مراحل رشد شناختی پیاژه
1- مرحله حسي – حركتی 2- مرحله پيش عملياتي 3- مرحله عمليات عينی 4- مرحله عمليات صوری
پیاژه رشد شناختی کودک را از دو جنبه مورد بررسی قرار می دهد: جنبه اجتماعی و جنبه روان شناختی.
نظریه پیاژه یک نظریه مرحله ای است بر اساس نظریه او، مراحل رشد شناختی عبارتند از مرحله حسی – حرکتی ، پیش عملیاتی، عملیات عینی و عملیات صوری. پیاژه معتقد بود این مراحل توالی ثابتی دارند به این معنا که افراد در هر کشور و فرهنگی به ترتیب یکسانی از این مراحل را می گذرند. دامنه سنی مطرح شده از سوی پیاژه، تقریبی است، برخی کودکان ممکن است مرحله ای را زودتر یا دیرتر طی کنند.
به نظر پیاژه رشد شناختی آدمی در جریان مراحلی به وجود می آید که از نظر کیفی و کمّی با یکدیگر متفاوتند. مراحل پیاپی هستند ولی لازم نیست که کودکان حتماً یک مرحله را قبل از ورود به مرحله ای دیگر به اتمام برسانند. برای مثال، کودکی که در مرحله ی تفکر پیش عملیاتی است ممکن است برخی از اعمال مختص به هردو مرحله ی حسی–حرکتی و عملیات عینی را نیز انجام دهد.
پیاژه مدعی است که همه کودکان باید از مراحل مشابه و با ترتیب مشابه عبور کنند، گرچه سرعت عبور همه آنان یکسان نیست. به نظر او عامل زمان یکی از عوامل اساسی رشد شناختی و سایر جنبه های روان شناختی کودک است. پیاژه رشد شناختی کودک را از دو جنبه مورد بررسی قرار می دهد:
- جنبه روانی – اجتماعی
- جنبه روان شناختی
منظور او از جنبه روان شناختی آن جنبه از رشد است که به طور خود به خودی، یعنی صرفاً در طی زمان رخ می دهد، مثلا رشد هوش. در واقع این مراحل بیانگر آن است که کودکان و نوجوانان چگونه می اندیشند و در هر مرحله از رشد چه دگرگونی های فکری و شناختی در آنان پدید می آید.
پیاژه، رشد ذهنی کودک و نوجوان را در ۴ مرحله تقسیمبندی میکند:
مرحله حسی – حرکتی : تولد تا ۲ سالگی
منظور از حسی–حرکتی(Sensory Motor) این است که کودکان، در این مرحله، از توانایی استفاده از حواس و اعمال خود برای درک جهان پیرامون استفاده می کنند. در این مرحله، کودک نمیتواند دنیای خارج را در ذهن خود درونی سازد و لذا فعالیتهای شناختی او به اعمال حسی و حرکتی محدود میشود.
در این مرحله طرحواره های بقاء شی و کارکرد نمادین عمومی در کودک شکل می گیرد. بقاء شیء، توانایی درک این مسئله است که اشیاء و افراد در فضا و زمان وجود دارند، حتی اگر نتوان آن ها را دید. کارکرد نمادین عمومی مشتمل بر آغاز زبان، بازی و تقلید غیابی است. رفتار نمادین(Symbolic behavior) به منزله اتمام این دوره است.
پیاژه در اثر نتایج برگرفته از پژوهش های خود ، مرحله ی حسی –حرکتی را به شش خرده مرحله تقسیم کرده است :
۱- مرحله فعالیت بازتابی : تولد تا ۲ ماهگی (دوره غلبه بازتاب های شرطی مانند مکیدن)
۲- مرحله اولین واکنشهای دوری : ۲ تا ۴ ماهگی (دوره جذب تجارب جدید و انطباق و طراحی ساختارهای جدید شناختی مانند شیشه به جای پستانک و گرفتن اسباب بازی. کودک پس از انجام یک عمل به صورت تصادفی، به تکرار آن میپردازد.)
۳- مرحله واکنشهای دوری ثانویه : ۴ تا ۸ ماهگی (دوره درک علت و معلول های ساده و هماهنگی حواس بینایی و لامسه. مثال : آخرین باری که نوزاد با دست خود به شیشه زد، به او شیر داده شد و بدین ترتیب او حالا طرحی را برای دست زدن به شیشه شیر آغاز می کند. تفاوت این واکنشها با اولین واکنشهای دوری در این است که اینها عادتهای حرکتی را تغییر میدهند، نه بازتابها را و ضمناً این واکنشها علاوه بر بدن کودک، محیط را هم شامل میشوند. یعنی کمتر بر بدن کودک متمرکزند و بیشتر متوجه محیط هستند و از اینرو به آنها واکنشهای ثانوی میگویند. مثلاً زمانی که در این مرحله به کودک جغجغهای داده میشود، ابتدا نمیداند که تکان دادن آن تولید صدا میکند، اما بعد از آنکه آن را به تصادف تکان داد و صدای آن را شنید، به تکرار این عمل میپردازد.)
۴- مرحله هماهنگی طرحوارههای ثانوی : ۸ تا ۱۲ ماهگی (دوره درک بسیار ساده از مفهوم زمان و دوره درک بقای شی. مثال : نوزادی که گریه می کند تا کسی او را بلند کند، وقتی صدای پای پدرش را در راهروی منتهی به اتاقش می شنود ساکت می شود. او می داند که بیش از چند ثانیه دیگر تا آرامش فاصله نمانده است. این مرحله، طرحوارههای پیچیدهتری را به وجود میآورند که پیاژه آن را طرحوارههای ثانویه مینامد. هماهنگی بین اعمال (طرحوارهها) به مرحلهای میرسد که کودک میتواند مانعی را برطرف کند تا به شیئ مورد نظر خود برسد، یا از طریق واسطه قرار دادن یک شیئ به هدف مورد نظر خود دست یابد.)
۵- مرحله سومین واکنشهای دوری : ۱۲ تا ۱۸ ماهگی (دوره آغاز تجربه کردن جهان خارج و دستیابی به اولین تجارب حل مسئله و افزایش تقلید از سایرین. مثال: کودکان وسایل را پرت می کنند، گاز می گیرند، لجاجت می ورزند، اشیاء را می شکنند، صرفاً برای اینکه ببینند چه اتفاق می افتد. در این مرحله، مفهوم بقاء شیئ در نزد کودک کامل میشود؛ یعنی اگر شیئی را از حوزه دید او دور سازیم، موجودیت آن شیئ برای کودک حفظ خواهد شد. یعنی شیئ پنهان شده را نه در محل اولیه، بلکه در هر جا که پنهان کنیم، در همانجا به دنبال آن خواهد گشت.)
۶-مرحله ابداع وسایل جدید از طریق فعالیتهای ذهنی : ۱۸ تا ۲۴ ماهگی (دوره آغاز فکر کردن، ایجاد تصور اشیاء در ذهن خود و دستیابی به راه های جدید برای حل مسأله).
خرده مرحله |
شرح |
۱- مرحله شکل گیری بازتاب ها(۱-۰ ماهگی) |
بازتاب مکیدن / جذب |
۲- واکنش های چرخشی اولیه (۴-۱ ماهگی) |
در رابطه با بدن عادت های ساده حرکتی مثل انگشتان، باز و بسته کردن دست هایشان |
۳- واکنش های چرخشی ثانویه (۸-۴ ماهگی) |
مهارت چنگ زدن، دستکاری و دستیابی به اشیاء، تکرار رویدادهای جالب |
۴- هماهنگی طرحواره های ثانویه (۱۲-۸ ماهگی) |
انجام عملیات با هدف، کنار زدن مانع و چنگ زدن اسباب بازی، آگاهی از پایداری |
۵- واکنش های چرخشی ثالث (۱۸-۱۲ ماهگی) |
پی بردن به وسایل جدید از طریق کاوش فعال، کنجکاوی، تقلید از راه آزمایش و خطا؛ واکنش های چرخشی تجربی و خلاق |
۶- آغاز تفکر (۲۴-۱۸ ماهگی) |
بازنمایی ذهنی- ابداع وسایل جدید از طریق ترکیبات ذهنی- بازی نمادی – زبان – تقلید تعویقی – بقای شی کامل |
مرحله پیش عملیاتی : ۲ تا ۷ سالگی
علت نامگذاری این مرحله به پیش عملیاتی(Preoperational Thinking) آن است که کودکان در این مرحله هنوز قادر به تفکر عملیاتی یا تفکر منطقی نیستند . در این مرحله زبان کمک زیادی به رشد شناختی کودک می کند و او را قادر می سازد تا پدیده ها و امور مختلف را به طور نمادین مورد بررسی قرار داده و مفاهیم مختلف را بشناسد . توانایی استفاده از نمادها و اندیشیدن بر اساس آنها کارکرد نشانه شناختی نام گرفته است به طور مثال کلمه «صندلی» با تصویر یک صندلی برای بازنمایی یک صندلی است که عملاً موجود نیست.
این مرحله دارای دو مرحله فرعی به شرح زیر است:
الف- تفکر پیشمفهومی (Preconceptual Thinking): از حدود ۲ تا حدود ۴ سالگی است. در ضمن این دوره، کودکان به اساس مفهومآموزی دست مییابند. آنها طبقهبندی اشیاء را بر حسبب شباهتهایشان آغاز میکنند، اما از لحاظ مفاهیمشان مرتکب خطا میشوند؛ لذا به باور آنان همه مردان “بابا” و همه زنان “مامان” و همه اسباببازیها “مال من” هستند. منطق کودکان در این دوره از تحول نه قیاسی است، نه استقرایی، بلکه تمثیلی است. مثالی از این نوع استدلال چنین است: «گاوها حیوانهای بزرگ چهار پا هستند. آن حیوان بزرگ و چهارپاست؛ پس آن یک گاو است.»
ب- تفکر شهودی (Intuitive Thinking): از حدود ۴ تا حدود ۷ سالگی است. در ضمن این دوره، کودکان مسایل را به طور شهودی حل میکنند، نه بر طبق نوعی قانون و منطق. شاخصترین ویژگی تفکر کودکان این دوره این است که هنوز به مفهوم بقاء یا نگهداری ذهنی (Conservation) دست نیافتهاند. نگهداری ذهنی به صورت توانایی درک این مطلب تعریف شده است که شماره، طول، مقدار، یا مساحت اشیاء باقی میماند. پیاژه، بر این مسئله یکسوگرایی نام مینهد، که به سبب ناتوانی کودک در نگهداشت عدد، اندازه و حجم پدید میآید. مثلاً نمیتواند تشخیص دهد که یک کیلو آهن با یک کیلو پنبه برابر است.
ویژگی های این مرحل :
خودمداری: یعنی کودک نمی تواند به دیدگاه مشخص دیگری توجه کند. او کلمات را بر اساس تجارب خود تفسیر می کند و به کار می برد و هنوز نمی داند کودکان و نوجوانان دیگر، که تجارب متفاوتی دارند، احتمالاً می توانند تصورات متفاوتی داشته باشند.
جاندارپنداری: نسبت دادن خصوصیات موجودات زنده به اشیاء. مثال کودک چهار ساله ای که فکر می کند «ماه به پشت ابرها می رود که بخوابد» جاندار پنداری تفکر خود را به نمایش می گذارند.
مرحله عملیات عینی : ۷ تا ۱۱سالگی (Concrete Operations)
در این مرحله کودک قادر است تنها با مواد و اشیای محسوس و قابل رویت رابطه برقرار کند. کودک در این مرحله توانایی انجام اعمال منطقی را کسب می کند، اما این اعمال را با امور محسوس و عینی می تواند انجام دهد نه با امور فرضی و پدیده های انتزاعی. از رویدادهای مهم این مرحله درک مفهوم بقاء یا نگهداری ذهنی از سوی کودکان است .
مفهوم بقای عدد( ۶ تا ۷سالگی )، مفهوم بقای ماده و طول(۷ تا ۸ سالگی)، مفهوم بقای سطح(۹ سالگی)
- طبقه بندی کردن : یعنی دسته بندی اشیاء در گروه ها یا طبقه های مختلف بر اساس ویژگی های مشترک آن ها.
- بازگشت پذیری: یعنی توانایی به عقب برگرداندن مراحل انجام یک رشته عمل به طور ذهنی و رسیدن به نقطه ی آغاز
- ردیف کردن : یعنی قراردادن اشیاء و امور پشت سرهم برحسب یکی از ویژگی های آن ها.
- این همانی: این اصل نشان دهنده ی آن است که تغییرات ظاهری اشیاء در مقدار واقعی آنها تغییری ایجاد نمی کند.
- جبران : بنابراصل جبران، در تغییر شکل اشیاء، در یک مورد ، مورد دیگر را جبران می کند .
- عدم تمرکز : یعنی توجه همزمان به چند ویژگی اشیاء
مرحله عملیات صوری : ۱۱ سالگی به بعد (Formal Operations)
در آخرین مرحله رشد شناختی ، کودک به تدریج توانایی تفکر بر حسب امور انتزاعی را کسب می کند و بر قوانین منطق صوری مسلط می شود و بدین لحاظ این مرحله را مرحله عملیات صوری نام نهاده اند. اندیشه های کودکان در این مرحله علاوه بر اشیای محسوس، موارد احتمالی و فرضی را نیز شامل می شود و لذا کودکان این مرحله قادر می شوند تفکر عملی مبتنی بر روش قیاسی را به کار بندد، یعنی می توانند به طرح فرضیه بپردازند و بدون نیاز به مراجعه به اشیای محسوس به وارسی فرضیه خود اقدام کنند. نوجوانان مرحله تفکر صوری آرمان گرا و ناسازگارند. درک زمان تاریخی و فضای برون زمینی مربوط به این مرحله است.
پیاژه معتقد است که با ظهور توانایی تفکر صوری فرد می تواند مسائل کلامی انتزاعی ، نظیر مسائل پیچیده ریاضی را به آسانی حل کند. استدلال علمی نیز با رشد تفکر صوری امکان پذیر می شود. سه توانایی عملیات صوری (یعنی استدلال منطقی درباره ی ایده های فرضیه ای ، تدوین و آزمون فرضیات ، و تکنیک و کنترل متغیرها) امکان به کارگیری روش علمی را که در آن برای یک پدیده مورد مشاهده چند تبیین ممکن پیشنهاد و به صورت منظم آزمون می شود، میسر می سازند.
انتقادها بر نظریه پیاژه :
یکی از ایراد هائی که به نظریه پیاژه وارد آمده مربوط به این اندیشه است که رشد پیش از یادگیری اتفاق می افتد. پیاژه معتقد بود که مراحل رشد ثابت اند و مفاهیمی مانند بقاء یا نگهداری را نمی توان آموزش داد بلکه کودک خود باید ،در نتیجه رشد، ان مفاهیم را درک کند. پژوهش های انجام گرفته در این رابطه نشان داده اند که مفاهیم بقاء از یادگیری تاثیر می پذیرند و می توان آنها را پیش از سن مورد نظر پیاژه آموزش داد.
انتقاد دیگر به خود محوری یا خودمداری کودکان مرحله پیش عملیاتی وارد شده است. در اینباره نیز پژوهش ها نشان داده اند که برخلاف تصور پیاژه،کودکان قادر به درک مسائل از دیدگاه دیگران هستند و اندیشه های آنان خود محورانه نیست.
مهمترین انتقاد به اصل نظریه، یعنی وجود مراحل رشد وارد شده است. از جمله کسانی که به اندیشه مراحل رشد ایراد گرفته اند آلبرت بندورا (۱۹۷۷- ۱۹۸۶) است. بندورا اشتباه کودکان در آزمایشهای مربوط به بقا یا نگهداری ذهنی را، نه به سبب نرسیدن آنان به حد رشد مناسب،بلکه به علت فرایند های شناختی معیوب می داند.
انتقاد دیگری که به نظریه پیاژه وارد آمده مربوط به این ادعای اوست که نوجوانان در پایان مرحله چهارم رشد (مرحله تفکر صوری حدود ۱۵ تا ۱۶ سالگی ) به تفکر منطقی بر اساس مفاهیم انتزاعی دست می یابند.فتسکو و مککلور (۲۰۰۵ ) با استناد به پژوهش های انجام شده در این باره گفته اند ۴۰ تا ۶۰ درصد بزرگسالان به طور کامل قادر به تفکر بر حسب عملیات صوری نیستند.
نظریه های نو پیاژه ای :
نو پیاژه ای ها که عموما خود را پیروان نظریه های خبر پردازی یا پردازش اطلاعات می دانند کوشیده اند تا به کمک اندیشه های موجود در رویکرد های خبر پردازی مشکلات نظریه پیاژه را حل کنند. نظریه های نو پیاژه ای بصورت نظریه هایی که یافته های مربوط به توجه، حافظه، و راهبردها را با بینش های پیاژه درباره تفکر کودکان و ساختن دانش در هم می آمیزندتعریف شده است. بنا به باور پیروان نظریه های خبر پردازی تغییرات تحولی به توانائی کودک در پردازش و یادآوری اطلاعات وابسته است. آنان می گویند رشد یا تحول در نتیجه افزایش توانائی پردازش اطلاعات رخ می دهد نه بر اثر تغییرات حاصل در ساخت های ذهنی و طرحواره ها.
آنان به ویژه بر این باورند که رسیدن به تصور دقیق تری از تفکر کودکان نیازمند(۱)دانش بیشتری درباره راهبردها (۲)چگونگی سرعت و خودکاری پردازش اطلاعات، (۳)تکالیف شناختی خاص،(۴)تقسیم مسائل شناختی به گامهای کوچکتر و دقیق تر است ( فتسکو و مککلور،۲۰۰۵)
از جمله انتقاد های وارده به این نظریه یکی آن است که گفته شده این نظریه توجیه نمی کند که چرا کودکان نسبت به تکالیف مختلف شناختی متفاوت برخورد می کنند. انتقاد دیگر این است که نو پیاژه ای ها نقش محیط اجتماعی و فرهنگی را در رشد شناختی نادیده گرفته اند ( مورنو، ۲۰۱۰ ).
منابع :
- نظریه های رشد ویلیام کرین
- نظریه های یادگیری هرگنهان
- ژنتیک منصور
- رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشید یاسایی
واقعا. عالی اموزنده .بسیار کاربردی برای فهم بهتر رفتار کودکان است و از جمله منبع درسی خوبیست موفق باشید
درود . با سپاس از شما
سلام و درود خدمت شما جناب اقای دکتر نوربخش گرامی.
استاد بزرگوار، بابت اینکه مباحث رو اینقدر جامع و منسجم در سایت و در دسترس عموم قرار میدهید، بینهایت سپاسگزارم.
زیاد پیش آمده که با مراجعه به سایت شما و استفاده از مطالبی که با زحمت از رفرنسهای اصلی جمع اوری کردید و سخاوتمندانه در اختیارمون قرار دادید، ابهاماتم رفع شده.
درپناه خداوند باشید