زبان چیست؟
زبان ، از علائم یا نمادهایی ، تشکیل شده است که معنا را منتقل می کند . علاوه بر این قواعد و چگونگی ترکیب آن علائم را نیز منتقل می نماید . این قواعد به فرد کمک می کنند تا بتواند پیغامهای بیشماری را تولید کند .
راتنر و گلینسون معتقدند که سیستم زبانی دارای ویژگی های زیر می باشد :
۱ . نخستین ویژگی زبان این است که نمادین و علامتی است : مردم از صداهای گفتاری و کلمات نوشتاری برای بیان منظورشان در مورد فعالیتها به وقایع و ایده ها استفاده می کنند . مثلا کلمه (( تلفن )) کلمه ای است که به طبقه ای از اشیا اشاره دارد که دارای ویژگیهای مشترک هستند . علامتی و نمادین بودن زبان باعث وسیع شدن گستره موضوعهایی می گرددکه مردم راجع به آن صحبت می کنند . در واقع ، نماد ها به بشر این امکان را می دهند که راجع به اشیایی صحبت کنند که در مکان دیگری هستند یا راجع به وقایعی صحبت کنند که در زمان و مکان دیگری اتفاق افتاده اند . ( مثلا دیروز علی تلفن را شکست . ) زبان ، انعطاف پذیر است زیرا که یک کلمه را می توان برای گروههایی از اشیاء که اندکی با هم تفاوت دارند بکار برد . مثلا کلمه تلفن را می توان برای انواع مختلف تلفن مورد استفاده قرار داد .
۲ . دومین ویژگی زبان این است که با این که خود زبان ، منطقی و معنی دار است ، اما اکثر نمادهایی که برای نامیدن اشیا و پدیده ها به کار می روند ارتیاط منطقی با پدیده ها ندارند . مثلا یک خودکار ممکن است در یک زبان با یک اسم و در زبان دیگر ، با اسم دیگری نامیده شود .
۳ . سومین ویژگی زبان این است که زاینده است . یعنی اینکه تعداد محدودی از کلمات و نماد ها را می توان به راههای گوناگون با هم ترکیب کرد و بی نهایت جمله و پیام را تولید نمود . شما ممکن است هر روزه جملاتی را بسازید که قبلا هرگز آن را نشنیده اید .
۴ . چهارمین ویژگی زبان , قانونمند بودن آن است . اگر چه مردم می توانند جملات بی نهایت زیادی تولید کنند ، اما این جملات بایستی قانونمند بوده و سازماندهی شده باشند . به همین دلیل بشر اصول و قوانینی را برای سازماندهی و منظم کردن جملات بوجود آورده است .
کارکردهای زبان :
انسان , موجودی است که بوسیله یک دستگاه بسیار پیشرفته ارتباطی از سایر موجودات مجزا می گردد . این دستگاه به او امکان می دهد که بتواند اطلاعات موجود در محیط را کسب کرده و منتقل نماید .
زبان دارای دو کارکرد اصلی و حیاتی برای بشر می باشد : نخست اینکه به ما این امکان را می دهد که با دیگران ارتباط برقرار کنیم . دوم اینکه ، امر تفکر و اندیشیدن را امکان پذیر می کند . کارکرد اول ، ارتباط نامیده می شود . بشر با استفاد از این کارکرد ، اطلاعات ، ایده ها ، نگرش ها و هیجانهای خود را به دیگران منتقل می کند .
زبان به انسانها این امکان را داده است که از مرزهای تکامل زیستی و جسمانی نیز فراتر برود . طرفداران تئوری تکامل معتقدند که میلیونها سال طول کشیده است تا در روند تکامل موجوات ، دوزیستها بوجود آمده اند . ( یعنی موجوداتی که هم می توانند در خشکی و هم در آب زندگی کنند .) اما باید گفت که نوع دیگری از دوزیستها ( یعنی دوزیستهایی که هم می توانند در جو زمین و هم خارج از آن زندگی کنند . ) در طول مدت بسیار کمی بوجود آمدند ( برادن و هرنشتین ۱۹۷۵ )
تفاوت در این است که تکامل بیولوژیکی ، از طریق ژنها انجام می گیرد . در حالیکه تکامل فرهنگی ( بوجود آمدن دوزیستهای نوع دوم ) از طریق انتقال اطلاعات توسط زبان انجام می پذیرد . هر نسل از موجودات بشر احتیاج ندارد که مجددا تمام روندهای نسل پیشین را در زمینه اختراع و اکتشاف ، تکنولوژی ، هنر ، حقوق ، کشاورزی و … تکرار کند . فرهنگ و زبان به افراد هر نسل این امکان را می دهد که از روی شانه های نسل های قبل جهش کنند .
دومین کارکرد زبان این است که به امر تفکر و سایر فرایند های شناختی کمک می کند . زبان , به ما این امکان را می دهد که تجربه هایمان را بوسیله نامهایی که برای این تجربه ها به کار می بریم ، رمزگذاری کنیم . زبان ، ما را به مفاهیمی مجهز می کند که می توانیم بوسیله آنها جهان اطرافمان را طبقه بندی کنیم و اطلاعات مربوط به این جهان را به صورت طبقه بندی شده ای دریافت نماییم .
علاوه بر این ارتباط بین یک علامت کلامی و تجربه مربوط به آن ، مارا قادر می سازد که آن علامت کلامی را در غیاب تجربه به کار ببریم و در نتیجه ما می توانیم به قسمتهای مختلف تجربیات خود در غیاب آنها مراجعه کنیم و در مورد آن بیندیشیم . بنابراین زبان به ما کمک می کند که به تجربیات پیشین توجه کنیم ، وقایع آینده را نیز پیش بینی نماییم .
اشتین برگ در کتاب روانشناسی زبان نظرات علمی را که معتقدند تفکر ، متکی بر زبان است به ۴ گروه تقسیم کرده است :
- ۱- گروهی معتقدند که تولیدات زبانی و سایر رفتار ها زیر بنای تفکر هستند ( رفتار گرایان )
- ۲- گروهی اعتقاد دارند که زبان زیر بنای اصلی تفکر است.
- ۳- گروهی سیستم زبانی هر شخص را نحوه نگرش او به طبیعت خود می دانند
- ۴- گروهی زبان هر شخص را تعیین کنده فرهنگ آن شخص می دانند .
جان واتسون ( رفتار گرا ) معتقد بود : تفکر چیزی جزء صحبت کردن با خود نیست . عادتهای عضلانی را بدنبال یادگیری که منجر به تولید جملات می شود علت اصلی تفکر می داند ( تکلم درونی )
اسکینر : تفکر را یک رفتار می داند چه کلامی چه غیر کلامی .
منبع : تفکر و زبان – کامران علوی