رشد انسان
رشد پیوسته است یا ناپیوسته؟
امروزه پژوهشگران رشد را به صورت سیستمی پویا در نظر می گیرند. رویکرد اصلی سیستم های پویا دیدگاه عمر است
عواملی که باعث جذابیت مطالعه رشد در این روزها شده است عبارتند از: کنجکاوی علمی و همچنین فشارهای اجتماعی برای بهبود زندگی افراد.
پژوهش در مورد رشد کودک به اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم بر می گردد، اما تغییرات در مورد رشد بزرگسالی، پیری و تغییر در روند زندگی در دهه ۱۹۶۰و ۱۹۷۰ پدیدار شدند.
نظریه، یک رشته اظهارات منظم و منسجم است که رفتار را توصیف می کند، توضیح می دهد و پیش بینی می کند. نظریه ها به دو دلیل ابزار های مهمی هستند. اولا چارچوب منظمی برای مشاهدات ما تامین می کنند و ثانیا مبنای دقیقی برای اقدام عملی هستند. نظریه های علمی باید حاوی دو ویژگی باشند: اول تایید علمی و دوم اینکه بادوام و تکرار پذیر باشند.
مباحث اساسی رشد به سه دسته تقسیم می شود:
۱- رشد پیوسته است یا ناپیوسته؟
دیدگاهی که رشد را پیوسته می داند تفاوت بین بالغ و نابالغ را صرفا به مقدار یا پیچیدگی مربوط می داند و تفکر را نیز پیوسته می داند، یعنی فرایند افزودن تدریجی مهارت های یکسانی که از همان ابتدا وجود داشته اند (رشد یک مرحله ای).
اما دیدگاه رشد ناپیوسته، رشد را فرایندی می داند که به موجب آن روش های تازه و متفاوت درک کردن دنیا و پاسخ دادن به آن در زمان های خاصی پدیدار می شوند ( رشد مرحله ای، نسبتا ناگهانی و پلکانی).
نکته: مرحله عبارتست از تغییر کیفی در تفکر، احساس و رفتار کردن که دوره های خاص رشد را مشخص می کند.
۲- رشد یک دوره دارد یا چند دوره؟
نظریه پردازان مرحله ای (ناپیوسته) فرض می کنند افراد در هر جایی زنجیره رشد یکسانی را طی می کنند.
۳- طبیعت یا تربیت؟
منظور از طبیعت همان استعدادهای فطری زیستی است. این افراد بر ثبات تاکید می کنند. منظور از تربیت نیروهای پیچیده مادی و اجتماعی است که بر بدن و تجربیات روانشناختی ما قبل و بعد از تولد تاثیر می گذارند. این افراد بر انعطاف پذیری و تجربیات اولیه تاکید می کنند.
دور نمای عمر: دیدگاهی متعادل
امروزه پژوهشگران رشد را به صورت سیستمی پویا در نظر می گیرند. رویکرد اصلی سیستم های پویا دیدگاه عمر است که شامل چهار فرض اساسی است:
۱-رشد دایمی است : در این دیدگاه هیچ دوره سنی مهم تر از دوره دیگری نیست و در هر دوره تغییر در سه زمینه کلی روی می دهد: بدنی، شناختی و هیجانی/ اجتماعی.
۲- چند بعدی و چند جهتی است : چند بعدی یعنی اینکه آمیزه پیچیده ای از نیروهای زیستی، روانشناختی و اجتماعی بر آن تاثیر دارند. چند جهتی به این معناست که اولا رشد به بهبود عملکرد محدود نیست بلکه در هر دوره ای با افت و خیز همراه است و ثانیا علاوه بر اینکه در طول زمان چند بعدی است، در هر زمینه رشد نیز چند جهتی است.
۳- بسیار انعطاف پذیر است : پژوهشگران عمر تاکید دارند که رشد در تمام سنین انعطاف پذیر است. انعطاف پذیری به معنای توانایی سازگار شدن موثر در صورت وجود مخاطراتی برای رشد است.
۴- چندین نیروی تاثیرگذار با هم بر رشد تاثیر دارند.
طبق دیدگاه عمر رشد تحت تاثیر نیروهای چندگانه زیستی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارد.
تاثیرات مربوط به سن
رویداد هایی که قویا با سن ارتباط دارند و بنابراین می توان پیش بینی کرد که چه موقعی اتفاق می افتند و چه مدت ادامه می یابند. این رویداد ها تحت تاثیر عوامل زیستی قرار دارند اما آداب اجتماعی نیز می توانند تاثیرات مربوط به سن را ایجاد کنند. مثل شروع مدرسه در هفت سالگی یا گرفتن گواهینامه در ۱۸سالگی. تاثیرات مربوط به سن در کودکی و نوجوانی متداول ترند.
تاثیرات مربوط به تاریخ
تاثیرات مربوط به تاریخ توضیح می دهند که چرا افرادی که تقریبا در یک دوره به دنیا آمده اند (اثر همدوره) شباهت هایی با هم دارند که آنها را از کسانی که در دوره های دیگر به دنیا آمده اند متمایز می کنند. نمونه های آن عبارتند از: بیماری های همه گیر، جنگ ها، دوره های رونق و رکود. تاثیرات مربوط به سن و تاریخ هنجاری هستند زیرا بر تعداد زیادی از افراد به شیوه ای مشابه تاثیر می گذارند.
تاثیرات غیرهنجاری
رویدادهای غیرعادی هستند که فقط برای یک یا چند نفر اتفاق می افتند و از جدول زمان بندی قابل پیش بینی تبعیت نمی کنند. امروزه در رشد بزرگسالان تاثیرات مربوط به سن ضعیف تر شده اند و تاثیرات غیرهنجاری قوی تر شده اند. اما سن کماکان سازمان دهنده قدرتمند تجربیات روزمره است. در کل دیدگاه عمر بجای یک مسیر رشد، روی چندین مسیر و پیامدهای بالقوه تاکید دارد
مبنای تاریخی
نظریه های امروزی رشد حاصل قرن ها تغییر در ارزش های فرهنگی غرب، تفکر فلسفی و پیشرفت علمی هستند. در قرون وسطی کودکی را دوره هایی مجزا از بزرگسالی در نظر می گرفتند و در قرن ۱۶ عقیده پیوریتانها به گناهکاری ذاتی به این دیدگاه منجر شد که کودکان بطور فطری شرور و لجوج هستند.
جان لاک: کودکان را بصورت لوح سفید در نظر داشت که تجربه شخصیت آن ها را شکل می دهد. او رشد را بصورت پیوسته در نظر داشت که از احتمال چند دوره رشد و تغییر در سنین بعدی بخاطر تجربیات جدید حکایت دارد. در این دیدگاه کودک به صورت منفعل انگاشته می شود.
ژان ژاک روسو: او کودکان را بصورت وحشی های اصیل در نظر داشت که بطور طبیعی از موهبت درک درست و غلط و برنامه ای فطری برای رشد منظم و سالم برخوردارند. فلسفه او فلسفه ای کودک محور بود. فلسفه او دو مفهوم بانفوذ دارد: ۱- مرحله . ۲- رسش که به روندی رشدی اشاره دارد که بصورت ارثی تعیین شده و بطور طبیعی شکوفا می شود. او رشد را به صورت فرایندی ناپیوسته و مرحله ای در نظر داشت که طبیعت آن را برنامه ریزی کرده است.
فلسفه بزرگسالی و پیری را تتنس و کاروس مطرح کردند. تتنس به علت ها و دامنه تفاوت های فردی، درجه ای که می توان رفتار را در بزرگسالی تغییر داد و تاثیر روند تاریخی بر روند زندگی پرداخت. کاروس ۴ دوره در روند زندگی را مطرح کرد: کودکی، جوانی، بزرگسالی و پیری. پیری را علاوه بر دوره افول دوره پیشرفت می دانست و بر چند جهتی بودن و انعطاف پذیری رشد تاکید کرد.
داروین: پیشگام بررسی علمی کودک است که نظریه تکامل را ارائه داد. این نظریه بر دو اصل تاکید می کند. انتخاب طبیعی و بقای اصلح. تاکید او بر ارزش سازگارانه خصوصیات بدنی و رفتار به نظریه های مهم رشد راه یافت.
دوره هنجاری: عموما جی استانلی هال را به عنوان بانی جنبش بررسی کودک محسوب می کنند. هال و شاگردش گزل رشد را بصورت فرایندی در نظر گرفتند که بصورت ژنتیکی تعیین شده است. آن ها رویکرد هنجاری را مطرح کردند که به موجب آن از تعداد زیادی از افراد ارزیابی های رفتاری بدست می آید و برای نشان دادن رشد عادی، میانگین های مربوط به سن محاسبه می شود. هال برای این کار از پرسشنامه استفاده کرد و گزل از طریق مشاهدات دقیق و مصاحبه با والدین این کار را انجام داد
منبع : روانشناسی رشد / لورا برک . جلد اول / ترجمه یحیی سیدمحمدی / فصل ۱ .