نظریه های بسیاری برای اختلال اعتیاد به اینترنت مطرح شده است ولی هنوز هیچ نظریه و دیدگاهی که قادر به تبیین کلیه رفتارهای اعتیادگونه باشد مطرح نشده است. مواردی از این نظریه ها عبارتند از:
نظریه روان کاوی:
این نظریه اعتیاد را در آسیب های دوره کودکی و در ارتباط با صفات شخصیتی معین با اختلالات دیگر و آمادگی روانشناختی ارثی در نظر می گیرد (سو، ۱۹۹۴ ). در تمام انسانها یک اصل وجود دارد بنام اصل لذت، این اصل تمایل ذاتی ارگانیسم برای اجتناب از درد و جستجوی لذت از طریق تخلیه تنش می باشد .
اصل لذت ارتباط با نهاد پیدا می کند، همان قسمتی از ذهن که از بدو تولد با انسان وجود دارد. نهاد غیر عقلانی و غیر اخلاقی و تابع غریزه است. اولین مرحله رشدی روانی- جنسی کودک که هجده ماهه ی اول می باشد، بنام مرحله دهانی بیشترین نقش را در شکل گیری اعتیاد در بزرگسالی دارد. در این مرحله کودک تمام لذت های خود را از طریق دهان ارضاء می کند.
حالات تنش دهانی موجب می شود کودک در جستجوی ارضاء دهانی برآید که مشخصه آن آرامش پس از مراقبت و نوازش است. محرومیت یا اقناع بیش از حد ممکن، منجر به تثبیت لیبیدویی و صفات بیمار گونه در بزرگسالی می شود. این افراد در بزرگسالی بدلیل تثبیت در این مرحله، در پی ارضاء دهانی می باشند (شولتز و شولتز، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۷).
در برابر اصل لذت یک اصل بنام اصل واقعیت وجود دارد. این اصل کارکرد آموخته شده ای است که ارتباط نزدیکی با من دارد. این اصل، اصل لذت را تعدیل می کند. در شخص معتاد، نیاز نهاد به ارضاء، چنان به مقاومت من غلبه پیدا می کند که طلب ماده مخدر تبدیل به تنها هدف زندگی وی می گردد.
افرادی که تحت سلطه اصل لذت هستند و نهاد بطور عمده نیروی محرک آنها را تشکیل می دهد، از وجدان ضعیفی برخوردارند یا فاقد من برتر می باشند. این افراد دارای مشخصه هایی می باشند که با افراد معتاد مطابقت دارد آنها برای دیگران اهمیتی قائل نبوده و در پی کسب لذت خود هستند. بدین ترتیب نهاد خودخواه و مخرب با توجه به شرایط بوجود آمده مسیر را برای تاخت و تاز هموار دیده و با تمامی پتانسیل خود به آزاد سازی امیال می پردازد.
نظریه کاهش تنش:
طبق این نظریه انگیزه رفتار، کوشش ارگانیسم برای کاهش تنش ناشی از سائق های ارضاء نشده یا ناخودآگاه است. به این ترتیب اصل لذت نیروی تنش کاه و انگیزنده ای قوی محسوب می شود. وقتی سایق واپس زده می شود، اضطراب رخ می دهد، به این ترتیب انگیزه ی رفتار فرد ممکن است کوشش برای کاستن اضطراب باشد. فرد در بزرگسالی ممکن است از موقعیت های احتمالا اضطراب آور اجتناب کند، بی آنکه این الگوی اجتنابی به هیچ وجه خود آگاه باشد. بیمار یاد می گیرد که برخی از رفتارها مانند ساعت ها وبگردی در اینترنت، می توانند اضطراب را کم کنند و به این ترتیب الگوهای روی آوری را جانشین الگوهای اجتناب می کند.
نظریه رفتاری:
این نظریه بر اساس مطالعات اسکینر و بر اساس شرطی سازی کنشگر تکیه دارد که در آن شخص رفتار معینی را انجام می دهد و برای انجام این رفتار پاداش دریافت می کند و تقویت می شود. اگر فرد یاد بگیرد که چیزی مانند اینترنت می تواند برای او شرایطی فراهم کند که از واقعیت فرار کند، احتمالاً در آینده نیز به این کار مبادرت خواهد ورزید. این کار برای او عامل تقویت کننده ای خواهد بود و بصورت چرخه ای عمل کرده و باعث افزایش رفتار خواهد شد.
اولین بارى که فرد با اینترنت تجربه پیدا مى کند با پاسخ هاى آن مورد تقویت قرار مى گیرد و باعث ادامه آن فعالیت مى شود، سپس به اجراى آن فعالیت براى بدست آوردن همان پاسخ ها شرطى مى شود. این نوع شرطى سازى ممکن است به جنبه هاى وابسته به آن، مثلاً صداى رایانه، احساس لمس صفحه کلید و مانند آن نیز گسترش یابد. این تقویت کننده هاى ثانویه نیز به نوبه خود به عنوان نشانه اى براى رشد نشانگان اعتیاد و حفظ نشانگان همراه آن عمل مى کنند.
به بیانی ساده این نظریه بر این عقیده تاکید می کند که رفتارهای اعتیادی شامل یک دسته عادات بد می شوند که قابل اصلاح و تغییر هستند. این نظریه، رفتارهای اعتیادی را روی یک پیوستار از مصرف مسئولانه یا مصرف در موقعیت های اجتماعی ، تا مصرف به صورت اعتیاد و مصرف اجباری مورد توجه قرار می دهند. آنها اعتقاد دارند که تمام نقاط روی این پیوستار از مصرف تا سوء مصرف تحت تاثیر یک سلسله فرایندهای یادگیری مشابه است. تفاوت مکان بر روی پیوستار مربوط به این امر می شود که برخی از افراد بر اثر شرطی شدن، الگوهای ناکارآمد یا ناسازگار سوء مصرف را انتخاب کرده اند در حالی که عده ای دیگر این مواد را در حد متعادل و به صورت مسئولانه مصرف می کنند . نظریه های رفتاری نقش عوامل ژنتیک را به حداقل می رساند و در عوض بر تعامل تاثیرات محیط فرد ، ترکیب بیولوژیکی یا خلقی و فرایند های یادگیری تاکید بسیار دارند (راتگر، ۱۹۹۶).