دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

نظریه سه رنگی

نظریه‌های دید رنگ

طبق نظریه سه رنگی (trichromatic) که به نظریه بینایی رنگ یانگ-هلمولتز نیز معروف است، سه گیرنده در شبکیه وجود دارد که مسئول درک رنگ هستند.

رنگ بخشی فراگیر از تجربه بصری ماست. رنگ می‌تواند هم بر خلق و خوی ما تأثیر بگذارد، هم بر نحوه تفسیر ما از هر چیزی درباره جهان تأثیر بگذارد و حتی دارای معنایی نمادین نیز باشد. اما دقیقاً چه چیزی تجربه ما از رنگ را توضیح می‌دهد؟ تعدادی نظریه برای توضیح این پدیده به وجود آمده است؛ یکی از اولین و مشهورترین آنها نظریه سه رنگی است.

توماس یانگ و هرمان فن هلمهولتس، دو پژوهشگر مشهور، با مشارکت همدیگر نظریه دید رنگی بهنجار را ارائه نموده‌اند. این نظریه از آنجا آغاز شد که توماس یانگ در سال ۱۸۰۷، دید رنگی را در نتیجه عمل سه گیرنده مختلف اعلام نمود. بر طبق نظریه یانگ، با استفاده از سه رنگ قرمز و سبز و آبی می‌توان تمام رنگ‌های طیف رنگی را تولید کرد. ۵۰ سال بعد هرمان فون هلمهولتس (Herman von Helmholtz) نظریه یانگ را گسترش داد

هلمهولتس کشف کرد که افرادی که دارای دید رنگی عادی هستند به سه طول موج مختلف نور نیاز دارند تا رنگ‌های متفاوت را تولید کنند. هلمهولتس از آزمایش انطباق رنگ که در آن، شرکت کنندگان میزان سه طول موج مختلف نور را برای انطباق با یک رنگ آزمایشی تغییر می‌دهند، استفاده کرد. شرکت کنندگان اگر فقط از دو طول موج استفاده می‌کردند نمی‌توانستند رنگ‌ها را با یکدیگر انطباق دهند اما با استفاده از سه طول موج می‌توانستند با هر رنگی در طیف رنگ‌ها انطباق برقرار کنند. این نظریه به نام نظریه دید رنگی یانگ- هلمهولتس معروف شد.

ترکیب سه رنگ آبی و سبز و قرمز تمام رنگ‌هایی را تولید می‌کتند که ما قادر به درک آنها هستیم. محققان در این باره می‌گویند که افراد قادر به تمایز بین هفت میلیون رنگ مختلف هستند. گیرنده‌های نوری همچنین سطح حساسیت متفاوتی دارند. گیرنده‌های آبی حساس‌ترین و قرمز دارای کمترین حساسیت است.

نظریه سه رنگیمخروط‌ها گیرنده‌هایی هستند که در شبکیه چشم قرار دارند و مسئول دیدن رنگ‌ها و جزئیات هستند. گیرنده‌های مخروطی بر حسب مقدار آمینو اسیدهای موجود در آن‌ها، از نظر جذب با یکدیگر متفاوتند. سه گیرنده مخروطی متفاوت عبارتند از:

  1. گیرنده‌های مخروطی طول موج کوتاه (رنگ‌های آبی)
  2. گیرنده‌های مخروطی طول موج متوسط (سبز و زرد)
  3. گیرنده‌های مخروطی طول موج بلند (رنگ‌های قرمز)

برای اینکه مغز رنگ‌ها را تشخیص دهد، حداقل باید ۲ موج مختلف وارد ۲ نوع مخروط شوند. مغز باید اطلاعات مربوط به هر دو طول موج و شدت تحریک ورودی را تفسیر کند. با مقایسه ورودی از هر مخروطی که تحریک شده است، مغز می تواند رنگ منبع آن تحریک را تفسیر کند.

نظریه سه‌رنگی، چه نکاتی را بیان می‌کند:

  • نخست اینکه می‌توانیم طول مو‌ج‌های مختلف را تمیز دهیم، چون هریک به پاسخ‌های متفاوتی در ۳ گیرنده منجر می‌شود.
  • دوم آنکه می‌توان قانون سه‌فام اصلی را مستقیما از نظریه سه‌فامی استنتاج کرد. می‌توانیم همتای هر رنگی را با آمیزش رنگ‌هایی به‌طول موج‌های دور از هم به‌وجود آوریم، زیرا سه طول موجی که فاصله زیاد از یکدیگر دارند، هر سه گیرنده مختلف را فعال می‌کنند، و این خود امکان ادراک رنگ نمونه را فراهم می‌کند.
  • سوم اینکه نظریه سه‌فامی می‌تواند انواع کاستی‌های دید رنگ را برمبنای این فرض توجیه کند که شخص مبتلا فاقد یک یا چند گیرنده است: دوفامی‌ها بدون یکی از سه گیرنده و تک‌فامی‌ها بدون دو گیرنده از سه گیرنده زاده شده‌اند. افزون بر تبیین این واقعیت‌های آشنا، نظریه سه‌فامی، پژوهشگران زیست‌شناس را به جستجوی موفقیت‌آمیز سه نوع گیرنده رنگ هدایت کرده، و درنتیجه این پژوهش‌ها اکنون می‌دانیم سه نوع مخروط در شبکیه انسان وجود دارد.

نظریه رنگ‌های متضاد

هرینگ معتقد بود که دستگاه بینایی حاوی دو نوع واحد حساس به رنگ است. یکی از این واحدها به قرمز یا سبز، و دیگری به آبی یا زرد پاسخ می‌دهد. هریک از این دو واحد به رنگ متضاد مربوط به‌ خود در جهت عکس پاسخ می‌دهد: مثلاً واحد قرمز – سبز وقتی رنگ قرمز ارائه شود بر سرعت پاسخ‌دهی می‌افزاید و وقتی رنگ سبز ارائه شود از سرعت پاسخ‌دهی می‌کاهد. چون واحد معینی نمی‌تواند همزمان در دو جهت پاسخ دهد؛ اگر دو رنگ متضاد همزمان ارائه شوند، رنگ سفید ادراک می‌شود.

به این ترتیب، نظریه رنگ‌های متضاد می‌تواند مشاهدات هرینگ در مورد رنگ، و نیز برخی واقعیت‌های دیگر را تبیین کند. این نظریه علت دیدن فام‌ها را توضیح می‌دهد. هرگاه تنها یک واحد رنگ‌های متضاد نامیزان شود، ما فقط فام خاصی، مثلاً قرمز یا سبز، و یا زرد یا آبی، را ادراک می‌کنیم، و هر وقت هر دو واحد رنگ‌های متضاد نامیزان شوند، ما ترکیباتی از فام‌ها را می‌بینیم. هیچ‌چیز به رنگ قرمز مایل به سبز یا آبی مایل به زرد ادراک نمی‌شود زیرا واحد معینی نمی‌تواند همزمان به دو نحو پاسخ دهد. به‌علاوه، این نظریه تبیینی است از اینکه وقتی ابتدا به یک نور رنگی و سپس به سطحی بی‌فام خیره نگاه کنیم، رنگ مکمل نور اولیه دیده می‌شود.

بنابراین، ما دو نظریه درباره دیدرنگ داریم: نظریه سه‌فامی و نظریه رنگ‌های متضاد. هر یک از این دو نظریه در تبیین برخی پدید‌‌ه‌ها موفق و در موارد دیگر ناموفق بوده‌اند. چندین دهه این دو نظریه رقیب هم تلقی می‌شدند تا آنکه محققان پیشنهاد کردند این دو نظریه به‌صورت یک نظریه دو مرحله‌ای با هم تلفیق شوند. طبق این نظریه دو مرحله‌ای، سه نوع گیرنده مورد بحث در نظریه سه‌فامی، اطلاعات را به واحدهای رنگ‌های متضاد در سطوح بالاتر دستگاه بینایی می‌رسانند (هورویچ و جیمسون، ۱۹۵۷). این قبیل نورون‌های ویژه رنگ‌های متضاد در تالاموس (thalamus) که ایستگاه رابط بین شبکیه و قشر بینایی است، کشف شده‌اند.

این یاخته‌ها به‌طور خودانگیخته فعال هستند و در پاسخ به دامنه معینی از طول موج‌ها به فعالیت خود می‌افزایند و در پاسخ به دامنه‌ای دیگر، از آن می‌کاهند. بنابراین، یاخته‌های خاصی که در سطوح بالاتر دستگاه بینایی قرار دارند، اگر شبکیه با نور آبی تحریک شود سریع‌تر شلیک می‌کنند و اگر شبکیه با نور زرد تحریک شود با سرعت کمتری شلیک می‌کنند. به‌نظر می‌رسد این یاخته‌ها اساس زیستی زوج متضاد آبی – زرد باشند.

پژوهش‌های یادشده درباره دید رنگی، مثال بارزی است از تعامل بین دیدگاه‌های روانشناختی و زیست‌شناختی در بررسی یک پدیده. نظریه سه‌فامی بیان می‌کرد که باید سه‌ نوع گیرنده رنگ وجود داشته باشد و پژوهش‌های زیست‌شناختی بعدی هم ثابت کرد که سه نوع مخروط در شبکیه وجود دارد. در نظریه رنگ‌های متضاد گفته می‌شد که باید واحدهایی از نوعی دیگر نیز در دستگاه بینایی وجود داشته باشند و بعدها پژوهشگران زیست‌شناس، نورون‌های رنگ‌های متضاد را در تالاموس کشف کردند. علاوه بر این، تلفیق موفقیت‌آمیز دو نظریه مستلزم این بود که یاخته‌های سه‌فامی اطلاعات را به یاخته‌های رنگ‌های متضاد برسانند، و این نکته‌ای بود که بعداً در پژوهش‌های زیست‌شناختی تأیید شد. بنابراین، در موارد بسیار، کارهای برجسته در روانشناسی راه را برای اکتشافات زیست‌شناختی هموار ساختند.

به طور خلاصه نظریه رنگ های متضاد می‌گوید دید رنگی در سطح عصبی ایجاد می‌شود. اما نظریه سه رنگی می‌گوید دید رنگی در سطح گیرنده ایجاد می‌گردد.

منبع : زمینه های روانشناسی هیلگارد

۳ ۲ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها