رفتارشناسی انتخابات
با توجه به اقدامات اخیر برخی از سیاسیون، شاید جالب باشد که با برخی از ترفندها و کارهای تعجب برانگیزی که در زمان انتخابات می بینید، آشنا شوید. این نکات از علم روانشناسی اجتماعی گرفته شده است. متاسفانه به این رشته تحصیلی در دانشگاه های ایران بهایی داده نمی شود، اما سیاسیون ایران به خوبی از آن استفاده می کنند. چند اصل در روانشناسی تبلیغات در مورد انتخابات وجود دارد.
۱- اهمیت زمان رو کردن برگ برنده یا اقدامی که تاثیر را در مخاطب بگذارد. برای مثال در انتخابات سال ۷۶ همه چیز برای عقب راندن اصلاح طلبان از عرصه مدیریتی کشور فراهم بود که گریه های آقای خاتمی و متنی که در آخرین لحظات خواندند، همه معادلات رو به هم ریخت.
۲- اصل «سپر بلا کردن» که بسیار در ضایع کردن خرد جمعی تاثیر دارد و شرط آن پیاده شدن این نقشه در دقایق آخر است. مانند آقای احمدی نژاد که سالها اسامی مفسدان در جیبش ماند و افتضاحات بسیاری مانند مدارک تحصیلی تقلبی و رانت خواری های گسترده اطرافیان وی به وجود آمد، اما در مناظرات با چند جمله کوتاه در حمله به وضع زندگی برخی سران و یا مدرک تحصیلی همسر رقیب توانست بر گروه انبوهی تسلط یابد.
چگونه این اتفاق می افتد؟ با استفاده از نظریه «جمعیت انبوه خلق» که می گوید «احساسات در این گروه ها به خرد و منطق می چربد و افراد در آن توان تصمیم گیری عقلی و رجوع به حافظه تاریخی را ندارند»؛ چه چیزی از این بهتر؟ مثال بارزتر در مورد فیلم افشا شده در رابطه آقای فاضل لاریجانی از سوی آقای احمدی نژاد. فکر می کنید چرا ابتدا در صحن مجلس نوار صوتی را پخش می کند و در مقابل هو کردن نمایندگان لبخند می زند و سپس فیلم را منتشر می کند؟ آیا بدون حاشیه سازی برای آن نوار صوتی و دادن مجال تکذیب و سخره به رسانه ها، از جنجالی که این فیلم به پا کرد کاسته نمی شد؟
تسلط بر گروه انبوه خلق بسیار مهم است، به گونه ای که بر حسب تجربه و تحقیقاتی که در دانشگاه ییل امریکا انجام شد، در اکثر انتخابات کسانی برنده می شوند که حرف و حدیث فراوانی پشت سرشان است و مهم نیست که شایعات مثبت باشند یا منفی. آقای هاشمی رفسنجانی در آخرین دقایق خود را کاندید می کند؛ درست در همان زمانی که همگی از بهبود شرایط و اصلاحات ناامید شده بودند. با این کار هوشمندانه علاوه بر مهم و منجی جلوه دادن خود، موج مثبتی در سطح جامعه و شبکه های اجتماعی به وجود آورد. همین برای یک شروع خوب کافی بود.