رابطه ذهن و مغز
روانشناسی فیزیولوژیک بررسی مکانیزم های فیزیولوژیکی، تکاملی و رشدی رفتار و تجربه است. اصطلاح روانشناسی فیزیولوژیکی تاکید دارد که هدف، ربط دادن زیست شناسی به مسائل روان شناختی است.
بررسی نواحی مغز قسمت های مجزایی را آشکار می سازد. در سطح میکروسکوپی، دو نوع سلول را می یابیم. نورونها و گلیا. نورونها پیام ها را به یکدیگر و به عضلات و غدد منتقل می کنند. گلیا که معمولاً از نورونها کوچکتر هستند، وظایف متعددی دارند ولی اطلاعات را به فواصل طولانی انتقال نمی دهند. فعالیت نورونها و گلیا رفتارها و تجربیات عظیمی را به بار می آورند.
توجیهات رفتار:
توجیهات عقل سلیم رفتار اغلب به هدفهای عمدی رفتار شباهت دارند. توجیهات زیستی رفتار در چهار طبقه جای می گیرند:
۱- توجیه فیزیولوژیک: رفتار را به فعالیت مغز و اندام های دیگر ربط می دهد. این توجیه به سیستم بدن می پردازد .
۲- توجیه پدید آیی فردی: شکل گیری یک ساختار یا رفتار را شرح می دهد، تأثیرات ژن ها، مواد غذایی، تجربیات و تعامل آنها در شکل دهی رفتار.
۳- توجیه تکاملی: تاریخچه تکامل یک رفتار را بازسازی می کند، برای مثال سیخ شدن موهای حیوانات و انسان برای بزرگ نشان دادن آنها هنگام ترس و بیمناک شدن این رفتار در نیاکان ما تکامل یافته و ما آن را به ارث برده ایم.
۴- توجیه کارکردی: شرح می دهد چرا یک ساختار یا یک رفتار به صورتی که هست تکامل یافته است. برای مثال خیلی از گونه ها، ظاهری دارند که با پیشینه ی آنها مطابقت دارد. توجیه کارکردی می گوید که ظاهر استتار شده حیوان را برای حیوانات شکارگر ناپدید می کند.
توجیهات کارکردی رفتار انسان اغلب بحث انگیز است زیرا بسیاری از رفتارهایی که ادعا شده بخش میراث تکاملی ما هستند می توانند آموخته شده باشند. در ضمن، ما درباره ی زندگی انسانهای اولیه اطلاعات کمی داریم.
توجیهات زیستی رفتار مسئله ذهن – بدن یا ذهن – مغز را مطرح می کنند. بین ذهن و رفتار چه ارتباطی وجود دارد؟
دیدگاه دو گانه نگری اعلام می دارد ذهن و بدن دو نوع ماده هستند که به طور مستقیم وجود دارند. رنه دکارت فرانسوی مدافع دوگانه نگری بود. او اعلام کرد که ذهن و مغز در نقطه ای تعامل می کنند، که آن را غده ی صنوبری دانست. در مقابل دوگانه نگری، وحدت گرایی وجود دارد که بیان می کند دنیا فقط از یک نوع ماده تشکیل شده است. و انواع آن شامل:
۱- ماتریالیسم (ماده گرایی): دیدگاهی که اعلام می دارد هر چیزی که وجود دارد مادی است. یک نوع از آن به نام ماتریالیست حذفی بیان می کند رویدادهای ذهنی اصلاً وجود ندارد.
۲- ذهن گرایی: دیدگاهی که اعلام می کند فقط ذهن واقعاً وجود دارد و دنیای مادی وجود ندارد مگر اینکه ذهن هایی از آن آگاه باشند.
۳- موضع همسانی: دیدگاهی که اعلام می دارد فرآیندهای ذهنی انواع خاصی از فرآیندها مغزی هستند ولی به صورت متفاوتی توصیف شده اند. یعنی دنیا فقط یک نوع ماده دارد ولی جنبه های مادی و ذهنی را شامل می شود. این موضع نمی گوید که ذهن همان مغز است بلکه می گوید ذهن فعالیت مغز است.
ارتباط هشیاری با مغز :
پژوهشگران با استفاده از روش اسکن مغزی معلوم کردند که محرک هشیار مانند محرک ناهشیار مناطق یکسانی از مغز را فعال می کند ولی با شدت بیشتر . در ضمن محرک هشیار مناطق گسترده تری را فعال می کند، احتمالا به این دلیل که فعال سازی مناطق اولیه، برانگیختگی را به مناطق دیگر می فرستد. هشیاری نسبت به یک محرک به مقدار فعالیت مغزی بستگی دارد. هر تغییری در ادراک ما تغییر در الگوی فعالیت بخش بزرگی از مغز همراه است.
روش های تحقیق جدید به بررسی فعالیتهای مغزی که برای هشیاری ضروری هستند کمک کرده اند، برای مثال محرکی که هشیار می شود مناطق مرزی مربوط را قویتر از محرک مشابهی که به هشیاری نمی رسد فعال می کند.
منبع : روانشناسی فیزولوژیک / جیمز کالات / یحیی سید محمدی / نشر روان / فصل ۱