دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

دوپاره سازی

دوپاره سازی یعنی تفکر سیاه و سفید یا تفکر همه یا هیچ.

در دوپاره ‌سازی فرد نسبت به اطرافیانش احساس‌های خوب و بد را جداگانه تجربه می‌کند و نمی‌تواند تصویر یکپارچه‌ای از آنان داشته باشد.

دوپاره سازی(splitting) یکی از چندین مکانیزم روانی است که هر دو نظریه روابط موضوعی (Object Relations)و روانشناسی خود (Self Psychology) به آن توجه دارند.

در این سازوکار دفاعی فرد اطرافیان خود را به دو گروه عمده خیلی خوب و خیلی بد تقسیم بندی می‌کند، و همه چیز را سیاه و سفید می‌بیند. از قانون همه یا هیچ استفاده می‌کند، اما این دو گروه مدام جای خود را به یکدیگر می‌دهند، یعنی فردی که صبح خیلی بد بوده ناگهان عصر همان روز در گروه خیلی خوب قرار می‌گیرد؛ علت آن عدم توانایی فرد در کنار آمدن با احساسات دوسوگرا (Ambivalence) می‌باشد.

دوپاره سازی را می توان در سیاست هم دید، مثلا وقتی طرفداران اصلاحات، اصولگرایان را افرادی متعصب و خودمحور می‌بینند و اصولگرایان نیز اصلاح طلبان را ریاکاران و دشمن تعریف کنند. نمونه‌های دیگر نیز در مذهب دیده می‌شود، وقتی فردی فکر می‌کند که دیگران متبرک و یا نفرین‌شده هستند. کودکی را تصور کنید که والدینش طلاق گرفته‌اند، کودک یکی از والدینش را ایده‌آل‌سازی می‌کند و او را الگوی خود قرار می‌دهد؛ از طرفی دیگر، والد دیگرش را مقصر همه چیز می‌داند و از او متنفر است.

دوپاره سازی

دوپاره سازی نخستین بار توسط اتو کرنبرگ مطرح شد، که به طور علمی این گونه تعریف می شود:

افرادی که از این مکانیسم استفاده می کنند برخی افراد را کاملا دشمن و گروهی را کاملا دوست می پندارند. این افراد با هر کسی که مواجه می شوند او را فقط شامل یک بخش کاملا دوست و یا کاملا دشمن می پندارند. بنابراین به هر فرد یا عشق خالص و یا خصومتی غیر قابل باور را ارائه می دهند، بدون توجه به این نکته که هر کس خصوصیات مثبت و دوست داشتنی و خصوصیات منفی را همزمان با هم دارد.

دفاع های مبتنی بر دوپاره سازی 

دفاع های مبتنی بر دونیمه سازی، نخستین بار توسط ملانی کلاین توصیف شد و شامل موارد زیر است:

  • ۱- آرمانی سازی
  • ۲- بی ارزش نمایی
  • ۳- همانندسازی فرافکنانه
  • ۴- کنترل همه کار توانی
  • ۵-انکار بدوی

چرا دوپاره سازی بوجود می‌آید؟

کرنبرگ دلیل استفاده از دوپاره سازی را مقابله علیه اضطراب ناشی از فهم “کلیت و ماهیت موضوعات” می داند. به عبارت دیگر این افراد هنگامی که می خواهند به همه جنبه های یک موضوع نگاه کنند، دچار استرس و اضطراب می شوند و از این مکانیسم استفاده می کنند.

وقتی فرد توان دریافت جزئیات و پیچیدگی‌های یک موقعیت یا وضعیت را ندارد، مضطرب می‌شود. دوپاره سازی، اضطراب ناشی از ناتوانی در درک کل یک پدیده(خوبی و بدی با هم) را کم می‌کند. فرد با ساده‌سازی و قالب‌بندی کردن موقعیت، خود را برای فکر کردن در مورد آن راحت‌تر می‌کند. همچنین دوپاره سازی کمک می‌کند تا خودمان را راحت‌تر بپذیریم. وقتی با دوپاره سازی، خود را خوب و با فضیلت بدانیم و هر آن‌چه را که غیر از ما و عقاید و ارزش‌هایمان باشد پلید و بد بدانیم، خود را تقویت می‌کنیم.

تکیه کردن بر این مکانیزم دفاعی، ما را با تصویر تحریف‌شده‌ای از واقعیت روبرو می‌کند. در این حالت طیفی از افکار و هیجانات محدود شده را داریم که بر توان ما برای برقراری و باقی ماندن در روابطمان اثر می‌گذارد.

چه شخصیت هایی از دوپاره سازی استفاده می‌کنند؟

در بیشتر اوقات، نوجوانان و جوانان از این مکانیزم دفاعی استفاده می‌کنند. افرادی که در کودکی دچار ضربه روانی(تروما) شده‌اند هم گرایش دارند از دوپاره سازی به عنوان یک مکانیزم دفاعی استفاده کنند. آن‌ها نمی‌توانند ویژگی‌های در دسترس بودن و ارضا کننده بودن مراقب خود را با ویژگی‌های پاسخگو نبودن و در دسترس نبودن، ترکیب کنند.

افراد خودشیفته نیز گرایش بسیاری به دوپاره سازی دارند. آنان دیگران را به افراد برنده و بازنده طبقه‌بندی می‌کنند. برای باقی ماندن عزت نفس خود، آنان، خود را به عنوان یک فرد با فضیلت و قابل تحسین می‌بینند و افرادی را که باورها و ارزش‌های شبیه آنان را نداشته باشند، کم‌ارزش می‌بینند(ناارزنده سازی).

این مکانیزم در افراد مرزی نیز دیده می‌شود. این افراد بین دو سر طیف ایده‌آل‌سازی دیگران در یک زمان و کم ارزش دانستن آنان، در نوسان هستند. مانند افراد مبتلا به خودشیفتگی، این افراد نیز دوپاره سازی می‌کنند و نمی‌توانند بین خوبی و بدی خودشان و همچنین دیگران آشتی برقرار کنند و یک شخص واحد و یکپارچه شامل ویژگی‌های متضاد را ببینند.

همچنین افراد سایکوتیک(روان پریش) هم از این مکانیزم دفاعی استفاده می کنند.

دوپاره سازی در کودکی

دوپاره سازی طبق نظر کرنبرگ، هم فعالیت دفاعی به‌شمار می‌رود و هم کارکردی بهنجار دارد که طی رشد رخ می‌دهد. از طریق این کارکرد، ایگو تمایزات درون خود و موضوع را درک می‌کند. دوپاره‌سازی به منزله مکانیزم دفاعی، نوعی خیال پردازی ناهشیار است که به واسطه آن، ایگو جنبه‌های نامطلوب خود را جدا می سازد یا موضوع‌های تهدیدکننده را به اجزایی قابل مهار تجزیه می‌کند.

نوزادان از دوپاره سازی برای نظم بخشیدن تجارب آشفته اوایل زندگی بهره می جویند. پس از دوران خوش زندگی در رحم مادر، نوزاد زندگی را همچون نوعی ناپیوستگی شلوغ و آشفته تجریه می کند، دوپاره سازی با فرایند هایی مرتبط است که به نوزاد کمک می کنند تنها آن مقدار از محیط را به درون خود راه دهد که قادر به اداره آن است و از کلیت هضم ناشدنی تجربه در امان بماند. براین اساس، دوپاره سازی اولیه به ناتوانی از ترکیب تجارب ناسازگار در کلی واحد اشاره دارد که ناشی از رشد نیافتگی کودک است.

برای نمونه نوزاد احساس متضاد نیرومندی دارد (از قبیل عشق یا نفرت، لذت یا ناکامی) اما در هر زمان می تواند یکی از این احساسات یا افکار را در حیطه آگاهی رشد نیافته خود حفظ کند. حاصل این محدودیت، بازنمودی از یک موضوع جزئی است، یعنی موضوعی که تنها با یک کیفیت خاص، مثل “ناکام کنندگی” و کیفیت ظاهرا متضاد “لذت بخشی” از آگاهی کودک دور می ماند.

تنها با رشد بیشتر است که نوزاد قادر می شود وجوه ظاهرا متضاد موضوع یا تجربه ای واحد، مثلا وجوه ناکام کنندگی و لذت بخشی مادر را به شکل همزمان در انگاره ای واحد و پایدار ادغام کند. برای حفظ چنین ساختار شخصیت شکننده ای، نوزاد از دوپاره سازی بهره می جوید تا احساسات متعارض درونش را که از وجوه خوب و بد مادر ناشی شده اند، از هم جدا نگه دارد.

در دوران کودکی به ما یاد می‌دهند تا با قدرت زیادی دوپاره سازی کنیم. مثلا، دوست و دشمن، خوبی و بدی، قهرمانان و شروران، پری‌ها و غول‌ها؛ به ما یاد می‌دهند تا در افراد و حتی در خودمان این دو قطب را ببینیم.

دوپاره سازی در بزرگسالی

واقعیت تلخ این است که همان آدمی که روزی با ما مهربان بوده می‌تواند امروز نامهربان یا حتی آسیب‌زننده باشد. دوپاره کردن واقعیت برای بسیاری از ما در بزرگسالی هم ادامه می‌یابد و ما همچون کودکان، جهان و جهانیان را به دو قسمت فرشته‌ها و دیوها تقسیم می‌کنیم تا خود را از تلخی واقعیت برهانیم.

وقتی فردی از این روش استفاده می‌کند نه تنها عواطف شدید و ناگهانی و رفتارهای پرخاشگرانه و تکانشی را تجربه کرده، بلکه توانایی تفکر منطقی و واقع‌بینانه در وی مختل می‌شود. او همچون کودکی تسلیم عواطف تند و ناگهانی خویش است، آنها را که دیو می‌داند با برچسب‌های منفی مذموم می‌شمارد و فرشته‌ها را بی‌نقص می‌پندارد و تقدیس می‌کند.

از نظر روانشناختی فرآیند دوپاره‌سازی در شرایط بحرانی و فشارهای اجتماعی و اقتصادی، در افراد تشدید شده و افراد بیشتر به سوی کنش‌ها و واکنش‌های افراطی کشیده می‌شوند.(مانند شرایط کنونی جامعه ایران)

در چنین شرایطی آنچه می‌تواند به بهبود اوضاع منجر شود، باز شدن راه گفت‌وگو بین افراد است. گفت‌وگوهایی نه با هدف اثبات اینکه چه کسی حق دارد و درست می‌گوید، بلکه با هدف گوش دادن به دیگری(همدلی کردن). آموزش گفت‌وگو و تعامل و ایجاد فضای امن برای بیان نظرات و انتقادات به افراد جامعه کمک می‌کند تا ظرفیت تحمل تعارض‌ها را در خود بالا ببرند. فردی که توان تحمل تعارض‌ها را دارد، می‌تواند دیگران را نیز همان‌گونه که هستند ببیند و بپذیرد.

دوپاره سازی در گروه‌ها 

دوپاره سازی ممکن است در گروه‌ها هم ایجاد شوند، وقتی اعضای درون گروه بیشتر مثبت به نظر می‌رسند، در مقابل افرادی که خارج از گروه هستند، منفی به نظر می‌آیند. این پدیده‌ای است که به تفکر گروهی منجر می‌شود، تا حدی که ممکن است به بیگانه‌هراسی(Xenophobia) برسد. در این پدیده،‌ افراد بین اعضای گروه و اعضای خارج از گروه فرق قائل می‌شوند و این فرق به نحوی است که اعتمادی به خارج از گروه خود ندارند.

منابع:

  1. درآمدی بر روابط موضوعی و روانشناسی خود، سنت کلر، علیرضا طهماسب. نشر نی
  2. سنت کلر، مایکل. درآمدی بر روابط موضوعی و روانشناسی خود. طهماسب،علی آقایی. نشر نی.
  3. ۱۰۱ مکانیسم دفاعی، جی اس بلک من، انتشارات رشد
  4. The Splitting Defense Mechanism
۴.۳ ۷ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

2 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رضا
۱۳۹۹/۰۵/۱۴ ۲۰:۵۵

دوپاره سازی در دوران بزرگ سوالی از چی نشأت میگیره؟
من با روانشناس در ارتباطم و اخیرا به من گفت که موقیت کنونی من این هست که از دوپاره سازی بعنوان مکانیزمی دفاعی استفاده میکنم و حالا که فکرش رو کردم و دارم دربارش تحقیق میکنم
این مکانیزم دفاعی رو من شدیدا به کار بردم!
و سوالم از ادمین محترم این هست که راه کار های عملی رفع این اختلال چی هست؟!
با تشکر