دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

درمان فراشناختی

آدریان ولز

واژه‌ی «فراشناخت» که نخستین بار توسط فلاول (۱۹۷۹) به کار برده شد، به فرایند «تفکّر درباره‌ی تفکّر» و دانش در مورد این‌که «چه می‌دانیم» و «چه نمی‌دانیم» اطلاق می‌شود. مطالعه‌ی فراشناخت در ابتدا در حیطه‌ی روان‌شناسی رشد آغاز شد و به دنبال آن به حوزه‌های دیگر، از جمله روان‌شناسی حافظه، پیری و هم­چنین روان‌شناسی عصب‌شناختی گسترش یافت (ولز و متیوز، ۱۹۹۴). اخیراً فراشناخت به‌عنوان پایه و اساس بسیاری از مشکلات روان‌شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. فراشناخت یک مفهوم چندوجهی است که شامل دانش (باورها)، فرایندها و راهبردهایی است که شناخت را ارزیابی، نظارت یا کنترل می‌کنند(فلاول، ۱۹۷۹؛ ولز، ۱۹۹۵).

فراشناخت را می‌توان به سه حیطه‌ی دانش فراشناختی، تجربه‌های فراشناختی و راهبردهای فراشناختی تقسیم کرد.

۱- دانش فراشناختی به باورها و نظریاتی اطلاق می‌شود که افراد در مورد تفکّرشان دارند، مانند باورهای فرد در مورد کارایی حافظه یا قدرت تمرکز خود. نمونه‌هایی از باورهای فراشناختی از این قرارند: «نگرانی می‌تواند موجب حمله‌ی قلبی شود»، «اگر بر خطر متمرکز شوم، از آسیب احتمالی مصون خواهم بود»، «ناتوانی در کنترل افکارم، نشانه‌ی ضعف من است»، «حافظه‌ی ضعیفی دارم».

آدریان ولز

۲- تجربه‌ی فراشناختی به ارزیابی‌ها و احساسات خاصی اطلاق می‌شود که افراد درباره‌ی حالت ذهنی‌شان دارند. نگرانی در مورد نگرانی که خصیصه‌ی بارز اختلال اضطراب فراگیر است، مثالی از تجربه‌ی فراشناختی است. علاوه بر این، تجربه‌ی فراشناختی، احساسات ذهنی را نیز در برمی‌گیرد. پدیده‌ی «اثر نوک زبان بودن» یک احساس فراشناختی متداول است که در آن افراد حس می‌کنند  اطلاعات  خاصی در حافظه‌ی آن‌ها ذخیره شده است، هرچند در حال حاضر قادر به بازیابی آن نباشند. احساس دانستن یعنی «می‌دانم که می‌دانم» نمونه‌ی دیگری از تجربه‌ی فراشناختی است.

۳- راهبردهای فراشناختی پاسخ‌هایی هستند که افراد برای کنترل و تغییر تفکّر خود و تنظیم هیجانی و شناختی به کار می‌گیرند. برای مثال فردی ممکن است برای حفظ آمادگی خود، توجّه‌اش را بر تهدید متمرکز سازد (پایش تهدید)، افکار ناراحت‌کننده‌ی خود را سرکوب نماید (سرکوب فکر)، یا به تفکّر مداوم درباره‌ی برخی مسائل بپردازد (نشخوار فکری).

درمان فراشناختی(MCT) پیشرفت جدیدی در درک علل مشکلات بهداشت روانی و درمان آن‌ها است. این رویکرد که بر اساس نظریه‌ی بنیادی «کارکرد اجرایی خود نظم‌بخش» (ولز و متیوز، ۱۹۹۶؛ ولز، ۲۰۰۰) استوار است، ابتدا در مورد اختلال اضطراب فراگیر به کار برده شد و بعد به‌عنوان یک رویکرد درمانی کلی گسترش یافت. اصطلاح کارکردهای اجرایی، سازه‌ی شناختی سطح بالایی است که به مجموعه‌ی وسیعی از فرایندهای فراشناختی آگاهانه از قبیل برنامه‌ریزی، جستجوی نظام‌دار، کنترل تکانه، خودتنظیمی رفتار هدفمند، به‌کارگیری راهبردهای انعطاف‌پذیر، توجه انتخابی، کنترل توجّهی و ارزیابی خود اطلاق می‌شود (لتو و همکاران، ۲۰۰۳).

بر اساس مدل «کارکرد اجرایی خود نظم‌بخش»، دلیل اصلی آسیب‌پذیری به اختلالات هیجانی، نوعی الگوی توجّه معطوف به خود افراطی، فعّال شدن باورهای غیرمنطقی و فرایندهای بازتابی خاص است (ولز و کارترایت- هاتون، ۲۰۰۴). پردازش  اطلاعات در این مدل از طریق تعامل بین سه سطح از فراشناخت صورت می‌گیرد:

(۱) سطح دانش ذخیره شده یا باورهای موجود در حافظه‌ی بلندمدت که معادل طرح‌واره در نظریه‌ی شناختی بِک است،

(۲) سطح پردازش کنترل‌شده که شامل برداشت‌های آگاهانه از رویدادها است و در واقع مسئول کنترل تفکّر و فعالیت‌ها است،

(۳) پردازش خودکار سطح پایین که فعالیتش خارج از حوزه‌ی آگاهی است، اما فراورده‌های این سطح ممکن است وارد هشیاری شوند. پردازش  اطلاعات  در این سطح خیلی به منابع شناختی وابسته نیست و بیش­تر حالت بازتابی (غیرارادی) دارد (گارسیا- مونتس و همکاران، ۲۰۰۵).

مدل «کارکرد اجرایی خود نظم‌بخش» هنگامی فعّال می‌شود که فرد بین اهداف درونی خود و شرایط بیرونی ناهماهنگی احساس کند. درواقع هدف فعالیت «کارکرد اجرایی خود نظم‌بخش» کاهش این ناهماهنگی است. راهبردهای خاصی مانند جذب  اطلاعات  در درون باورها، سرکوب فکر، نشخوار فکری و نگرانی به‌ منظور جلوگیری از ورود محرک‌های ناراحت‌کننده به هشیاری یا حل مشکلات ناشی از ناهماهنگی، نظارت بر حالت‌های جسمی- روانی و آمادگی در برابر خطر، با هدف کاهش این ناهماهنگی توسط «کارکرد اجرایی خود نظم‌بخش» به کار گرفته می‌شوند ( ولز، ۲۰۰۳).

بر اساس مدل فراشناختی انتخاب راهبرد، تحت تأثیر باورهای فراشناختی فرد درباره‌ی ضرورت و پیامد راهبرد انتخابی است، با این‌ حال، همه‌ی این راهبردها بر آستانه‌ی توجّهی فرد برای شناسایی اطلاعات مغایر با باورهای غلط تأثیر منفی می‌گذارد. علاوه بر این، با توجه به این‌که «کارکرد اجرایی خود نظم‌بخش» دارای فعالیت ارادی و هشیارانه است، فعّال شدن این الگو «منابع توجّهی» فرد را مصرف نموده و مانع از جذب اطلاعات مناسب و نفی‌کننده‌ی باورهای غلط شده و به‌ این‌ ترتیب موجب تداوم هیجان‌های منفی می‌شوند (پوردون و کلارک، ۱۹۹۹).

درمان فراشناختی از لحاظ تأکید بر نقش ناکارآمدی یا سوگیری تفکّر در ایجاد و تداوم اختلال‌های هیجانی، در زمره‌ی رویکردهای شناختی- رفتاری قرار می‌گیرد. امّا از لحاظ بنیان‌های نظری و مفهومی، ارائه‌ی مدل‌های ویژه‌ی هر اختلال، تأکید بر فرایندها و دانش فراشناختی و بسیاری از فنون مورد استفاده، با درمان‌های شناختی سنّتی تفاوت‌های عمده‌ای دارد. باورهایی که در درمان فراشناختی حائز اهمیت هستند، شناخت‌های معمولی و متعارف (مانند افکار خودآیند منفی) مورد توجّه درمان‌های شناختی- رفتاری نیستند، بلکه باورهای فرد درباره‌ی تفکّر خود، یعنی باورهای فراشناختی هستند.

باورهای فراشناختی به باورها و نظریاتی اطلاق می‌شوند که افراد در مورد تفکّر و فرایندها و تجربه‌های شناختی خود دارند. مدل فراشناختی دو نوع باور فراشناختی را شناسایی کرده است (ولز، ۲۰۰۳، ۲۰۰۹): باورهای فراشناختی مثبت، باورهایی هستند که به فواید و سودمندی‌های درگیر شدن در فعالیت‌های شناختی خاص مانند نگرانی، نشخوار فکری، پایش تهدید و …مربوط می‌شوند، مانند «نگرانی درباره‌ی آینده به من کمک می‌کند تا از خطر اجتناب کنم». باورهای فراشناختی منفی باورهایی هستند که به کنترل­ ناپذیری، معنی، اهمیت و خطرناک بودن افکار و تجربه‌های شناختی مربوط می‌شوند. مثلاً «اگر افکار خصمانه‌ای داشته باشم، ممکن است برخلاف میل­ خود به آن‌ها عمل کنم».

نظریه‌ی فراشناختی بر این اصل استوار است که برخلاف شباهت‌های بنیادی در مکانیسم‌های آسیب‌شناختی اختلال‌های روان‌شناختی مختلف، هر اختلال محتوای خاص خود را در سطوح شناختی و فراشناختی دارد. برای مثال، اختلال اضطراب فراگیر، شامل باورهای منفی درباره‌ی کنترل‌ناپذیری و خطر نگرانی است. درحالی‌که اختلال وسواس فکری و عملی، شامل باورهای فراشناختی منفی درباره‌ی معنی و قدرت افکار مزاحم است.

یکی از ویژگی‌های اختلال‌های روان‌شناختی نظیر اضطراب یا افسردگی آن است که تفکّر دچار سوگیری شده و کنترل آن دشوار می‌شود و همین امر موجب بدتر شدن و تداوم ناراحتی هیجانی می‌شود. اکثر بیماران گزارش می‌نمایند که احساس می‌کنند کنترلی بر افکار و رفتارشان ندارند. یک خصیصه‌ی مهم دیگر اختلال‌های روان‌شناختی آن است که الگوهای تفکّر و توجّه شخص بر خود و موضوعات تهدید کننده متمرکز می‌شود. درمان فراشناختی بر تغییر این الگوهای تفکّر تأکید می‌کند و آن را بسیار مهم می‌داند.

رویکرد فراشناختی، این الگوهای تفکّر و توجّه را «سندرم شناختی- توجّهی» می‌نامد. سندرم شناختی- توجّهی، شامل مجموعه‌ای از فرایندها و فعالیت‌های شناختی و توجّهی است که بیش­تر به‌ صورت پردازش مفهومی مداوم به شکل نگرانی، نشخوار فکری، پایش تهدید، تمرکز بر خطر، سرکوب افکار و رفتارهایی مانند اجتناب رفتاری، شناختی و هیجانی است که فرد برای مقابله با ناهماهنگی ادراک‌شده و تنظیم هیجان‌های منفی ناشی از آن انجام می‌دهد که در دراز مدت نتیجه‌ی معکوس دارد و منجر به تداوم اختلال هیجانی می‌شود(ولز، ۲۰۰۳). بر اساس مدل فراشناختی، سندرم شناختی- توجّهی توسط باورهای فراشناختی کنترل می‌شود و در همه‌ی اختلال‌های هیجانی قابل‌شناسایی است ولی شکل آن فرق می‌کند. مثلاً بیماری که معتقد است «اگر درباره‌ی علائم خود نگران باشم، چیزهای مهم را نادیده نخواهم گرفت» به نگران شدن درباره‌ی مسائل خود می‌پردازد؛ بنابراین سندرم شناختی- توجّهی، منعکس‌کننده‌ی نحوه‌ی پاسخ‌دهی فرد به تجربه‌ی افکار خاص است و چون باعث تداوم مشکل می‌شود، باید حذف‌شده و با روش‌های سالم‌تر جایگزین شود.

درمان فراشناختی رویکرد نوظهوری است که درنتیجه‌ی مدل‌سازی و فرضیه­ آزمایی نظام‌دار به وجود آمده و به فنون مختلفی منجر شده است که اثربخشی آن‌ها در مطالعات علمی نشان داده شده است. این رویکرد در درک و درمان اختلال‌هایی مانند اختلال اضطراب فراگیر (ولز، ولفورد، کینگ، پاپاجورجیو، ویسلی و مندل، ۲۰۰۸)، استرس پس از آسیب (ولز و سمبی،۲۰۰۴؛ ولز، ولفورد و همکاران، ۲۰۰۸)، اختلال وسواس فکری و عملی (فیشر و ولز، ۲۰۰۸)، اضطراب اجتماعی (ولز و پاپاجورجیو، ۲۰۰۱؛ کلارک و ولز، ۱۹۹۵) و افسردگی (ولز، فیشر و همکاران، ۲۰۰۸) بسیار موثّر بوده است.

درمان فراشناختی رویکرد نوینی است که در سال‌های اخیر مطرح‌شده و به دلیل ویژگی‌های خاص خود نظیر داشتن ساختار منظم، تعداد محدود جلسات درمانی، تأکید بر فرایند شناخت به‌جای محتوای آن، طراحی فنون خاص نظیر «ذهن‌آگاهی گسلیده» و تکنیک آموزش توجه و ارائه‌ی مدل‌های ویژه­ برای هر اختلال و ارزشیابی تجربی آن‌ها، با اقبال گسترده‌ای در سطح جهان مواجه گشته است، به‌گونه‌ای که علی‌رغم زمان کوتاهی که از ظهور این رویکرد می‌گذرد کارهای پژوهشی زیادی در زمینه‌ی ارزشیابی نظریه‌ی بنیادی فراشناخت و فنون درمانی برآمده از آن انجام شده است (ولز، ۲۰۰۴؛ ۲۰۰۸).

ویژگی‌های منحصربه‌فرد رویکرد فراشناختی مانند تأکید آن بر حضور ذهن و آگاهی لحظه‌به‌لحظه از رخدادهای درونی، بدون درگیر شدن در آن‌ها که متأثر از فلسفه‌ی شرق است، در کنار تأکید بر فرایند تفکّر درباره‌ی تفکّر و عناصری مانند فرا آگاهی و فرا باور، با بسیاری از مفاهیم مورد تأکید در فرهنگ و ادبیات ایران سنخیت دارد و این موضوع می‌تواند اجرای فنون برآمده از این رویکرد را در مورد مراجعان ایرانی آسان‌تر سازد. 

منبع: آدریان، ولز. (۲۰۰۹). درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی. ترجمه شهرام محمدخانی (۱۳۹۵). (چاپ چهارم). تهران، انتشارات ورای دانش.

۳.۴ ۷ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

5 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Counselor Mh
۱۳۹۵/۱۲/۱۳ ۰۷:۰۸

بسیار عالی

سعید ملیحی الذاکرینی
۱۳۹۶/۰۷/۲۳ ۱۴:۰۴

راهنمای عملی رواندرمانی فراشناختی ، روشی است در درمان اختلالات روانی که نخستین بار در سال ۲۰۰۷ توسط یک گروه بین المللی آلمانی – کانادایی (استفان موریتز و تاد وودوارد) در دانشگاه هامبورگ ابداع شد. و در سال ۲۰۱۰ جایزه جهانی رواندرمانی را در اروپا دریافت کرد. پکیج کامل رواندرمانی فراشناختی برای بیماران اسکیزوفرنیک ، افسرده ، مرزی و وسواس بطور رایگان و با رعایت حقوق معنوی پدیدآورندگان از سایت دانشگاه هامبورگ قابل دریافت است.

mohammad
۱۳۹۶/۱۱/۱۹ ۰۸:۳۴

تشکر از آقای ملیحی

محمد
۱۳۹۸/۰۷/۲۸ ۱۲:۳۲

آدرس سایت Metacognitive Training (MCT) for Psychosis

https://ag-neuropsychologie.de/mct-psychosis-manual-farsi/

abolfazl
۱۳۹۹/۰۴/۲۳ ۱۵:۴۸

نظریه اریکسون ، بندورا نداشتین اگر خواسته باشین من اونها رو از منبع کرین تایب شده دارم و میتونم در اختیارتون بزارم