موج های روان درمانی
چالشهای مفهومی، عملی و اخلاقی موج چهارم روان درمانی
برخلاف درمانهای قدیمیتر مانند روانکاوی و CBT که تمرکزشان تنها بر درمان اختلال است، موج چهارم روان درمانی علاوه بر درمان اختلال، هدفش افزایش احساس بهزیستی است.
روان درمانی به ۴ موج اصلی تقسیم میشود که هر کدام بر اساس دیدگاهها و رویکردهای خاصی شکل گرفتهاند:
- موج اول: روانکاوی (Psychoanalysis): این موج توسط زیگموند فروید پایهگذاری شد و بر نقش ناخودآگاه، تعارضهای درونی و تجربیات کودکی تأکید دارد. روشهایی مانند تداعی آزاد و تحلیل رویاها از ابزارهای اصلی این موج هستند. روان درمانی تحلیلی، روان پویشی کوتاه مدت و رواندرمانی روابط شی (Object Relations Therapy) جزو این موج هستند.
- موج دوم: رفتارگرایی (Behaviorism): این موج بر رفتارهای قابل مشاهده تمرکز دارد و از تکنیکهایی مانند شرطیسازی کلاسیک و شرطیسازی عامل استفاده میکند. هدف اصلی آن تغییر رفتارهای ناسازگارانه است. درمان شناختی-رفتاری (CBT) و درمان عقلانی عاطفی الیس(REBT) جزو این موج هستند. این موج بر تغییر افکار و باورهای ناکارآمد تمرکز دارد و تلاش میکند با اصلاح الگوهای فکری منفی، رفتارها و احساسات افراد را بهبود بخشد.
- موج سوم: رویکردهای موج سومی با تلفیق سنتهای معنوی شرقی مانند فنون مراقبه و تفکر نظارهای با رفتاردرمانی شناختی ظهور پیدا می کند. این موج شامل رویکردهایی مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)، شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی (MBCT)، MCT (فراشناخت درمانی)، EST (طرحواره درمانی هیجانی) و EFCT (شناخت درمانی هیجان مدار) است. طرحواره درمانی یانگ، رویکرد مراجع محور راجرز و واقعیت درمانی گلاسر جزو همین موج هستند. تمرکز این موج بر پذیرش احساسات و افکار و افزایش انعطافپذیری روانشناختی است.
- موج چهارم: درمانهای معنوی: این موج بر مفاهیمی مانند معنا، شفقت و معنویت تأکید دارد و به دنبال افزایش بهزیستی و شکوفایی فردی است. معنا درمانی، شفقت درمانی و درمان متمرکز بر ارزش ها از جمله رویکردهای این موج هستند.
موج چهارم رواندرمانی که متکی بر وجودگرایی، انسانگرایی و فلسفههای معنوی محور است، نوعی درمان و مداخلات مبتنی بر شفقت، معنا درمانی و معنویت درمانی است. برخلاف درمانهای قدیمیتر مانند درمانهای روان پویشی و شناختی-رفتاری که تمرکزشان تنها بر درمان اختلال است، موج چهارم روان درمانی علاوه بر درمان اختلال، هدفش افزایش احساس بهزیستی (well-being) است.
ابهامهای مفهومی در موج چهارم
موج چهارم روان درمانی چالشهای تازهای را به وجود آورده است. خیلی از مفاهیم و هدفهای این درمانها دارای ابهام هستند. برای مثال، کلمه معنا در معنا درمانی، به چه چیزی اشاره دارد، آیا به معنای شخصی اشاره دارد یا به معنای منبع الهی است؟ علاوه بر این، معنویت و هدفمندی به چه چیزی دلالت دارند؟
عملیاتی شدن مفاهیم نیز ممکن است مشکلاتی ایجاد کند. برای مثال، میزان بخشیدن باید چقدر باشد؟ یا به طور کلی چگونه میتوانیم اثربخشی درمانهای موج چهارم را اندازهگیری کنیم؟ یا چه موقعی حس بهزیستی و خوشبختی well-being قابل تمایز و روشن است؟
تضاد در ارزشها
یکی از مشکلات بزرگتر موج چهارم روان درمانی تضاد در ارزشهاست. این تضادها شامل، ارزشهای بیمار و درمانگر و فرهنگ درمان می شود.
ارزش های بیماران
ارزشهای بیمار ممکن است به طور غیر عمدی تحت تأثیر ارزشهای درمانگر قرار گیرد. برای مثال، درمانگری که بیمار را تشویق میکند تا فرد متجاوز را فراموش کند، به طور غیر عمد ارزشهای خود را به بیمار تحمیل کرده است.
برای کاهش این احتمال، درمانگران لازم است که نسبت به اهداف درمان بیطرف باشند، به سمت اهداف درمانی رضایتمندانه و ثابت حرکت کنند و مطمئن شوند هنگامیکه ارزشهای خود را در درمان ارائه میکنند، تنها در جهت سود رسانی به بیمار باشد.
ارزش های درمانگران
در موج چهارم روانشناسی درمانگران می توانند از جهانبینیهای خود برای کمک به تعریف اهداف درمانی استفاده کنند. به همین دلیل، ارزشهای درمانگر منبعی برای تضاد در ارزشها میشوند.
درمانگران معمولا یک دیدگاه از ۴ جهانبینی زیر را اتخاذ میکنند:
۱- مادهگرایی افراطی(Radical materialism) : اشاره به جهانبینیای دارد که مطرح میکند، واقعیت تنها در پدیدههای مادی وجود دارد. طرفداران این دیدگاه بیان میکنند که سلامتی تنها در غیاب بیماری میسر است، بنابراین درمانهایی که طبق این دیدگاه وجود دارد هدفش جایگزین کردن پاسخهای سازگارانه به جای پاسخهای ناسازگارانه است.
۲- انسانگرایی سکولار(Secular humanism) : که در حقیقت دیدگاهی علیه مادهگرایی افراطی است. این دیدگاه بر این باور است که افزایش تکامل و خرد انسانی ارزش مهمی تلقی میشود. ارزشهایی از قبیل شکوفایی، خوشبختی، استقلال، پویایی، آزادی. اهداف درمانی رایج یک درمانگران انسانگرا معمولا کاهش درد و رنج و همچنین افزایش مهارتهای فرد است.
۳- وحدت وجودگرایی(Pantheism) : که بیانگر تفکر داشتن معنویت بدون مذهب است. وحدت وجودگرایی به جهان این گونه نگاه میکند که دنیا نمایانگر نیروهای ماورایی در زندگی است. هدف این دیدگاه ایجاد تعادل و هارمونی بین تمام قسمتهای زندگی است. درمانگران در این دیدگاه بر تکنیک هایی تاکید می کنند که کلی و فراگیر هستند، از قبیل ذهنآگاهی. آنها به بیماران کمک می کنند تا به یک درون نگری برسند و بتواند حقایق زندگی را ورای دنیای مادی ببینند.
۴- یکتاپرستی(Monotheism) : اساس این دیدگاه باور به خداست. متکی بودن به آیین یکتاپرستی به گونهای که رستگاری و شکوفایی از طریق ارتباط با خالق، ممکن میشود. به عنوان مثال، یک درمانگر مسلمان ممکن است که تأکید بر پیدا کردن معنای زندگی از طریق پرورش فضیلتهای الهی داشته باشد، همانند پرورش دادن پشتکار، شجاعت، بزرگمنشی، مهربانی، قناعت و غیره. ولی یک درمانگر مسیحی ممکن است متمایل به تأکید بر اهمیت عشق، پذیرش و بخشش داشته باشد.
ارزش های درمان
فرهنگ درمان در هر کشوری، منبع زیادی از تضاد در ارزشها را شامل میشود. قانونی بودن قسمت اعظم مداخلات درمانی توسط دستورالعملهای دولتی، سیاستهایی که بیمه تعیین میکند و دیگر نظارت هایی که وجود دارند، تعیین میشود.
مداخلاتی که موج چهارم ارائه میکند به طور کلی تمرکز کمی بر اختلالات روانی دارد و در عوض، بیشتر به تکامل و شکوفایی فردی میپردازد.
نتیجه گیری
باید توجه داشت که اشتباه در مطرح کردن مفاهیم مرتبط با شکوفایی انسان، میتواند منجر به تأثیر درمانگر بر درمانجو از طریق گرایشات شخصی وی به صورت ناخودآگاه، شود. نکته دیگر آن است که ندیدن تضاد بین ارزشها و تمرکز کردن تنها بر نشانگان اختلالات و تمرکز بر درمانهایی که بر نشانهها متمرکز هستند، با اینکه کار را آسان می کنند، ولی میتوانند موقعیتهای مهمی که باعث کمک به رشد درمانجویان میشوند را از دست بدهیم.
منبع : www.psychologytoday.com