جهان پس از کرونا
امروزه شاهد چیرگی بیولوژی بر ایدئولوژی و تکنولوژی هستیم
کرونا ویروس کار را به جایی کشانده است که هرکس دیگری را به چشم دشمن نگاه میکند، دشمنی که ویروس مرگ را با خود حمل میکند.
کرونا ویروس، دنیا را به انزوا کشانده و همگان را مجبور به خانه نشینی کرده است. این طاعون مرگبار هر روز از بشریت قربانی میگیرد، به ویژه از افرادی که سیستم دفاعی بدنشان ضعیف است. این طوفان میگذرد، بشر جان سالم به در میبرد، بیشتر ما زنده خواهیم ماند، اما در جهانی متفاوت خواهیم زیست.
کسی نمیتواند پیشبینی کند که این فاجعه انسانی چه وقت تمام خواهد شد. بلایی که این طاعون به تنهایی بر سر جهان آورده است، همه جنگها و ایدئولوژیها و همه نظامهای سرمایه داری و سوسیالیستی نتوانسته است بیاورد. تا امروز همه قدرت های بزرگ و کوچک و همه اختراعات علمی و فناوری در برابر آن ضعیف و ناتوان بوده اند.
همهگیری کرونا ویروس یک آزمون بزرگ شهروندی است، در روزهای پیش رو هر کدام از ما، ورای نظریههای توطئه بیاساس و سیاستمداران منفعتطلب، باید به دادههای علمی و به متخصصان بهداشت و درمان اعتماد کنیم.
ایدئولوژیها، زندگی مردم را تا حد زیادی دگرگون کردند و نظامهای سیاسی مختلف بر ملت ها تسلط یافتند، اما هیچگاه نتوانستند به صورت کامل و در همه ابعاد، جهان را این چنین در قبضه خود در آورد، حتی نظامهای دیکتاتوری تمامیت خواه هم از چنین کاری عاجز ماندند.
انسان در طول تاریخ، آسیبهای زیادی از بیماریهای همهگیر و جنگهای جهانی دیده است؛ ظاهرا پس از جنگ جهانی دوم که به شکلگیری اتحادیه اروپا انجامید، بشر به این باور رسید که دیگر آنچه زندگی انسان امروزی را رهبری میکند، عقل و منطق است، اما طی سالهای اخیر، با توجه به تنشها بین برخی از کشورها، از جمله سرکشی کره شمالی و آزمایش موشکی آن، تنش بین امریکا و ایران و جنگ در کشورهای حوزه خلیج فارس، هر از گاهی، خطر از یک جنگ جهانی دیگر در ذهن برخی خطور میکرد. اما شیوع ویروس میکروسکوپی کرونا که شاید سه ماه پیش، در بدن یک موجود کوچک و ناچیز در گردش بود، با سفر و اقامت در بدن اولین انسان، سفرش را به دور زمین آغاز کرد و در فاصلهی سه ماه، ۲۰۰ کشور را درنوردید.
امروز نه دیگر حرف از سرکشی کره شمالی در رسانهها میچرخد، نه تنشی بین ایران و امریکا؛ آنچه امروز زیر ذرهبین جهان و مناسبات آن قرار دارد، ویروس میکروسکوپی کرونا است که به نوعی بر تمام مناسبات جهانی تأثیر گذاشته و انسان عقلانی و دانشباور امروز را، به زانو در آورده است.
چگونه پایان یافتن این بحران
به منظورِ پایاندادن به این پاندمی، ضروری است تمام جمعیت از یک راهنمای واحد پیروی کنند. دو راه اصلی برای رسیدن به این هدف وجود دارد. یک روش مختص دولت هاست که بر مردم نظارت کنند و آنهایی را که قوانین را زیر پا میگذارند تنبیه کنند. در جنگ علیه پاندمی کرونا ویروس بسیاری از دولتها از وسایلِ نظارتی جدید، بهره می گیرند. بارزترین نمونه چین است، قدرت حاکم بر چین نه تنها از طریقِ نظارت دقیق تلفنهای هوشمندِ افراد، و نیز با بهره گیری از صدها میلیون دوربینِ تشخیص چهره و وادار کردن مردم به بررسی و گزارش دمای بدن و وضعیت پزشکیشان، به سرعت میتواند ناقلین مشکوک به کرونا ویروس را تشخیص دهد، بلکه میتواند رفت و آمد و تماسهای افراد را نیز ردیابی کند. این نظام ها به یک سیستم نظارتی جدید وحشتناک، حقانیت میبخشد. برای مثال اگر شما بدانید که من بر لینک روزنامه کیهان کلیک میکنم و نه بی بی سی، این میتواند به شما در مورد نقطه نظر سیاسی من و شاید حتی شخصیت من چیزی را برساند اما اگر شما بتوانید تغییرات دمای بدن، فشار خون و ضربان قلب من را هنگامی که کلیپ ویدیویی را تماشا میکنم نظارت کنید میتوانید بفهمید که چه چیزی من را میخنداند، من را به گریه میاندازد و چه چیزی من را بشدت عصبانی میکند.
نظارت متمرکز و تنبیههای شدید تنها راه مجاب کردن مردم در پذیرش خطمشیهای مفید نیست، وقتی که به مردم واقعیتهای علمی اطلاعرسانی بشود و مردم به مقامات دولتی اعتماد کنند که حقایق را به آنها منتقل میکنند، شهروندان بدون نیاز به نظارت آقا بالا سر، کاری را انجام میدهند که درست است. یک جمعیت خودانگیخته که به خوبی آگاه شدهاند معمولاً بسیار قدرتمندتر و موثرتر از جمعیت ناآگاهی عمل خواهد کرد که مدام پایش شود.
کورونا ویروس زمان را متوقف و جهان را قرنطینه کرده است
مارکس می گوید: «سرمایه داری زمان را برای نابود کردن مکان، به پیش میراند»، اما کرونا زمان را متوقف و مکان جهان را قرنطینه کرده است. کرونا مرگی را تحمیل کرده است که در تنهایی و بدون تشییع جنازه صورت میگیرد.
کرونا کار را به جایی کشانده است که هرکس دیگری را به چشم دشمن نگاه میکند، دشمنی که ویروس مرگ را با خود حمل میکند. این در حالی است که دولتها از مداوای همه بیماران ناتوان مانده اند، حتی در ایتالیا و برخی از کشورهای اروپایی، مسئولین مجبور شده اند، بیمارانی را که امید بهبودیشان بیشتر است، نجات دهند و بیمارانی را که شانس بهبودیشان کم تر است بگذارند تا بمیرند.
انیشتین می گوید: «سلاح اتمی به جز روش تفکرمان، همه چیز را تغییر داده است»، اما کرونا هم روش تفکر و هم اندیشه ما را تغییر داده است. کرونا جوامع بشری و اوضاع اقتصادی را هم اکنون دگرگون کرده است؛ دگرگونی اقتصادی نه تنها به ورشکستگی شرکتها و مؤسسات و بیکار شدن میلیونها نفر خواهد انجامید، بلکه به ورشکستگی دولت ها و نظامها نیز منجر خواهد گشت.
شیوع کرونا به رکود جهانی عظیمی که تاکنون تجربه نشده خواهد انجامید؛ اما در نهایت به بشریت اجازه خواهد داد ارزشهای خود را از نو بسازد.
درس هایی که از کرونا ویروس گرفتیم
اولین درسی که کووید ۱۹ برای بشر امروز داشت، این است که دیگر ساختارهای دولت-ملتی که مدرنترین شیوهی سیاسی امروز در جهان است، آن قدر کارا نیست و جهان برای ادامه زیست بشر باید به ساختارهای دیگری از سیاست و حکومتداری بیندیشد که در آن، مرزهای سیاسی-جغرافیایی، مرکز توجه نیست؛ بلکه آنچه میتواند مرکز توجه جهان باشد، زمین به عنوان مرز مشترک است.
انسان پس از کرونا به آگاهی نسبی بیشتری نسبت به خود و اطراف خود میرسد؛ انسانی که تواناییهای بدنش را برای مبارزه با انواع ویروسها میشناسد، انسانی که میفهمد، ویروسها را با انتیویروسها میتواند درمان کرد، نه با پناه بردن به باورها و رسمهای سنتی-مذهبی. انسانی که میفهمد، برتری یک کشور به داشتن اقتصاد برتر یا تکنولوژی برتر نیست؛ بلکه بستگی دارد به برتری زندگی انسان در تمام نقاط جهان و توانا بودن انسان در همه کشورها در مبارزه با تهاجمات ویروسی یا دیگر بلایای طبیعی.
بعد از این ماجراها، خواهیم آموخت که چگونه با حداقل ها شاد باشیم. داشتههای محبوب قدیمی مان را از نو کشف کنیم. لذتی فراموششده را به یاد آوریم و با دارایی هایی که قبلاً بدیهی و حق خود می دانستیم و دیگر توجهی به آنها نداشتیم، خوش باشیم.
ایدئولوژی و اعتقادات مذهبی افراد، پس از کرونا، که از سنگین ترین نوع تعصبات به شمار می روند، همگی رنگ می بازند، یا شاید هم بنا به مقتضیات، رنگ عوض کنند. وضعیت اجتماعات مذهبی و اماکن متبرکه پس از این ایام، عوض شده و چه بسا ماهیت و کارکردشان به تدریج تغییر کند.
بشر بدون شک موفق خواهد شد تا دارویی برای این ویروس بسازد و جلوی آن را بگیرد، مثل تمام مریضیهای واگیردار گذشته؛ ولی بدون شک، زندگی سیاسی-اجتماعی پس از کرونا، شرایط دیگری خواهد داشت و مناسبات امروزی کشورهای جهان را دگرگون خواهد کرد.