی مسمومیت زا و اعتیاد آور است؛ و تصویری نادرست از رابطه جنسی و میل جنسی به فرد می دهد.

یک بازیگر پورنوگرافی چه تمایلاتی را در ناخودآگاه خویش دارد که تصمیم می‌گیرد به سمت این صنعت رفته و شغل بازیگر پورنوگرافی بودن را انتخاب کند؟

اکثر کسانی که به این رشته و یا شغل گرایش پیدا می‌کنند، و در نهایت در این حرفه فعالیت می‌کنند، صرفا به علت وجود نیاز مالی این کار را انجام نمی‌دهند، زیرا در جوامع پیشرفته از قبیل آمریکا و اروپا که قسمت عظیمی از فیلم‌های پورنوگرافی در آنجا ساخته می‌شود، از لحاظ اقتصادی آنقدر پیشرفته هستند که فردی که در این صنعت به عنوان یک بازیگر پورنوگرافی در حال کار هست، بتواند به راحتی شغل دیگری را به دست بیاورد.

برخلاف باور عموم که همه‌ کسانی که بازیگر پورنوگرافی می‌شوند، به علت درآمد بالای این رشته به این سمت کشیده می‌شوند، این صنعت برای همگان پول‌ساز نیست. بطوری که فقط چند بازیگر خاص و یا عده‌ی اندکی از بازیگران موجود در این صنعت تبدیل به ستاره شده و درآمدهای زیادی را کسب می‌کنند. در حالیکه بیشتر آنها درآمدی متوسط و معمولی را به دست می‌آورند که پول به دست آورده از آن شغل را می‌توانند از مسیرهای دیگر و انتخاب شغل‌های دیگر نیز به دست بیاوند.

در نتیجه دلیلی که این افراد، این شغل را انتخاب می‌کنند؛ ماورای اقتصاد و شرایط محیطی جامعه است. این دلیل در روان ناخودآگاه آنها نهفته است.

اولین چیزی که به نظر می‌آید میل به خودنمایی در این افراد است. بیشتر بازیگرانی که در صنعت پورنوگرافی فعالیت دارند و اکثر کسانی که به عنوان شغل این حرفه را انتخاب می‌کنند، دارای اختلال خودنمایی(Exhibitionism disorder) می‌باشند. اختلالی که در آن فرد میل به نمایش گذاشتن خویش را دارد. افرادی که دارای این مکانیزم دفاعی یا اختلال می‌باشند، همواره تلاش می‌کنند تا خود را به نمایش بگذارند و از به نمایش گذاشتن خویش در معرض چشم دیگران، بیشتر و بیشتر لذت می‌برند.

عامل دیگری که در ناخودآگاه این افراد وجود دارد، میل به اشتراک گذاشتن لحظات لذات شخصی است. این افراد در ناخودآگاه دوست دارند تا لحظه‌ی لذت بردن خود را با دیگران به اشتراک بگذارند و زمانیکه دیگران لذت بردن آنها را می‌بینند، بیشتر ارضا می‌شوند و چه لذتی بالاتر از لذت جنسی. بازیگران صنعت پورنوگرافی تمایل به اشتراک گذاشتن لحظه‌ی ارگاسم و رابطه‌ی جنسی را دارند.

چه عاملی باعث ایجاد این نوع تمایلات در ناخودآگاه این بازیگران است؟

ما نیازمند بررسی دوران کودکی و زمان شکل‌گیری شخصیت نهفته‌ی این انسان‌ها می‌باشیم. کودکانی که در بزرگسالی تمایل به شرکت و بازی کردن در فیلم‌های پورنوگرافی را دارند، در کودکی دچار اضطراب جدایی بوده‌اند و عموما در دوران طفولیت از دریافت کامل صمیمیت و احساس عشق عاجز بوده‌اند. در نتیجه در بزرگسالی تلاش می‌کنند تا با به نمایش گذاشتن صمیمیت و نزدیکی، اضطراب ناشی از ناخودآگاه را به صورت بسیار اغراق شده پاسخ دهند.

از طرف دیگر، یکی دیگر از دلایل موجود در ناخودآگاه این افراد، برای کشیده شدن به سمت بازی در فیلم‌های پورنوگرافی، میل به گرفتن انتقام از نماد والد است. در روان هر فرد لایه‌ای وجود دارد به نام سوپر ایگو یا فراخود، که این لایه در روان ما مسئولیت کنترل و هدایت بشر را به سمت آموزه‌های محیطی و همچنین باید و نبایدهای مرسوم در عرف و جامعه را دارا می‌باشد. باید و نبایدهایی از قبیل دین، فرهنگ، مذهب و بقیه‌ی آموزه‌هایی که در یک جامعه، کودک با آن مواجه می‌شود.

زمانیکه والدین در دوران کودکی شرایط خوبی را برای رشد روانی کودک فراهم نمی‌کنند، در گذار زمان فرد در صدد گرفتن انتقام از والدین بر می‌آید. بدین شکل که این کودکان در دوران طفولیت و هنگامی که ناخودآگاه آنها در شرف شکل گرفتن به سمت علایق و سلایق بوده است، به علت مواجه شدن با موجی از عدم صمیمیت و محرومیت فراوان از تایید و حمایت والد، به صورت ناخودآگاه دچار عقده‌ای حل نشده و تنشی زیاد با والد خود می‌شوند و در آینده تلاش می‌کنند با خراب کردن تمامی معیارهای والد در دوران کودکی، از والد خویش انتقام بگیرد.

بدین ترتیب همواره فرد تلاش می‌کند تا با سرکوب والد درون و با حمله به سوپر ایگو، هم انتقام ناکامی خویش در کودکی را بگیرد و هم با افزایش کام گرفتن و به نمایش گذاشتن کام‌گیری جنسی، به دیگران و به جامعه ثابت کند که من در کام گرفتن و رسیدن و پاسخ گفتن به نیازهای درونی‌ام موفق شده‌ام. در واقع با این مکانیسم، سعی می‌کند تا لذت‌هایی را که در دوران کودکی نبرده و تاییدها و کام‌هایی را که در کودکی به ثمر نرسیده، به صورت بسیار غلو شده به نمایش گذاشته و به همگان ثابت کند که در این امر موفق بوده است.

تمامی بازیگران صنعت پورنوگرافی با استفاده از مکانیسم جبران، سعی در جبران ناکامی‌های دوران کودکی دارند.

مکانیسم جبران، مکانیسمی است که بشر برای جبران سرکوب‌هایی که در کودکی اتفاق افتاده، از آن استفاده می‌کند. در واقع نیروی سرکوب شده را در جهت مخالف تقویت می‌کند و سمت مخالف این نیرو را لذت تلقی کرده و سعی در افزایش دادن متضاد چیزی که در او سرکوب شده است، می‌باشد. با استفاده از این مکانیسم، میل به کارهایی از قبیل پلیس، وکیل و یا چیزهایی که حس امنیت را در فرد افزایش می‌دهد، و یا معشوق‌هایی که از فرد مراقبت می‌کنند، جلب می‌شود. 

تمامی کسانی که در صنعت پورنوگرافی فعالیت می‌کنند و به عنوان بازیگر در این حرفه بازی می‌کنند، با استفاده از این مکانیسم، سعی در جبران نیازهای سرکوب شده‌ی کودکی خود دارند که این نیازها عمدتا نیاز به لذت بردن، تایید شدن و کام گرفتن می‌باشد. در نهایت این عقده‌ی سرکوب شده را با به نمایش گذاشتن لذت جنسی و ثابت کردن این امر که توان پاسخگویی به نیازهای سرکوب شده را داریم و می توانیم کامی را که در کودکی نگرفته‌ایم، در نهایت بگیریم؛ پایه‌ریزی می‌کنند.

به همین دلیل عموما تمامی بازیگرانی که در این صنعت فعالیت دارند، در زندگی شخصی خویش از روابط اجتماعی محدودتری برخوردار هستند، زیرا گویی آنها میل به اشتراک گذاری را تنها در نمایش‌گذاری میل جنسی می‌دانند و در نتیجه تمامی احساساتی را که نمی‌توانند با دیگران به اشتراک بگذارند، تبدیل به میل جنسی کرده و در برابر دیدگان همگان به اشتراک می‌گذارند.

نویسنده : امین حسینی

۳.۳ ۱۶ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

7 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سورن
۱۳۹۸/۰۲/۰۱ ۱۷:۳۷

نمونه ای بارز از ادعاهای بی پایه و اساس برآمده از گفتمان روانکاوی و تعبیرات پایه گرفته در شبه-علم. نکته ی جالب در این نوشتار استفاده از گزاره هایی است که بدون هیچگونه پشتوانه ی تجربی به تعمیماتی محیر العقول انجامیده اند. برای مثال نویسنده متذکر می شود که “تمامی بازیگرانی که در صنعت پورنوگرافی فعالیت دارند و همه ی کسانی که به عنوان شغل این حرفه را انتخاب می کنند، دارای اختلال خودنمایی (Exhibitionism disorder) می باشند.” حال سئوال اینجاست که چگونه استقرایی ناقص از چند مورد مطالعه (تازه اگر اصلا چنین مطالعاتی صورت گرفته باشد) به صدور چنین تعمیم محیر العقولی انجامیده است؟!!!

Soheil
۱۳۹۹/۰۱/۲۹ ۲۲:۴۷

قسمتی که شما راجع به پلیس شدن و وکیل شدن و حرفه هایی از این قبیل اشاره کردید به طور بارز در افراد دیده میشه… نه در همه افراد…اما در خیلی از اون ها!

حمید
۱۴۰۲/۰۵/۱۲ ۱۵:۰۹

یکی پلیس میشه ، یکی دکتر ، یکی بازیگر و یکی هم بازیگر پورن . اینها همه اش از علاقه است ، تو ایران صحبت از این مسائل تابو هست ولی خیلیها در جهان پذیرفتن. مانند انسانهای ترنس که الان اکثر دنیا این اشخاص رو قبول کردن

شروین
پاسخ به  حمید
۱۴۰۲/۰۸/۱۸ ۲۲:۳۸

شما داری دکترها و پلیس ها و مقبولیت یا عدم مقبولیت ترنس جندر هارو با کسایی مقایسه می کنه که شغلشون بنیان خانواده و سلامت روانی جامعه رو سال هاست در تمام جوامع یا به طور کامل نابود کرده یا قسمت های زیادی از اون رو از بین برده در یک راستا قرار میدی؟
یعنی الان ایران کشور بدی هست که اینجور علایق مردم رو پذیرا نمیشه؟ خب منم الان بگم دوست دارم قتل و دزدی کنم باید امثال شما بزنید تو فاز روشن فکری و بهم اجازه بدید بکشمتون و جیبتون رو خالی کنم؟

روانشناس
۱۴۰۲/۰۸/۲۱ ۱۵:۴۰

سلام
بعید می دونم که این نوشته یک روان شناس باشه. احتمالا ترجمه نوشته یک ژونالیست غربی یا علاقه مند افراطی به آمریکا باشه.
پیش فرض های غلط از توسعه یافتگی فرهنگی در آمریکا و یا پیشرفته بودن اقتصاد و قدرت اختیار در انتخاب شغل های مورد علاقه نشان از مقدمه ای غلط برای نتیجه گیری غلط است.
علاقه و آشنایی ابتدایی ایشان با روانکاوی و برخی از اصلاحات و ادبیات فرویدی همه چیز به هم مرتبط کرده که فرهنگ فحشا و منحط را از منظر روانشناختی بررسی کند.