همسر متکی، شوهر حسود، شریک جنسی انحصار طلب و همسر غیر قابل اعتماد، نمونه هایی از آدم هایی هستند که عشق را به صورت جبر مطلق تعریف می کنند. به رغم عقاید مذهبی رایج برای اینکه عشق را درک کنیم لازم نیست آنرا بپرستیم. عشق پدیده ای انسانی است که لذت و شادی زندگی را بیشتر می کند، نه جبر مطلقی که بتواند وجود ما را موجه جلوه دهد یا ما را تقدیس کند.
میل جنسی به تقدیس نیاز ندارد. میل جنسی تمایل کثیفی نیست که بتوان آن را فقط با تولید مثل، ازدواج یا عشق توجیه کرد.
آلبرت الیس به عنوان مدافع برجسته میل جنسی بدون احساس گناه یکی از صاحب نظران منطقی نادر برای آزادی جنسی بود.
تاکید بر اینکه آمیزش جنسی به عشق نیاز دارد تا اینکه خوب باشد از قرار معلوم نوعی آموزه انسانی است که واقعا یک گرگ اخلاقی در لباس میش است، نوعی اخلاق قدیمی و سرکوبگر که اصرار دارد میل جنسی بر اساس ارزش والاتر و نه لذت فطری توجیه می شود.
آمیزش جنسی می تواند صرفا برای تفریح باشد. میل جنسی می تواند واضح ترین ابراز تمایل طبیعی افراد برای تولید لذت باشد.
آزاد بودن در بهره مند شدن از این لذت عمیق، به معنی نادیده گرفتن ممنوعیت های غیر منطقی جامعه ضدجنسی یا توقعات نامعقول جامعه است. در این جوامع ارزش افراد را با تعداد ارگاسم هایی که کسب می کنند یا تعداد شریک جنسی آنها می سنجد.
افراد می توانند آمیزش جنسی بدون احساس گناه و اضطراب داشته باشند، زمانی که به قدر کافی منطقی باشند تا تمایلات جنسی طبیعی خود را بدون نگرانی از توقعات والدین یا عملکرد جنسی ابراز کنند.
باید گرایش های فطری خود را به صیانت نفس و لذت آفرینی بپذیریم. در این صورت کمتر به فعالیت های خودشکنی مانند لذت جویی کوتاه مدت، مثل سیگار کشیدن یا پرخوری می پردازیم که خشنودی فوری تامین می کنند، ولی به قیمت کاهش سرزندگی و شادابی تمام می شوند.
ما تمایلات خود را به خلاق بودن، استفاده موثرتر از زبان، دوست داشتن و دوست داشتنی بودن، تحقق می بخشیم، اما به این دام غیرمنطقی نمی افتیم که فکر کنیم این تمایلات طبیعی، ضروریات مبرم زندگی هستند. برای مثال اگر دیگران به ما احترام بگذارند و برای ما ارزش قائل باشند، زندگی شادتر می شود، اما نتیجه نمی گیریم که باید حتما توسط دیگران تایید شویم. آدمی که از نظر هیجانی سالم است می تواند تا اندازه ای برای دیگران اهمیت قایل شود که رابطه مناسبی با انها داشته باشد اما آنقدر به دیگران اهمیت نمی دهد که اسیر تایید آنها شود.
خوشبختی اصیل
نوعی خوشبختی وجود دارد که به آن خوشبختی هدونیک(لذت) گفته می شود که وقتی وقایع لذت بخش برایت اتفاق می افتد این حالت برایت بوجود می آید، مثل لذت غذا خوردن و تفریح یا رابطه جنسی و مواد مخدر؛ اما ان چیزی که البرت الیس در روان درمانی عقلانی عاطفی می گوید، خوشبختی اصیل و نهایی را نوع دیگری از خوشبختی می داند که پس از تلاش و سرمایه گذاری بدست می آید. مثلا یک سال درس میخونی و دانشگاه قبول میشی و احساس لذتی در این موضوع است که نتیجه بالفعل رسوندن توانایی های بالقوه در شماست. تا زمانی که شما در خوشبختی هدونیک بمانید به خوشبختی اصیل و واقعی نمی رسید.
- باورهای جنسی و رسوم جنسی
- تراژدی جنسی آمریکایی
- زندگی جنسی زن آمریکایی
- سکس بدون احساس گناه
- بررسی زنانی که میل جنسی بالایی دارند
- هنر دلربایی جنسی
منبع : نظریه های روان درمانی/ جیمز پروچاسکا، جان نورکراس / یحیی سیدمحمدی / نشر روان
باسلام واحترام مطالب سایت تون مفید جالب است اگر می شه بگید چگونه می توانم pdfمقالات را دریافت کنم
درود. در بالای هر مطلب در قسمت اشتراک گذاری می توانید روی عکس پرینتر زده و از مطالب pdf بگیرید.
با سلام : دیدکاه بسیار عالی و امریست که فرآیند رشد و نکامل نوع بشر را تعریف میکند من شخصا طرفدار این نظریه هستم درود بر شما