دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

افسردگی در شخصیت وسواسی

شخصيت وسواسی

تحلیل روانکاوی بروز افسردگی در مبتلایان به اختلال شخصیت وسواس  اجباری

ساز و کار ادامه رفتار و اعمالی که بروز آن فرد را واجد تشخیص(OCD) می­ کند توسط مکانیسم های دفاعی شکل پیدا می­ کند. با این نظر که دفاعها در موثرترین حالت بویژه در افراد مبتلا می­توانند اضطراب و افسردگی را از بین ببرند و یا جلوی پیدایش آن را بگیرد. در یک معنای کلی دست کشیدن از هر دفاع یعنی بیشتر شدن اضطراب و افسردگی .

شخصیت وسواسی

مکانیسم ابتلا به افسردگی

فرآیندهای ناخودآگاه دفاع ها در موقعیت­های آسیب رسان شکسته می­شود و افکار ، تمایلات سرکوب شده موجود در ناخودآگاه  راه به خودآگاه می­یابد . ممکن است فرد در سیر بیماری خود براساس تغییر روانشناختی در ذهن ، عقاید ، محیط. ابژه ی جدیدی را برای دستیابی لیبیدو ی فیکس شده مد نظر قرار ­دهد و در اینصورت ego انرژی خود را صرف روابط ابژه­ای می­کند .

با توجه به اینکه یکی از مشخصه مبتلایان به (OCD) کمال طلبی بوده . این افراد در روابط ابژه ای طالب کمال ego می باشند . روابط ابژه ای مستلزم نوعی روابط ارضاء کننده برای دو نفر می­باشد . در نمونه کمال طلبی  OCD،عموماً فرد تنها برای دستیابی به ارضائ خود می­باشد و دفاعها صرف فراهم آوری این پدیده  می­باشند . ساز و کارهای دفاعی با روابط ابژه ­ای  در تعارض می­باشد . احتمال می­رود فرد بصورت خودآگاه از برخی دفاع ها که موجب اختلال در روابط ابژه­ای می­گردد دست بردارد و یا ناخودآگاه به دلیل شخصیت سلطه جویی در پی رسیدن کمال در روابط ابژه ای بر سائق و مشتقات آن مسلط گردد.

اما در مبتلایان به (OCD) به این دلیل که فعالیت ego در آنها صرف مکانیسم­های دفاعی می­گردد ، لذا فرد از بابت رفتار غیر انطباقی خود احساس اضطراب نمی­کند . تغییر در مسئولیت ایگو در این افراد باعث می­شود عملکرد و رفتار مختل گردد، از سویی مکانیسم­های دفاعی در موقعیت جدید از کار بازایستاده و از سوی دیگر تکانه­های نامقبول که توسط این دفاع­ها بصورت رفتاری مقبول در می­آمده راه به ذهن آگاه می­یابد. هجوم افکار مزاحم و وجود اضطراب ناشی از آن روابط ابژه ­ای فرد را تحت تاثیر قرار داده ، تعارضات بوجود آمده باعث تضعیف و شکست در روابط ابژه­ای می­گردد که این عدم موفقیت در فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواس ، عدم اعتماد به نفس و احساس بی­ کفایتی بوجود می ­آورد . در برخی موارد احساس گناه که این فاکتورهای دخیل در افسردگی می ­باشد و در صورت تداوم و بروز برخی دیگر از علائم افسردگی می­ توان این احتمال را داد که فرد واجد افسردگی می ­باشد .

گذار از OCDبه افسردگی بطور کلی تغییراتی در شخصیت بیمار به وجود می­آورد ، مکانیسم­های دفاع ساز و کارهای خود را معطوف به افسردگی کرده . اما OCDبا از بین رفتن دفاع ­های مربوط به آن کاملاً از بین نرفته تنها باعث بروز افسردگی و اضطراب در فرد می­گردد.

اما اشتراک برخی از مشخصات بین افسردگی وOCD مانند (کمال طلبی،انزوا ، جدی بودن و عاجز از شوخی ) دوباره این احتمال را بوجود می اورد که مکانیسم­ های دفاع مترتب بر OCD حیات خود را بازیافته و در یک سازو کار مبتنی بر پاداش و تقویت فرد شخصیت وسواسی خود را بازیافت می ­کند .

سیر بیماری بعد از این فرآیند متشکل از دو نوع است :

۱- افسردگی بطور موازی با اختلال شخصیت وسواسی حیات دارد و نوعی هم ابتلایی محسوب می­گردد. اختلال در عملکرد جداسازی و ذهنی سازی فرد را مستعد اضطراب و افسردگی می­کند بدین صورت که بار واقعیت­ها همرا با بار عاطفی به یاد آورده می­شود و اشیاء بیجان بمنظور پر کردن خلاء و کمبود در فرد و بیانگر عواطف درونی فرد بر آن تاکید شده است.

۲- شخصیت وسواسی – اجباری بطور موازی با افسردگی حیات دارد و کم رنگ­تر از افسردگی دیده می­شود. اختلال بین ساختار ذهنی فرد را مستعد تکرار در آداب و مناسک مرتبط با افسردگی می­کند مانند ( در فکر فرو رفتن ، احساس گناه ، سرزنش خود ،ترس از شکست ، افکار مزاحم که رنگ غم دارد ، ترس از مرگ ، افکار خودکشی . . .)

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها