دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

وجدان و خلا وجودی از دید فرانکل

انسان بودن یعنی مسئول بودن.

اگر معنا عبارت از چیزی است که مطلوب و دلخواه ماست، پس بی معنایی شکاف و خلائی در زندگی ما است.

ویکتور فرانکل

در گذشته هیچ چیز گم نمی شود و همه چیز دست نخورده و پا برجاست. آنچه واقعا در زندگی از کف می رود، امکانات و توانایی هاست. هرگاه این امکانات و توانایی ها شکوفاتر شوند، به واقعیت پیوسته و جزو گنجینه های جاوید بشری خواهند ماند. پس گذرایی و انتقال زندگی از معنای آن نمی کاهد. انسان در هر لحظه در حال تصمیم است. تصمیمی برای بهتر شدن یا سقوط. تصمیم برای اینکه اثر ماندگار او در این زندگی چه باشد؟

زنده بودن الزاما به معنی زندگی کردن نمی باشد. تعالی خویشتن بدان معناست که نه تنها فرد به دنبال معنایی برای تحقق بخشیدن خود است بلکه به معنای یافتن انسان دیگری برای عشق ورزیدن نیز هست. انسان بودن به معنی ارتباط داشتن با چیزی بجز خودش است.

فرانکل می گوید که در روان شناسی سنتی، بر روان پویه شناسی(psychodynamics) تمرکز می شود که بر طبق آن انسان ها موجوداتی اند که در پی تقلیل و کاهش فشارهای عصبی خود هستند. در عوض، فرانکل بر این باور است که ما باید بر تکاپوی اندیشه ای(Noodynamics) تمرکز کنیم که در آن، فشار عصبی، حداقل تا آن هنگام که به معنایی راه برد، برای سلامت روانی لازم و ضروری است. انسان ها برای اینکه درگیر کوشش برای نیل به یک هدف ارزشمند شوند، به فشار عصبی(تنش) نیاز دارند.

هدف فرانکل برقراری تعادل میان دیدگاه روان شناختی و منظری معنوی است. او می گوید: درمان روان نژندی نوع بشر مستلزم انسانی کردن دوباره روان درمانی است.

ویکتور فرانکلوجدان

وجدان یکی از مفاهیم عمده مورد استفاده ویکتور فرانکل است. او وجدان را همچون نوعی معنویت ناخودآگاه می داند که همانگونه که اشاره شد از ناخودآگاه غریزی(instinctual unconscious) که فروید و دیگران بر آن تاکید می کردند، متفاوت است. وجدان فقط مؤلفه ای در میان سایر مؤلّفه ها نیست، بلکه هسته وجود ما و منبع یکپارچگی شخصی ماست.

او صریحا درباره وجدان می گوید: «انسان بودن عبارت است از مسئول بودن، یعنی مسئولیت وجودی، و مسئول بودن در قبال وجود خودمان

وجدان امری شهودی و تا حد زیادی شخصی است. وجدان به شخصی واقعی در حال و وضعی واقعی اشاره دارد و نمی توان آن را قوانین کلیِ(universal laws) صرف دانست؛ به این معنی که تا زنده ایم باید زندگی کنیم. این وجدان است که از آنچه به زندگی های ما معنا می دهد سر در می آورد.

فرانکل همانند اریک فروم خاطر نشان می سازد که حیوانات غرایزی دارند که آنها را هدایت می کند. در جوامع سنتی، ما سنت های اجتماعی را جایگزین غرایز کرده ایم. امروزه حتی آن را نیز نداریم. بیشتر تلاشها برای یافتن هدایت در همرنگی با جماعت و پیروی از رسم و رسوم است؛ اما، اجتناب از مواجه با این واقعیت که ما اکنون آزادیم و مسئولیت انتخاب های خودمان را در زندگی و یافتن معنای خاص خودمان را داریم به نحوی فزاینده دشوار می شود. اما «معنا را باید یافت و نمی تواند از کسی گرفت

معنا مانند خنده است، فرانکل می گوید: ((شما نمی توانید کسی را وادار به خندیدن کنید، بلکه باید برای او لطیفه ای تعریف کنید. همین امر در باب ایمان، امید و عشق نیز صادق است. آنها را نمی توان با اراده خود یا شخصی دیگر تحصیل کرد. معنا کشف کردنی است نه جعل کردنی.))

معنا مثل یک تصویر حک شده است، یا مثل «چشم الکترونیکی» است که در آنجا نقطه ای برای دیدن وجود دارد، چیزی مخلوق خیال ما نیست. همیشه نمی توانیم این تصویر یا معنا را حاضر کنیم؛ اما در آنجا هست. وی می گوید معنا در وهله نخست پدیده ای ادراکی است. سنت و ارزشهای سنتی، بی درنگ از زندگی بسیاری از انسانها رخت بر می بندند. اما، هنگامی که با مشکلی مواجه می شویم لزومی ندارد که امید خود را از دست بدهیم، چرا که معنا به ارزشهای اجتماعی بسته و منوط نیست. بی گمان هر جامعه ای می کوشد تا معناداری را در آداب و رسوم خود خلاصه کند، اما معنا در نهایت برای هر فرد منحصر به فرد و خاص خود اوست.

آدمی باید مهیای گوش دادن و متابعت از ده ها هزار فرمان و تقاضاهایی باشد که در پشت دهها هزار موقعیتی که زندگی فراروی او می نهد، پنهان است. وظیفه هر فرد است که به شکوفایی و پرورش وجدان و یافتن و تحقق معنای خاص و منحصر به فرد خود کمک کند.

خلاء وجودی  

یکی از استعاره های مورد توجه فرانکل، خلاء وجودی(Existential Vacuum) است. اگر معنا عبارت از چیزی است که مطلوب و دلخواه ماست، پس بی معنایی شکاف و خلائی در زندگی ماست. البته هرگاه که خلائی در زندگی داشته باشید چیزهایی برای پر کردن آن هجوم می یابید.

فرانکل اظهار می کند که یکی از عیان ترین علائم خلاء وجودی در جامعه امروز ملامت و بی حوصلگی است. وی خاطرنشان می کند که چگونه است که انسانها اغلب وقتی که بلاخره مجال پیدا می کنند تا آنچه را می خواهند انجام دهند، دست به کاری نمی زنند و در وضعیتی بحرانی گرفتار می آیند؛ مثلا دانشجویان پایان هر هفته را به مستی می گذرانند؛ ما هر بعد از ظهر خودمان را غرق در سرگرمی های منفعلانه می کنیم.

فرانکل اینها را «روان آزردگی روز تعطیل» می نامد. از همین روی، می کوشیم تا خلا وجودیمان را با «چیزی بی ارزش» که رضایتمان را حاصل می کند، پر کنیم و امید هم می بندیم که این رضایتمندی در حد اعلای خود باشد؛ ممکن است بکوشیم زندگی را از لذت و کام بردن، پر خوری و یا با انجام عمل جنسی عنان گسیخته یا با زندگی پر تجمل پر کنیم، یا ممکن است در پی قدرت برویم، یا به دنبال ثروت و پول برویم؛ یا احتمال دارد که زندگی را از خرافات و عمل به عرف و عادات پر کنیم و یا ممکن است این خلأ را مملو از عصبانیت، نفرت و کوشش برای از میان بردن آن چیزی کنیم که می پنداریم به ما صدمه می زند و یا نیز ممکن است که زندگی را با دور باطلِ(vicious cycles) بیمارگونه از قبیل وسواسِ فکری مدام به آلودگی و پاکی، یا ترس ناشی از فکر مدام به موضوعی ترسناک پر کنیم.

خصلت این دور باطل این است که هر آنچه شخص انجام دهد کافی نخواهد بود. این دورهای باطل بیمارگونه بر چیزی استوار و مبتنی اند که فرانکل به آن اضطراب (anticipatory anxiety) می گوید. این اضطراب موجب وقوع اتفاقی می شود که شخص از آن بیم دارد. اضطراب امتحان، نمونه آشکار این امر است. اگر بترسید که آزمونها را ضعیف بگذرانید، اضطراب مانع از این می شود که شما از پس آن آزمون برآیید و این به ترس شما از آزمون ها می انجامد.

مفهوم شبیه اضطراب، قصد گزاف(hyperintention) است. کوشش بسیار نیز می تواند مانع موفقیّت شخص در چیزی شود. یکی از شایع ترین نمونه ها بی خوابی است. بسیاری از مردم هنگامی که نمی توانند بخوابند، تمام سعی خود را به کار می برند تا بخوابند؛ غافل از اینکه همین کوشش مفرط موجب بی خوابی بیشتر می شود. بدین سان این دور باطل تداوم می یابد. اگر بدون کوشش و نگرانی از اینکه نمی توانند بخوابند، با آرامش خیال از اینکه به زودی به خواب خواهند رفت از بی خوابی حتمی نجات پیدا می کنند.

شکل دیگر قصد گزاف، اندیشه بیش از حد زیاد است. گاهی اوقات شخص انتظار اتفاقی را دارد و همان نیز رخ خواهد داد صرفاً به این دلیل که این اتفاق به باور و نگرش و پیشگویی معطوف به مقصود او بسته است.

درک و برداشت فرانکل از خلا وجودی به تجارب او در اردوگاه های مرگ نازی باز می گردد. وقتی چیزهایی که به زندگی شخص معنایی می دهد، مثل کار، خانواده و لذت های کوتاه زندگی، از وی گرفته می شود، به نظر می رسد که آینده او رو به تباهی می رود.

فرانکل می گوید: «انسان تنها با چشم امید داشتن به آینده است که می تواند زنده بماند؛ زندانی ای که ایمان به آینده را از دست می داد، آینده اش محکوم به تباهی بود». او بر این باور است که مشکلاتی که از خلا وجودی ناشی می شوند، نه تنها فراگیر و همگانی است، بلکه همچنین با شتاب در سراسر جامعه انتشار می یابد. او این وضعیت را بیماری فراگیر احساس پوچی(feeling of futility) می نامد.

حتی افراط های اقتصادی و سیاسی را می توان از تبعات و نتایج احساس پوچی دانست؛ به نظر می رسد که ما میان تقلید آدمک وار از فرهنگ مصرفی غرب و توتالیتاریسم با رنگ و بوی کمونیستی، فاشیستی و دینی آن گرفتار آمده ایم.

ماهیت رنج و مرگ انسان

داستایوسکی نویسنده بزرگ روسی معتقد بود که رنج کشیدن شایستگی خاص خود را می خواهد. پس اگر زندگی دارای مفهومی باشد، رنج و مرگ هم باید معنایی داشته باشند. رنج بخش لاینفک زندگی بشر است. اگر چه به شکل سرنوشت و مرگ باشد. زندگی بشر بدون رنج و مرگ کامل نخواهد بود.

انسان باید دریابد غم ها و مرگ است که واقعیت بودن و زندگی را توجیه می کند و وجود انسان را شکوفا می سازد و او را به تعالی می رساند. پس باید به این موارد از دریچه دیگری نگاه کرد.

اگر انسان سرنوشت و رنجهایش را بپذیرد، به شیوه ای که عواقب آن را نیز به دوش بکشد، معنایی پر رنگ تر به زندگی اش می دهد (رسیدن به آزادی معنوی)؛ پس یا بشر از فرصتها برای رسیدن به ارزشهای اخلاقی که موقعیت و شرایط دشوار را در پیش او قرار می دهد، سود می جوید و یا از آن روی بر می گرداند. همین گزینش است که نشان می دهد او ارزش رنجهایش را دارد یا نه. در این میان بازگشت به گذشته، باعث دور شدن از واقعیت می گردد.

منابع :

  1. معنا درمانی(مبانی و کاربردهای معنادرمانی‌) اثر ویکتور فرانکل و ترجمه مهین میلانی
  2. انسان در جستجوی معنا، ترجمه نهضت صالحیان، مهین میلانی
  3. روانشناسی کمال، دوان شولتس، ترجمه گیتی خوشدل
۳.۳ ۳ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نگار باقرزاده
۱۴۰۰/۱۱/۲۲ ۰۰:۵۰

سپاس بیکران جهت به اشتراک گذاشتن مطالب خوب مفید و جامع تان