دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

اختلال بی نظمی خلقی اخلال گر

به دلیل نگرانی از افزایش تشخیص اختلال دو قطبی در کودکان به وجود آمد.

اختلال DMDD در مورد کودکانی به کار می رود که دچار تحریک پذیری، خشم و طغیان مکرر و شدید می شوند.

DMDD

اختلال بی نظمی خلقی اخلال گر(Disruptive Mood Dysregulation Disorder)، یکی از شاخه‌های اختلالات خلقی است. این اختلال در کودکان ۷ تا ۱۸ ساله بروز پیدا می‌کند. نشانه‌های DMDD معمولا پیش از ۱۰ سالگی آغاز می‌شوند. ویژگی اصلی این اختلال تحریک‌پذیری همیشگی و شدید است. کودکانی که دچار اختلال DMDD همیشه خشمگین هستند و با کوچک‌ترین رخدادی خشمشان منفجر می‌شود. این کودکان در هنگام خشمگین شدن دست به پرخاشگری زبانی و فیزیکی می‌زنند. آن‌ها در محیط خانه، مدرسه و در میان دوستانشان افرادی بدرفتار و پرخاشگر شناخته می‌شوند و به دیگران یا اشیا آسیب می‌رسانند.

این اختلال در DSM-5 به دلیل نگرانی از افزایش تشخیص اختلال دوقطبی در کودکان به وجود آمد. اختلال بی­ نظمی خلق اخلال گر قبل از نوجوانی شایع­تر از اختلال دوقطبی است و هنگامی که کودکان به بزرگسالی انتقال می ­یابند، نشانه­ های این اختلال عموما کمتر می ­شوند.

ملاک های تشخیصی :

  • A . فوران های خشم مکرر شدید که بصورت کلامی یا رفتاری بروز می کنند. از نظر شدت یا مدت به هیچ وجه با موقعیت موجود یا عامل محرک آن همخوانی ندارند.
  • B. این فورانات خشم ، با سطح رشدی و نمو فرد هماهنگی ندارد .
  • C. این فوران ها بطور متوسط هفته ای سه بار رخ می دهند .
  • D. در بین این فوران ها، در اکثر ساعات روز و تقریبا تمام روز ها خلق بیمار تحریک پذیر یا خشمگین است که توسط دیگران قابل مشاهده می باشد.
  • E. ملاک های  A تا D برای دوازده ماه ادامه دارد.در این مدت هیچ گاه دوره حداقل سه ماهه متوالی وجود ندارد که بیمار فاقد تمامی ملاک های Aتا D باشد.
  • F. ملاک های A وD در حداقل دومورد از موقعیت های زیر وجود دارد(منزل،مدرسه،با همسالان) و در حداقل یکی از آنها شدید است.
  • G. این تشخیص نباید برای بار نخست، قبل از شش سالگی یا بعد از هجده سالگی گذاشت .
  • H. سن شروع ملاک های A تا E باید قبل از ده سالگی باشد .
  • I. هیچ گاه دوره مجزای خلقی طولانی تر از یک روز وجود نداشته که در آن تمام ملاک های تشخیصی مانیا یا هیپومانیا به جز ملاک مدت بر آورده شده باشد.

DMDDنکته: نمی توان تشخیص همزمان با اختلال نافرمانی مقابله جویانه، اختلال انفجاری یا اختلال دوقطبی عنوان نمود، ولی امکان همزمانی با افسردگی اساسی، اختلالADHD، اختلال سلوک، اختلال مصرف مواد وجود دارد.

در صورت اختلال DMDD و اختلال نافرمانی مقابله جویانه باید فقط اختلال DMDD را ثبت نمود.

ویژگی های تشخیصی:

ویژگی اصلی اختلال DMDD وجود تحریک پذیری مزمن مداوم و شدید است. تظاهرات بالینی این تحریک پذیری شدید به دو صورت مشاهده می شود:

نخست فوران های خشم مکرر که عمدتا در واکنشی به ناکامی، بصورت کلامی یا رفتار رخ می دهد. این عصبانیت ها به دفعات زیاد (بطور متوسط هفته ای سه بار )در طی حداقل یکسال و حداقل در دو موقعیت متفاوت مانند خانه یا مدرسه رخ می دهد و با سن رشدی فرد متناسب نیست.

شکل دوم: تظاهر تحریک پذیری شدید، خلق عصبانی یا تحریک پذیر مداوم و مرضی است که در بین فوران های خشم آنی دیده می شود. این خلق عصبانی یا تحریک پذیر باید از صفات شخصیتی کودک نشات گرفته باشد و در اکثر اوقات روز و تقریبا همه روزها دیده شود و از نظر اطرافیان کودک چشمگیر باشد. شاه علامت کلیدی این اختلال تحریک پذیری شدید، مستمر و غیر دوره ای آن است.

پست های مرتبط

افسردگی چیست؟

انواع افسردگی

علائم افسردگی

شیوع: مجموع شیوع در دوره شش ماهه تا یکساله در کودکان و نوجوانان حدود دو تا پنج درصد تخمین زده میشود. در پسرها و در سنین دبستان، بیشتر از دخترها و سنین نوجوانی می باشد. کودکان مبتلا به اختلال بی­ نظمی اخلال گر عمدتاً پسر هستند.

بروز و سیر: اختلال DMDD باید قبل از ده سالگی آغاز شده باشد ولی در مورد کودکانی که سن رشدی آنها کمتر از شش سال است، نباید این تشخیص را گذاشت. در بازه سنی ۷ تا ۱۸ سال استفاده می شود. میزان تبدیل تحریک پذیری شدید غیر دوره ای به اختلال دوقطبی خیلی کم است، در عوض این کودکان در معرض ابتلا به افسردگی یا اختلالات اضطرابی هستند. اختلال DMDD قبل از بلوغ شایع است و هر چه بسمت بزرگسالی می رویم از شیوع آن کاسته می شود.

تشخیص افتراقی:

اختلال دو قطبی: وجه اختلافشان سیر طولی علایم کلیدی است. در مانیا والدین زمان مشخص شروع تغییرات چشمگیر خلق و رفتار کودک را از مواقع عادی شناسایی می نمایند، برعکس در اختلال DMDD مستمر بوده، برای ماه ها ادامه دارد، هر چند دچار فراز و نشیب هایی می شود. تحریک پذیری شدید مستمر وجه مشخصه این اختلال می باشد. اگر کودکی حتی یکبار دچار مانیا یا هیپومانیا شده باشد نمی توان تشخیص اختلال DMDD را گذاشت.

اختلال نافرمانی مقابله جویانه: ویژگی کلیدی در اختلالDMDD وجود فوران های مکرر شدید خشم و آشفتگی مستمر خلقی بین این فوران ها است. در یکی از موقعیت های (مدرسه، خانواده یا همسالان) تخریب شدید و در موقعیت دوم خفیف تا متوسط ایجاد کرده باشد.

تشخیص های همبود این اختلال، ADHD، افسردگی اساسی و اختلال اضطرابی است.

۳ روش برای درمان اختلال بی نظمی خلقی اخلال گر :

از آنجایی که این اختلال یک تشخیص جدید است، تحقیقات زیادی در مورد اینکه چه درمانی می تواند موثرتر باشد، صورت نگرفته است. از انجایی که علائم اختلال مزبور می تواند منجر به دشواری های قابل توجهی در زندگی کودک شود، بسیار مهم است که والدین در اسرع وقت به درمان فرزند خود بپردازند. علائمی همچون تحریک پذیری، انفجارهای خشم و نارسایی های رفتاری که این بیماری به همراه دارد، می تواند به روابط کودک با همسالانش و اعضای خانواده آسیب برساند.

روان درمانی و آموزش :

روان درمانی معمولا اولین روش درمان محسوب می شود و ممکن است شامل درمان شناختی- رفتاری (CBT)، آموزش ذهن آگاهی و آموزش والدین باشد. درمان شناختی-رفتاری به بچه ها کمک می کند تا یاد بگیرند افکاری را که در ایجاد احساس خشم نقش دارند، تشخیص دهند و همچنین روش های جدید پاسخگویی به شرایط مختلف را یاد بگیرند. در طول روان درمانی، والدین و فرزندان هر هفته با روان درمان گر ملاقات می کنند تا راه های بهتری را برای ایجاد ارتباط با یکدیگر بیابند. در کودکان بزرگتر، این درمان فردی می تواند به آنان کمک کند تا در موقعیت هایی که آنها را پریشان می کند به نحوی موثرتر فکر کنند، هیجانات خود را سامان دهند و پاسخ مناسب تری به شرایط بدهند.
در درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی ، درمانگر به جای اینکه بخواهد احساسات کودک را از بین ببرد، این احساسات را تایید می کند. سپس به کودک کمک می کند تا مهارت هایی را به دست آورد که در زمان درگیری با هیجانات و افکار ناخوشایند، بتواند از عهده مدیریت آن ها برآید. کودک ذهن آگاهی، تنظیم عاطفی، تحمل پریشانی و مهارت های اثر بخش بین فردی را می آموزد. والدین نیز این مهارت ها را می اموزند تا هم بتوانند به فرزند خود کمک کنند و هم بتوانند در زمان طغیان های رفتاری کودک پاسخ عاطفی خود را مدیریت کنند. برای آموزش مدیریت هیجانات به والدین، راهکارهای خاصی به آنها داده می شود تا در زمان بروز رفتارهای اخلال آمیز کودک مورد استفاده قراردهند تا مانع تقویت این طغیان های رفتاری شوند و در عوض، به رفتارهای مناسب کودک پاداش دهند.

آموزش به والدین :

مدیریت اختلال بی نظمی خلقی اخلال گرانه می تواند چالش هایی را برای کودک، والدین و مراقبان او به وجود بیاورد. این اختلال می تواند عملکرد کودک را در خانه و مدرسه مختل کند؛ همچنین والدین و سایر بزرگسالان ممکن است رسیدگی به طغیان شدید رفتاری کودک را دشوار بدانند. تحقیقات نشان می دهد که درگیر کردن والدین در درمان فرزندشان اغلب مفید بوده است. در آموزش مدیریت رفتار به والدین، درمانگر تکنیک های خاصی را به آنها ارائه می دهد که هنگام بروز خشم در کودک مورد استفاده قرار دهند. این تکنیک ها، اثری تسکین دهنده و آرامش بخش بر روی کودک دارند و بر روی پاداش دادن به رفتارهای مثبت کودک و جلوگیری از تقویت تصادفی رفتارهای نامطلوب و ناخواسته متمرکز هستند.

دارو درمانی :

در صورت عدم دسترسی به آموزش و روان درمانی، و یا اگر این درمان ها به تنهایی موثر نباشند، از دارو درمانی استفاده می شود. داروهای محرک اعصاب به کودک کمک می کند و مانع انفجارهای رفتاری در او می شود. معمولا در زمانی که استفاده از دارو اجتناب ناپذیر است، تجویز داروهای ضد افسردگی با عوارض جانبی خفیف اولین قدم است. در صورت بروز فوریت در وضعیت موجود، پزشک ممکن است یک داروی آرام بخش قوی تجویز کند.

منبع: راهنمای تشخیصی و اماری اختلال های روانیDSM-5، انجمن روان پزشکی امریکا، ترجمه فرزین رضاعی، انتشارات ارجمند.

۳.۲ ۵ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محسن شلیلی
۱۴۰۰/۰۵/۲۱ ۲۰:۴۸

سلام چه خوب بود که درمان دارویی آن را هم تشریح میفرمودید باتشکر