دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

استعاره و شناخت

ویگوتسکی

تهیه کننده : رزیتا شوّاخ

مطالعه افکار و آرای ویگوتسکی، لوریا و آثاری از هانیزورند، آریتی و میلر توجه را به سوی جنبه سیار قوی زبان یعنی جنبه عاطفی، هیجانی و انگیزشی آن می برد. در استعاره این جنبه با جنبه های ساختاری و نشانه شناختی، منطقی و زبان شناختی درهم می آمیزد و الگوی موجز، سیال، انتقال پذیری پدید می آورد.

تعریف استعاره یکی از متداولترین تعریف های استعاره، انتقال معنی از عنصری به عنصردیگر است. یعنی عنصری که مفهوم مشخص تر و شناخته تری دارد، تمام یا قسمتی از معنای خود را به عنصر دیگری که اغلب کمتر شناخته شده است و دسترسی زیادی به آن وجود ندارد، منتقل می کند.(قاسم زاده ۱۳۹۱)

امروزه نظر مسلط آن است که استعاره را نباید صرفاً ابزاری زبان شناختی یا منطقی تلقی کنیم، چرا که بسیاری از خصوصیت های آن را باید در ورای ساخت و عناصر آن جستجو کنیم و مخصوصاً از روان شناختی و روان شناسی زبان کمک بگیریم.

مثال استعاره: کودکان، شکوفه [های زندگی] هستند.

در استعاره چیزی مثل الف به چیز دیگری مثل ب نسبت داده می شود. در این استعاره قسمتی از مفهوم شکوفه مانند شادابی، نشاط، طراوت، بالندگی و آسیب پذیری به مفهوم کودک منتقل شده است.

استعاره در مقام مقایسه با تشبیه، به  زبان درونی نزدیک تر است و سرشار از مضمون عاطفی و انگیزشی است و در نتیجه، ادراک استعاره علاوه بر قوانین شناختی و معنایی به قراین انگیزشی، عاطفی و موقعیتی نیاز دارد.

ویژگی های استعاره : در تبیین استعاره به پنج ویژگی اشاره شده است که عبارتند از نوظهوری (تازگی یا غرابت)، ناهم خوانی، مشابهت، مناسب یا ارتباط و تلفیق(قاسم زاده ۱۳۹۱).

فرآیندهایی که در درک استعاره نقش دارند :

۱- استعاره را در اصل یک ضرورت اجتماعی پدید می آورد. استعاره نمی تواند در یک فرد تنها شکل بگیرد بلکه ماهیت آن جمعی و اشتراکی است. استعاره به خلق فضایی می پردازد که از جنبه های شناختی و هیجانی بسیار قوی برخوردار است و ذهن شنونده را به نحوی به ذهن گوینده نزدیک می کند و اشتراک نظر پدید می آورد.

۲- شاید بتوان واحد ساختمانی استعاره را کلمه تلقی کرد. در حقیقت می توان گفت استعاره براساس ظرفیت عظیم کلمه شکل می گیرد و به عنوان یک شبکه در حافظه رمزگردانی می شود.

۳- نقش حافظه: به نظر می رسد حافظه معنایی نقش بسزایی در استعاره ایفا می کند و سازمان بندی اطلاعات بر عهده حافظه دراز مدت است. که می توان به ترکیب استعاره به شکل تشبیه، تمثیل، کنایه و ضرب المثل اشاره کرد.

عده ای معتقدند که واسطه درک استعاره «همخوانی (تداعی) کلمات» است.(قاسم زاده ۱۳۹۱)

نگرش فروید به کلمه درچارچوب روان شناسی عصب پایه :

شاید نخستین روانشناسی که این وجوه مختلف کلمه را در چارچوب روانشناسی عصب پایه مطرح کرده است فروید باشد او در اثر خود «درباره زبان پریشی، یک بررسی انتقادی» (۱۹۶۹/۱۹۱۰) پس از طرح دقیق و نقد نظرات ورنیکه و مینرت می گوید: اگر شیوه انعکاس اندامهای پیرامونی در نخاع را فرافکنی بنامیم، نظیر آن را در قشر مخ می توان بازنمایی نامید. این بدان مفهوم است که اندام پیرامونی در بدن در قشر مخ به صورت نقطه به نقطه منعکس نمی شوند، بلکه فرافکنی از طریق رشته های انتخابی صورت می گیرد. بازنمایی در قشر مخ توپوگرافیک نیست، بلکه کارکردی است و کلمه مفهوم مرکبی است متشکل از عناصر دیداری، شنیداری و حسی-حرکتی(قاسم زاده ۱۳۹۱).

نگرش ویگوتسکیلوریا به کلمه و گفتار:

ویگوتسکی جزء معدود و نخستین روان شناسانی است که انگیزه را در تولید سخن و کلام دخالت داد. او در کتاب اندیشه و زبان می نویسد: برای فهم گفتار شخص دیگر، فهم کلمات او کافی نیست، باید اندیشه او را فهمید. حتی اندیشه او نیز کافی نیست، باید انگیزه او را هم شناخت. تحلیل روان شناختی کلام تا زمانی که این سطح منظور نشده است، کامل نیست. (ویگوتسکی، ۱۳۷۱، ص ۱۹۹)

لوریا در چارچوب نظر ویگوتسکی درباره تولید کلام نظریه ای وضع کرده است که در آن برای انگیزه یا قصدمندی نقش بسیار مهمی قایل شده است. (لوریا، ۱۳۷۶، فصل ۱۰)

ویگوتسکی همسو با نگرش روان شناختی خود، برای پردازش معناشناختی دو سطح قائل شد:

۱- سطح تعمیمی یا مفهومی که تفکر، تجزیه و تحلیل، تعاریف دقیق و صورت بندی های علمی را ممکن می کند. در این سطح، تفکر براساس معنا- یعنی نظام پایداری از تعمیم ها- صورت می گیرد و کل تجزیه سازمان یافته بشری بازنمایی می شود. این همان سطحی است که درک جدا از بافت (بافت آزاد) را عملی می کند.

۲- سطح مضمونی که سطح عاطفی، هیجانی، موقعیتی و شخصی چنان که خارج از بافت و زمینه خود چندان مفهومی ندارد. این همان سطحی است که در درک بافتاری (بافت وابسته) را ممکن می کند(قاسم زاده ۱۳۹۱).

اگرچه ویگوتسکی و لوریا مستقیماً درباره استعاره نظرپردازی نکرده اند، اما در چارچوب نگرش آن ها می توان استعاره را حرکتی دانست بین این دو سطح، یعنی پردازش مفهومی و پردازش مضمونی، صورت می گیرد. شاید بتوان گفت که استعاره از یک انگیزش عاطفی آغاز می شود. در این مرحله آنچه در آگاهی حضور دارد یک موقعیت، رویداد، پدیده یا خاطره است و فقط صاحب انگیزه از این بازنمایی باخبر است. برای آنکه این بازنمایی از نظر دیگران قابل درک شود، به شکل کلامی صورت بندی می شود ولی شکل این صورت بندی در قالب کلام بسط یافته نیست – بلکه اختصاری و فشرده است- گویی که فرد با خود سخن می گوید. از این نظر، اگر بیان استعاره ای را نوعی زبان درونی- زبانی که در قالب یک مدل شناختی یا فرهنگی سازمان بندی می شود- به حساب آوریم. راه خطا نرفته ایم، کلمه واحد «هملت» نمایانگر یک فرد یا قهرمن نیست، بلکه معرف نوعی جهانگردی و شیوه عملکرد است. گویی این کلمه کل تراژدی را در خود خلاصه کرده و بصورت یک نماد در آمده.

از دیدگاه ویگوتسکی، کلمه محرکی است سرشار از قابلیت واکنش انگیزی در سطوح مختلف زبان شناختی، روان شناختی و عصب شناختی. بدین اعتبار، کلمه چون ماتریسی چند بعدی تصور می شود (لوریا، ۱۹۷۳، ص ۳۰۶) که قادر است تداعی های شناختی، عاطفی، انگیزشی و حرکتی مختلفی را فرا بخواند. شاید هیچ پدیده ای مانند زبان نتواند کلیت پدیده های واقعی را منعکس سازد و هیچ نظامی مانند زبان نتواند قسمت های مختلف مغز را به هم مربوط کند و بین نیمکره ها ارتباط منظم و یک پارچه پدید آورد.

*گفتار درونی : گفتگوی کلامی که هنگام فکر کردن و عمل کردن در موقعیت های روزمره با خود انجام می دهیم. امروزه گفتار معطوف به خود کودکان به جای گفتار خود محورانه گفتار خصوصی نامیده می شود.(برک ۲۰۰۷)

شکل ۱-۱ از انگیزه تا گفتار بیرونی در چارچوب نظر ویگوتسکی (آخوتینا، ۱۳۷۵، ص ۷۱۶)

جنبه های پژوهشی و فرضیه سازی در استعاره:

تحقیقات درباره روان شناسی استعاره عمدتاً سه زمینه را در بر می گیرد.

۱) تعیین عواملی که قابلیت یادسپاری استعاره اثر می گذارند.

۲) تعیین عواملی که در قابلیت درک استعاره اثر می گذارند.

۳) تعیین عواملی که در کیفیت زیباشناختی یا تناسب اثر می گذارند.

۱- قابلیت یادسپاری استعاره به چند عامل بستگی دارد :

الف) تعداد تفسیرهایی که از استعاره قابل استنباط است، مانند شعر حافظ:

از کیمیای مهر تو زر گشت روی من                            آری به یمن لطف شما خاک زر شود

واژه زرد در مقام اشاره به سه مفهوم، زردی، خلوص، ارزشمندی به کار رفته است.

ب) تصویرسازی: از لحاظ تصویرسازی بسیار قوی اند. مانند: آن شب، زمین سوخته می نوشید، (آه) آب از گلوی تشنهی ناودان ها…. و ز کوچه ها به گوش نمی آمد… جز های های زاری باران.

ج) بافت و قراین: زمینه ای که استعاره در آن شنیده می شود و احتمال مطرح شدن قراینی از آن زمینه، در یادآوری استعاره اثر می گذارد، بسیاری از ضرب المثل ها چنین وضعی دارند.

۲- قابلیت درک استعاره : در مدل چند مرحلهیی پردازش، شنونده باید برای تفسیر استعاره بیان مجازی را در مقام مقایسه با معنای حقیقی قرار دهد. اگر تفسیر در بافت ظاهری خلاف قاعده باشد، رد می شود و معنای جدید استعاری استخراج می شود.

۳- تناسب : منظور جنبه های کیفی استعاره است.(قاسم زاده ۱۳۹۱)

نقش استعاره در رشد و تحول نگرش های علمی:

در این باب می توان به اثر کوهن ساختار انقلاب های علمی (۱۹۶۲) و مقاله او تحت عنوان «استعاره در علم» مراجعه کرد.

از آنجا که روانشناسان بیشتر با مسائل انتزاعی روبرو هستند، بیشتر از استعاره استفاده می کنند فروید در این باره می نویسد «در روان شناسی ما می توانیم پدیده ها را فقط به کمک تمثیل یا تشبیه سازی توصیف کنیم. در این مسئله چیز عجیبی وجود ندارد. همه جا چنین است. اما این تمثیل ها را باید مدام تغییر دهیم چون هیچکدام از آنها نمی تواند مدت زیادی دوام بیاورد (به نقل از واینر، ۱۹۹۱، ص ۹۲۱).

نمونه هایی از کاربرد استعاره در شناخت:

جان لاک: ذهن را صیغه یا لوحی سفید تلقی می کرد. دیوید هیوم: ذهن را به [صحنه] تئاتر تشبیه می کند که در آن ادراک های مختلف یکی پس از دیگری ظاهر می شوند و در حالت ها و شکل های مختلف با هم می آمیزد.

استعاره های فروید به نحوی با آستانه، اتاق، دربان، نگهبان، ورود، سرکوب، کنترل، و نظیر آن ها ارتباط پیدا می کند. استعاره کوه یخی او نیز چنین است.

در تولید استعاره هر دو نیمکره چپ و راست در گیرند، اما در مورد استعاره های بدیع به نظر می رسد که فعالیت نیم کره راست بیشتر باشد، زیرا این استعاره ها با فراخوانی معانی دور از ذهن سر و کار دارند. این امر در مطالعه مارشال و همکاران (۲۰۰۷) با استفاده از FMRI مورد بررسی قرار گرفته است.

مطالعات انجام شده تاکنون به این نتیجه رسیده اند که پردازش استعاره های بدیع، فعالیت قطعه گیج گاهی راست و به خصوص شکنج فوقانی- خلفی را افزایش می دهد.(خمسه ۱۳۸۸)

منابع:

  • قاسم زاده، حبیب ا… ۱۳۹۱. استعاره و شناخت. تهران. ارجمند.
  • ویگوتسکی، لی یف سمنیوویچ. ۱۸۹۶-۱۹۳۴. اندیشه و زبان. حبیب ا… قاسم زاده ۱۳۸۷، تهران، ارجمند.
  • کوزولین، الکس. ۱۹۳۴-۱۸۹۶. خلوتگه سایه ها: روان شناسی هنر و سیر و تحول اندیشه هایویگوتسکی. حبیب ا… قاسم زاده. ۱۳۹۲. تهران، ارجمند.
  • حسینائی،علی. ۱۳۸۶. نکاتی درباره نیمکره راست و خلاقیت استعارهای. بازتاب دانش. دوره دوم.شماره۵، ص۱۷
  • خمسه، اکرم. ۱۳۸۸. نقش زبان در ادراک رنگ، عدد و موسیقی. بازتاب دانش. دوره سوم. شماره ۱۲ ص ۱۹
  • یادگار، فریبا سیب را بده، نه پرتقال نگاهی به رشداولیه معنا درکودکان. بازتاب دانش. دوره سوم.شماره ۱۰ ص ۱۸
۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها