دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

شخصیت از نظر اسکینر

اسکینر مخالف این گرایش بود که افکار را علت رفتار بدانیم

اسکینر معتقد بود که روان شناسی باید به بررسی علمی پدیده های قابل مشاهده، یعنی رفتار، محدود شود.

اسكينر

فردریک اسکینر (B.F. Skinner)، یکی از بزرگترین رفتارگرایان معاصر معتقد است، که رفتارها و شخصیت انسان عمدتا بر اساس یادگیری به وجود می‌آیند و تغییر می‌کنند. بنابراین شناخت یا کشف قوانین یادگیری، کلید شناخت رفتار انسان است. با شناخت این قوانین می‌توان رفتار انسان را توصیف، توجیه، پیش‌بینی و کنترل کرد و حتی آن را تغییر داد.

از نظر اسکینر، علاوه بر تاریخچه تقویت های فردی، رسوم فرهنگی و انتخاب طبیعی نیز در شکل گیری شخصیت اهمیت دارند. رفتارهایی که در طول تاریخ برای گونه مفیدند ادامه یافته ولی آنهایی که صرفاً از لحاظ فردی تقویت کننده اند حذف می شوند. اسکینر در سال های بعدی زندگی خود بر اهمیت فرهنگ در شکل دهی به شخصیت انسان بیشتر تأکید کرد.

اسکینر برداشت جبرگرایانه ای از ماهیت انسان دارد و مفاهیمی چون اراده آزاد و انتخاب فردی در تحلیل رفتاری او جایی ندارند. افراد آزاد نیستند بلکه نیروهای محیطی آنها را کنترل می کنند. امکان دارد به نظر برسد که آنها توسط نیروهای درونی برانگیخته می شوند اما در واقع می توان سرچشمه این علت ها را در منابع بیرون از فرد پیدا کرد.

شرطی سازی عامل

اسکینراسکینر در آزمایشات خود، حیوان گرسنه‌ای را در جعبه‌ای قرار داد و لوله‌ای حاوی گلوله‌های غذا را در پشت جعبه قرار داد که به میله‌ای در درون جعبه متصل بود. حیوان در جعبه به این طرف و آن طرف می‌رفت و هربار که میله را فشار می‌داد، گلوله‌ای از غذا وارد جعبه می‌شد. حیوان غذا را می‌خورد و دوباره میله را فشار می‌داد. یعنی غذا عمل فشار دادن میله را تقویت می‌کرد و سرعت این کار افزایش می‌یافت. اگر ارتباط لوله حاوی غذا با میله فشار قطع می‌شد به طوری که با فشار دادن آن دیگر غذا آزاد نمی‌شد، بار دیگر سرعت فشار دادن میله کاهش می‌یافت و پاسخ آموخته‌شده بر اثر عدم تقویت، خاموش می‌شد.

اسکینر بر اساس آزمایش‌های خود و نظریات پاولف، واتسون و ثورندایک به این نتیجه رسید که همه رفتارها را می‌توان به وسیله پیامدهای آن‌ها(تقویتی که به دنبال رفتار می‌آید) کنترل و پیش‌بینی کرد. در واقع وی معتقد بود که بیشتر رفتارهای اجتماعی انسان صرفا در اثر تحریک محیط به وجود نمی‌آید، بلکه این رفتار، اول از جاندار سر می‌زند و در صورتی که محیط آن‌ها را تقویت کند، پابرجا می‌مانند. اسکینر این نظریه خود را یادگیری وسیله‌ای یا شرطی‌شدن عامل(کنش‌گر) نامیده است. اسکینر این نوع شرطی‌سازی را روشی می‌داند که در آن ایجاد تغییر در پیامدهای یک رفتار، میزان رویداد آن رفتار را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

شخصیت از نظر اسکینر مجموعه‌ای از این رفتارهای کنش‌گر است. علت نام‌گذاری این نوع شرطی‌سازی به شرطی‌سازی عامل یا کنش‌گر این است که بر خلاف نظریات پاولف و واتسون، در این نظریه جاندار موجودی فعال تلقی می‌شود که در عین حال که تحت کنترل محیط قرار می‌گیرد، خود نیز بر روی آن عمل می‌کند و آن را تحت کنترل در می‌آورد.

اسکینر با سایر نظریه‌پردازان شخصیت از این لحاظ که وجود یک جوهر مستقل به نام شخصیت را انکار می‌کرد و علل رفتار را در بیرون از جاندار جستجو می‌کرد، تفاوت دارد. همچنین او تحقیقات خود را بر روشی کاملا عینی، علمی و آزمایشگاهی مبتنی ساخت. اسکینر همچنین اعتقاد داشت که نه فرایندهای ذهنی و نه فرایندهای فیزیولوژیکی به طور آشکار قابل مشاهده نیستند و هیچ ارتباطی به علم ندارند و روان‌شناسی باید محدود به مطالعه رفتارهای آشکار فرد شود.

رشد و نمو در نظریه اسکینر

در جریان رشد کودک، پاسخ ها آموخته می شوند و تحت نظارت تقویت های محیطی قرار می گیرند. هدف از این‌کار، ایجاد الگوهایی از پاسخ های موردنظر است که تحت تاثیر تقویت کننده های محیطی قرار گرفته اند. کودکان از طریق تقویت اعمالی که به مواظبت از خودشان منجر می شود، مثل غذا خوردن و لباس پوشیدن، اعتماد به نفس پیدا می کنند. کودک بعد از کامل کردن این اعمال چه از طریق پاداش های مادی مثل غذا و چه از طریق پاداش های اجتماعی، بلافاصله تقویت می شود.

تحمل تاخیر در ارضاء(تقویت) نیز مستلزم یادگیری است و کودک باید نخست بعد از یک تاخیر کوتاه ارضاء شود. سپس تدریجا تقویت می شود تا بتواند تاخیر بیشتری بین زمان تقاضا و زمان ارضای نیاز را تحمل کند. پس از گذشت مدتی از این تاخیر، تثبیت می شود و می توان گفت که کودک این توانایی را به دست آورده است تا تاخیر در ارضاء را تحمل کند.

رفتار را می توان بدون تقویت مستقیم، تقلید کرد، ولی این مورد وقتی مصداق پیدا می کند که تقلید به دفعات تقویت شده و از طریق تعمیم، به تنهایی خصلت تقویت کننده را پیدا کرده است. کودک که در شروع به دلیل تقلید از رفتارهای خاص تقویت می شد، اکنون به دلیل مقلد بودن در کلیه رفتارها تقویت می شود و تمایل به پاسخ های تقلیدی تعمیم یافته در وی رشد می کند. بنابراین از نظر رفتارگرایان، رفتارهای جدید را می توان به کمک فرایند تقریب های متوالی و یا از طریق ایجاد و توسعه خزانه ای از تقلیدهای تعمیم یافته، کسب کرد(پروین).

مفاهیم اساسی در نظریه اسکینر

شکل‌دهی به رفتار یا تقریب‌های متوالی (Successive approximation)

  در این روش صرفا پاسخ‌هایی که ارگانیسم را در جهت مورد نظر سوق می‌دهد، تقویت می‌شود. به عبارت دیگر ارگانیسم تنها در مواردی که رفتار او به رفتار نهایی مطلوب نزدیکتر می‌شود، تقویت می‌شود. با این روش می‌توان ترفندها و عادات پیچیده‌ای را به حیوانات آموزش داد. همچنین نوزادان بر اساس این روش، سخن گفتن را می‌آموزند

تقویت‌کننده‌ها (Leinforcer)

به اعتقاد اسکینر دو نوع تقویت‌کننده وجود دارد:

  • ۱. تقویت‌کننده اولیه (Primary Leinforcer) : تقویت‌کننده‌ای است که ذاتا تقویت‌کننده محسوب می‌شود و سائق‌های اساسی ارگانیسم را برآورده می‌کند. غذا، آب و رابطه جنسی جزء تقویت‌کننده‌های اولیه هستند.
  • ۲. تقویت‌کننده شرطی یا ثانوی (Conditioned Leinforcer) : محرکی است که به دلیل همراهی با یک تقویت‌کننده اولیه ارزش تقویت کنندگی می‌یابد. پول و تحسین از شایع‌ترین تقویت‌کننده‌های شرطی هستند.

تقویت (reinforcement)

اسکینر به وجود دو نوع تقویت معتقد بود:

  • ۱. تقویت مثبت (positive reinforcement) : نوعی تقویت که در آن از طریق ارایه یک محرک خوشایند، احتمال تکرار پاسخ افزایش می‌یابد.
  • ۲. تقویت منفی (negative reinforcement) : نوعی تقویت که در آن از طریق حذف یک محرک ناخوشایند و آزاردهنده، احتمال تکرار پاسخ افزایش می‌یابد. اغلب این تقویت اشتباها نوعی تنبیه تلقی می‌شود.

تنبیه (punishment)

در تنبیه برخلاف تقویت منفی، از طریق ارایه یک محرک ناخوشایند و آزاردهنده، احتمال تکرار یک پاسخ نامطلوب کاهش می‌یابد.

برنامه‌های تقویت (schedules of reinforcement)

اسکینر با مشاهده اینکه موش‌ها میله را با میزان نسبتا ثابتی، حتی وقتی که به صورت پیاپی تقویت نمی‌شوند، فشار می‌دهند، اقدام به یافتن برنامه‌ها و میزان تقویت کرد تا تعیین کند که کدام یک از آن‌ها بیشترین اثربخشی را در کنترل رفتار دارند. وی چهار نوع تقویت را مورد پژوهش قرار داد:

۱. برنامه نسبی ثابت Fixed Ratio

در این نوع برنامه، تقویت بعد از ارایه تعداد معینی از پاسخ‌ها داده می‌شود.

به عبارت دیگر تعداد پاسخ‌هایی که سازواره باید بدهد تا تقویت شود، ثابت است. هرچه این نسبت بیشتر باشد، سرعت پاسخ‌دهی فرد بیشتر خواهد بود. مهمترین ویژگی رفتارهایی که طبق این برنامه شکل می‌گیرند، این است که درست پس از اعمال تقویت، تا مدتی پاسخ‌دهی قطع می‌شود.

۲. برنامه نسبی متغیر Variable Ratio

  در این نوع تقویت، فرد فقط به ازای تعداد معینی پاسخ تقویت می‌شود. لکن این تعداد به نحو پیش‌بینی‌ناپذیری تغییر می‌کند. بر خلاف برنامه نسبی ثابت، رفتار فردی که طبق این برنامه عمل می‌کند هیچ‌گاه قطع نمی‌شود و حتی ممکن است که پاسخ‌دهی تند شود.

۳. برنامه فاصله‌ای ثابت Fixed Interval

  در این برنامه ارگانیسم به ازای نخستین پاسخی که پس از گذشت مدت معینی از تقویت قبلی می‌دهد تقویت می‌شود. مثلا در یک برنامه دو دقیقه‌ای صرفا زمانی تقویت صورت می‌گیرد که از آخرین پاسخ تقویت‌شده دو دقیقه گذشته باشد. وجه تمایز پاسخ‌دهی بر اساس این برنامه این است که پاسخ‌دهی بلافاصله بعد از هر تقویت، مدتی قطع می‌شود و با نزدیک شدن موعد تقویت، افزایش می‌یابد.

۴. برنامه فاصله‌ای متغیر Variable Interval

  در این برنامه هم مانند برنامه فاصله‌ای ثابت ارایه تقویت به مدت زمانی که گذشته است، بستگی دارد. ولی این فواصل به نحو پیش‌بینی‌ناپذیری متغیر است. ارگانیسم در این برنامه اغلب با سرعت بالا و یکنواختی پاسخ می‌دهد.

رفتار خرافی (Superstitious behavior)

  اسکینر در طی آزمایشاتش دریافت که اگر تقویت بر مبنای یک برنامه فاصله‌ای ثابت یا متغیر ارایه شود، هر رفتاری که درست در لحظه ارایه تقویت روی دهد، تقویت خواهد شد. زیرا ارگانیسم آن رفتاری را که به طور اتفاقی تقویت شده است با تقویت منظم مرتبط می‌کند. مثلا اگر به کبوتری در حین دور زدن در جهت خلاف عقربه‌های ساعت به طور تصادفی پاداش داده شود، این رفتار بدون هیچ‌گونه رابطه علت و معلول با تقویت، شرطی می‌شود.

خودگردانی رفتار (Self-control)

  فرض اصلی رویکرد اسکینر این است که رفتار ارگانیسم از سوی متغیرهای بیرونی ایجاد و کنترل می‌شوند. اما اگرچه محرک‌ها و تقویت‌کننده‌های بیرونی قوی‌ترین شکل‌دهنده‌های رفتار هستند، اسکینر معتقد است که فرد می‌تواند متغیرهایی را که رفتار او را تعیین می‌کند کنترل کند. به عنوان مثال، اگر صدای استریو خانه همسایه شما مانع از تمرکز فکر شما روی درس شود، ممکن است اتاق را ترک کنید و برای مطالعه به کتابخانه بروید. فنون دیگر خودگردانی شامل اشباع (انجام بیش از اندازه رفتار)، تحریک آزارنده(برقرار کردن پیامدهای ناخوشایند در صورت ادامه یافتن رفتار) و خودتقویتی می‌شود.

منابع :

  1. مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، سعید شاملو،  انتشارات رشد، چاپ هفتم، ص ۱۰۵.
  2. زمینه روان‌شناسی، ریتاال اتکینسون و همکاران؛ انتشارات  ارجمند، چاپ پنجم، جلد اول، ص ۲۰۹.
  3. شولتز، نظریه‌های شخصیت، یوسف کریمی و همکاران، انتشارات ارسباران، چاپ اول، ص ۴۸۸.
  4. کاپلان، هارولد؛ خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری، نصرت‌ا… پورافکاری، چاپ دوم، جلد اول، ص ۲۶۴.
  5. لارنس؛ روان‌شناسی شخصیت، محمدجعفر جوادی و پروین کدیور، انتشارات رسا،  چاپ اول، جلد دوم، ص ۹۳.
۳.۷ ۶ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها