شخصیت

دو ویژگی برجسته نظام هنری موری، رویکرد پیشرفته او به نیازهای انسان و داده هایی است که نظریه خود را بر آنها استوار کرد.

فرهنگ فرایندی است در خدمت سائق زندگی است که هدف آن جمع کردن افراد انسانی در خانواده، قبیله، ملت و در واحد بزرگ تر کل جامعه انسانی است.

زندگی من ماجرای تحقق بخشیدن به ناهشیار است. هر چیزی در ناهشیار به دنبال تجلی بیرونی است و شخصیت نیز تمایل دارد که از شرایط ناهشیار خود شکل بگیرد.(کارل یونگ)

فروم نیازهای روان‌شناختی(Human Needs) را شامل نیاز به ارتباط، تعالی، ریشه دار بودن، هویت و جهت یابی می دانست.

هورنای اضطراب اساسی(بنیادی) را احساس منزوی شدن، بیچارگی و بی‌پناهی در دنیایی که خطرناک و ترسناک است، می دانست.

برای اینکه بتوانیم خوشحال باشیم و از خود رضایت داشته باشیم، به عزت نفس نیاز داریم. خانواده یک عامل مهم در رشد عزت نفس است.

سبک زندگی تقریبا مانند نظریه فروید که بر اهمیت اوایل کودکی در شکل‌گیری شخصیت بزرگسال تاکید می کند، جبرگرایانه به نظر می‌رسد.

اسکینر معتقد بود که روان شناسی باید به بررسی علمی پدیده های قابل مشاهده، یعنی رفتار، محدود شود.

آنافروید (دختر زیگموند فروید) یافته های فروید را پیرامون روانشناسی خود و نظام پویای "سیستم های دفاعی" ارتقاء داده و سیستم های دفاعی " خود " را در سه گروه عمده…

فروید اصطلاح خودشیفتگی را برای وضعیتی به کار برد که در آن لیبیدو شخص به جای آنکه صرف افراد دیگر شود صرف خود شخص(ایگو) می شود.

همه افراد از منظرهای مختلفی با هم تفاوت دارند. خواهرها و برادرها و حتی دوقلوها خصوصیات منحصر به فردی دارند.

روان‌کاوی انسان‌گرای فروم فرض می‌کند که جدایی انسان از دنیای طبیعی، احساس تنهایی و انزوایی را به وجود آورده است که اضطراب بنیادی نامیده می‌شود.

از دید اریک فروم، جدایی انسان از دنیای طبیعی، احساس تنهایی و در نتیجه اضطراب بنیادی را به ارمغان می‌آ‌ورد.