اعتیاد به شبکه های اجتماعی
اثر اعتیاد به اینترنت روی مغز:
یافتههای جدید پژوهشگران نشان میدهد اعتیاد به اینترنت به ماده سفید مغز آسیبهایی وارد میکند که پیشتر فقط در مغز معتادان به الکل و مواد مخدر دیده شده بود. در عصر دیجیتال، با افزایش برقآسای ضریب نفوذ اینترنت در سراسر جهان، پیشروی زندگی آنلاین در زندگی آفلاین شهروندان هر روز محسوستر از دیروز است. اما اهمیت زندگی آنلاین گاه از حد میگذرد و به سادگی تبدیل به اعتیاد میشود.
حالا با افزایش وابستگی شهروندان به جهان مجازی، شمار معتادان به فیلدهای گوناگون وابسته به اینترنت هم روز به روز افزایش مییابد و سیری صعودی در پیش گرفته است. همه ما، اگر خودمان از همین معتادان نباشیم، حتما دور و برمان چند نفری از آنها را سراغ داریم؛ معتاد به بازیهای آنلاین، معتاد به شبکههای اجتماعی آنلاین، که بخش عمدهای از زندگیاش را در فیسبوک، توییتر، یوتیوب یا گوگل پلاس سپری میکند و انواع دیگری از اعتیاد آنلاین که موجب میشود شخص دستکم برای مدتی زندگیاش را وقف جهان سایبری کند.
روزنامه ایندیپندنت گزارش داده که پژوهشگران در بررسی دقیق اسکنهای MRI تهیهشده از مغز کاربران جوانی که به اختلال اعتیاد به اینترنت دچارند، و با تطبیق این تصاویر با اسکنهای تهیهشده از معتادان به الکل و مواد مخدر، دریافتهاند که به فیبرهای ماده سفید مغز این افراد هم آسیبهای مشابهی وارد میشود. مغز کاربرانی که ساعتهای متمادی از زندگی خود را صرف اینترنت میکنند و پشت کامپیوتر مینشینند، رفتاری غیرطبیعی دارد و آسیبهای وارد شده زندگی اجتماعی و شخصی آنها را کاملا تحت تاثیر قرار میدهند. پژوهشگران میگویند با یافتههای این تحقیقات، میتوان ریشههای بسیاری از اختلالات رفتاری را کشف و برای درمان آنها اقدام کرد.
چهارچوب نظری شبکه های اجتماعی:
شبکه های اجتماعی مجازی:
شبکه های اجتماعی مجازی، نسل جدیدی از وب سایت های اینترنتی هستند. در این وب سایت ها، کاربران اینترنتی حول محور مشترکی به صورت مجازی دور یکدیگر جمع می شوند و جماعت های آنلاین را تشکیل می دهند. در واقع شبکه اجتماعی شبکه ای متشکل از افراد و گروه ها و ارتباطات بین آنهاست. یکی از تاثیرات شبکه های اجتماعی شکل گیری مفاهیمی همچون صمیمیت و اعتماد در فضای سایبر است. مفاهیمی که در گذشته دستیابی و تحقق آن در حد یک رویا بود.
شبکه های اجتماعی را در ساده ترین تقسیم بندی می توان در دو گروه عمومی و خاص قرار داد. در شبکه های اجتماعی عمومی کاربران اینترنتی با انگیزه ها و اهداف مختلف حضور دارند و شبکه سازی مجازی شان را از طریق این وب سایت ها دنبال می کنند، ولی شبکه های اجتماعی خاص حول موضوعی ویژه شکل گرفته اند و تعداد کاربرانشان نیز کم تر است. فیس بوک، اورکات و مای اسپیس مهم ترین شبکه های اجتماعی عمومی در دنیای اینترنت هستند. در شبکه های اجتماعی عمومی هر نوع کاربری حضور دارد و اغلب دوستان و آشنایان آنلاین را می توان در آنها پیدا کرد، علاوه بر این ها، شبکه های اجتماعی خاصی نیز وجود دارد که بر محوریت موضوعی مشخص فعالیت می کنند. به عنوان مثال لست اف.ام از جمله معروف ترین آنهاست که علاقه مندان به موسیقی را گرد هم جمع کرده، یا گودریدز که شبکه ی اجتماعی مخصوص علاقه مندان به کتاب است و فلیکر که وب سایتی برای علاقه مندان به عکاسی است.
مزایا و معایب شبکه های اجتماعی:
مزایایی که شبکه های اجتماعی دارند و باعث استقبال بسیار زیاد از آن ها شده است، شامل این موارد می شود: ۱)انتشار سریع و آزادانه اخبار و اطلاعات، افزایش قدرت تحلیل و تقویت روحیه انتقادی. ۲) امکان عبور از مرزهای جغرافیایی و آشنایی با افراد و سایر جوامع و فرهنگ ها. ۳) امکان بیان ایده ها به صورت آزادانه و آشنایی با ایده ها، افکار و سلایق دیگران در شبکه های اجتماعی. ۴) ارتباط مجازی مستمر با دوستان و آشنایان. ۵) توسعه مشارکت های مفید اجتماعی.۶) افزایش سرعت در فرایند آموزش و ایجاد ارتباط شبانه روزی بین استاد و شاگرد. ۷) تبلیغ و توسعه ارزش های انسانی و اخلاقی در عرصه جهانی. ۸) افزایش اعتماد، صمیمیت و صداقت در فضای سایبر .
شبکه های اجتماعی پیامدهای منفی هم دارد، از قبیل: ۱) شکل گیری و ترویج سریع شایعات و اخبار نادرست. ۲) عدم کنترل بر اطلاعات شخصی ارائه شده در شبکه های اجتماعی. ۳) نقض حریم خصوصی افراد. ۴) انزوا و دور ماندن از محیط های واقعی اجتماع. ۵) تأثیرات منفیِ رفتاری (فصلنامه ره آورد، شماره ۳۱).
آسیب های روانی شبکه های اجتماعی:
آسیب های روانی شبکه های اجتماعی در چهار دسته تقسیم بندی می شوند: (Abraham Hassanien 2010)
۱. کاهش احساسات: اغلب ارتباطات در این فضا نوشتاری است و کیفیت ارتباط در فضای واقعی را ندارد و از احساس کمتری برخوردار است. و موجب کاهش احساسات در فرد می شود. ارتباطات متنی پایه و اساس شبکه های اجتماعی را می سازد و وسایل ارتباطی جدید هم نتوانسته اند خللی در آن ایجاد کند. این موضوع از آنجا اهمیت دارد که یک نوشته ممکن است حق مطلب را ادا کند اما به هیچ وجه نمی تواند احساس افراد در جریان کنش متقابل منتقل کند.
۲. متن گرایی: با وجود امکانات چندرسانه ای موجود در فضای مجازی، هنوز هم قسمت بزرگی از ارتباطات در فضای مجازی را ارتباطات متنی (ایمیل، چت) تشکیل می دهد. ارتباط متنی می تواند شکل جدیدی از هویت مجازی را شکل دهد.
۳. انعطاف پذیری هویتی: افراد در فضای مجازی می توانند چهره ها و بازنمایی های متفاوتی از خود ارائه دهند.
۴. دریافت های جایگزین: در ارتباطات مجازی می توان دیوارها را شکست و به حوزه خصوصی دیگران وارد شد و حرف هایی را که افراد حاضر نیستند در ارتباط چهره به چهره بگویند، می گویند.
نظریه شش درجه جدایی:
نزدیک ترین یا به جرات پایه ای ترین نظریه در مورد شبکه های اجتماعی، نظریه شش درجه جدایی است. طبق این نظریه، هر دو انسان بر روی کره زمین، حداکثر یک رابطه درجه شش با هم دارند. یعنی حداکثر توسط پنج حلقه واسطه به یکدیگر متصل هستند. اولین بار حدود هشتاد سال پیش، یک نویسنده مجارستانی به نام فریگیز کارینتی نظریه شش درجه جدایی را مطرح نمود که مورد توجه چندانی قرار نگرفت. بعدها که ریاضیدانان و جامعه شناسان روی آن کار کردند پیشرفتهایی صورت گرفت و نهایتا یک جامعهشناس آمریکایی، استنلی میلگرام، سعی کرد با ارائه نظریه دنیای کوچک همان مفهوم را برساند. مفهوم شش درجه جدایی این نیست که الزاما هر دو نفر حتما با ۵ یا ۶ واسطه به یکدیگر مرتبط میشوند بلکه گروهی کوچک از انسانها هستند که همچون لینکی تمام آدمها را که در شبکههای مختلف قرار دارند بهم وصل میکنند. این افراد وصل کننده نامیده میشوند.
استنلی میلگرام دست به تجربه ای زد که هدف از آن یافتن پاسخ برای مسئله ای با عنوان جهان کوچک بود. صورت مسئله در واقع از این قرار است که انسانها چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند؟ آیا ما هر یک در دنیای خود سیر می کنیم و بطور مستقل با فردی دیگر روابط برقرار می کنیم و در نتیجه ارتباط میان انسانها یک رابطه یک به یک است یا هر یک از ما در یک شبکه ارتباطی به دام افتاده ایم و در محدوده آن شبکه روابط خود را با افراد دیگر شکل می دهیم؟ اگر چنین باشد آن وقت این شبکه ها باید به نحوی با یکدیگر رابطه برقرار کنند.
دکتر میلگرام، برای به دست آوردن جواب آزمایشی را ترتیب داد که به آزمایش دنیای کوچک معروف گشت. خلاصه سناریو این آزمایش بدین شکل بود: توزیع تصادفی نامه به افراد در یک شهر و درخواست ارسال آن نامه ها به یک فرد مشخص در یک شهر دیگر. در تئوری دنیای کوچک دکتر میلگرام، مسیری که هر نامه طی کرده بود به طور متوسط دارای طول ۵/۵ بود یا به بیان دیگر فقط پنج نفر بین هر دو نفر قرار داشتند(Milgram ، ۱۹۶۷).
حال در تحقیقی جدید که بر روی برخی از اعضای فیس بوک انجام شده است این نظریه به چالش کشیده شده و ادعا شده است که این ۶ درجهی جدایی در فیس بوک به ۴/۷ تقلیل یافته است و میتوان مسیرهایی کوتاهتر و حلقههایی کوتاهتر برای انتقال اطلاعات و موارد مختلف از فردی به فرد دیگر یافت. البته به این تحقیق بلافاصله پس از طرح انتقاداتی نیز وارد شده است، از آن جمله این که نمونهی افراد بررسی شده فقط اعضای فیس بوک بودهاند و شاید بتوان گفت قابلیت تعمیم به تمامی افراد دنیای بیرون که برخی از آنها پروفایل فیس بوک ندارند، را ندارد.