دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

نافرمانی به عنوان مسئله روانی و اخلاقی

نافرمانی آغاز و فرمانبری انسان امروزی

تاریخ انسان با نافرمانی آغاز گشت و غیر محتمل نمی نماید که این تاریخ با فرمانبری به انتهای خود برسد.

اریک فروم

قرون متمادی پادشاهان، پیشوایان مذهبی، فئودال ها، صاحبان صنایع و والدین بر این نکته تأکید می کردند که فرمانبری فضیلتی بزرگ است و سرپیچی و نافرمانی عیب و گناهی بزرگ. من می خواهم موضع ام را در برابر این مسأله این گونه بیان کنم:

تاریخ انسان با نافرمانی آغاز گشت و غیر محتمل نمی نماید که این تاریخ با فرمانبری به انتهای خود برسد.

طبق اسطوره های عبری و یونانی آغاز تاریخ انسان بر عمل نافرمانی بنا شده است. نافرمانی آدم و حوا در برابر دستوری معین، و نافرمانی پرومته که آتش را از خدایان ربود. هنگامی‌که آدم و حوا در باغ اَدَن زندگی می‌کردند هنوز جزئی از طبیعت به‌ شمار می‌رفتند، آنها با طبیعت یگانه بودند و هنوز زندگی آنها با یگانگی با طبیعت معنی می یافت. زندگی آنها در طبیعت به مانند حیات جنین در رحم مادر بود؛ در حالی که انسان بودند اما هنوز به تکامل انسانی نرسیده بودند. حیات واقعی آنها به‌عنوان انسان از زمانی آغاز گشت که از فرمان معین، سرپیچی کردند.

انسان توسط گشودن بندهای خویش با طبیعت و با جدائی از رحم مادر و با گسستن بند ناف خود از طبیعت، از یگانگی ماقبل انسانی خود با طبیعت بیرون آمد و اینگونه بود که توانست اولین قدم ها را به سوی استقلال و آزادی بردارد. دلیل فریب خوردن آدم و حوا حس جاودانگی است؛ بشر دوست دارد که جاودانه باشد. در ضمیر ناخودآگاه همه ما اینست که دوست داریم همیشه بمانیم. نوع بشر چنین است که اگر مشکل حادی نباشد، دوست ندارد از بین برود؛ حتی اگر زندگی سختی داشته باشد. 

در اسطوره های یونان نیز مانند اسطوره آدم و حوا می بینیم که آغاز تمام جامعه انسانی بر نافرمانی بنا شده است. هنگامی که پرومته آتش را از خدایان ربود، اولین سنگ بنا تکامل انسان را گذاشت. بدون آنکه پرومته این جرم را مرتکب شود، تاریخ تکامل انسان هرگز به وجود نمی آمد. او نیز مانند آدم و حوا به خاطر سرپیچی اش تنبیه شد.

اریک فروم

انسان بواسطه عمل سرپیچی از فرمان، خودش را در طول تاریخ تکامل داده است. نافرمانی نه تنها تکامل روانی انسان را ممکن ساخت، بلکه همواره به مثابه پیش شرط تکامل فکری انسان علیه فرمانبری در برابر اقتدارگرایی، عمل کرده است. نافرمانی اصل بنیادین تغییرات در برابر اقتدار و اعتقادات رایج و سنتی است.

چرا فروم می گوید، شاید تاریخ انسان با فرمانبری پایان یابد؟

اگر جنگ هسته ای در دو یا سه سال، نیمی از جمعیت انسانی را نابود سازد و جامعه انسانی را به طور کامل به دوران بربریت پرتاب کند، یا اگر این جنگ ده سال به طول بیانجامد و سبب نابودی حیات بر روی زمین شود، این همان فرمانبری مقرر و معینی است که از آن سخن می گویم. یعنی، اطاعت از فرمان شلیک و اطاعت از ایده هایی که به عملی ساختن چنین موقعیت دیوانه واری می اندیشند.

ما به لحاظ پیشرفت های تکنیکی در عصر اتم زندگی می کنیم ولی غالب انسانها (به انضمام تمام آنهایی که در قدرت هستند) به لحاظ رشد عاطفی و هیجانی هنوز در عصر حجر بسر می برند. ریاضیات، نجوم و علوم طبیعی ما متعلق به قرن بیستم است اما ایده های ما حول سیاست، دولت و جامعه در زمان قبل از پیشرفت های علوم طبیعی در جا می زند.

پست های مرتبط

اگر می بینیم که انسان به نابود کردن خود پرداخته است تنها به دلیل اطاعت کردن از کسانی است که می توانند با فشار یک دکمه همه چیز را نابود کنند؛ زیرا که انسان هنوز از الگوهای قدیمی پیرامون ترس و نفرت، و از تصورات جزمی قدیمی پیرامون مصونیت دولت و از افتخار ناسیونالیستی تبعیت می کند.

نافرمانی، مفهومی دیالکتیکی است، زیرا در حقیقت، هر نافرمانی، فرمانبری و هر فرمانبری، نافرمانی است.

چرا انسان به سادگی اطاعت می کند؟

پیروی من از اقتدار به من سهمی از قدرتی را می دهد که من همواره آن را می ستایم و با اطاعت پیشگی خود، خود را در این قدرت سهیم دانسته و از این روی خود را بمانند آن قدرت قوی می پندارم. در این حال من از هر گونه خطایی نیز به دور خواهم بود، چرا که آن قدرت برایم تصمیم می گیرد؛ همچنین هرگز تنها نخواهم بود، چرا که آن قدرت همواره با من است؛ هیچ گناهی نیز مرتکب نخواهم شد، چرا که آن قدرت اجازه آنرا به من نمی دهد و یا حتی اگر علیرغم آن گناهی مرتکب شوم این آن قدرت است که باید مجازات بشود و نه من.

انسان می تواند با آموختن «نه گفتن» در برابر اقتدار به آزادی برسد. قابلیت نه گفتن می تواند پیش شرط آزادی باشد، آزادی نیز خود بمثابه پیش شرط نافرمانبری است. اگر من از آزادی ترس داشته باشم توان نه گفتن را ندارم و قادر نخواهم بود که از فرامین سرباز زنم. در حقیقت نافرمانبری و آزادی از یکدیگر جدایی ناپذیرند.

هر سیستم اجتماعی، سیاسی و مذهبی ای که داعیه آزادی داشته باشد ولی در عین حال نافرمانی را محکوم می نماید، حقیقت خواست خود را پنهان می کند.

دلیل دیگری نیز وجود دارد که نه گفتن به اقتدار را سخت می نماید. در تاریخ بشریت اکثرا فرمانبری را فضیلت و نافرمانی را گناه قلمداد کرده اند. دلیل این هم ساده است: تاکنون در قسمت اعظم این تاریخ همواره اقلیتی بر اکثریت حکومت کرده است. دلیل این حکومت اقلیت بر اکثریت نیز این بوده که چیزهای خوب زندگی تنها برای عده قلیلی وجود داشت و برای بسیاری از انسانها تنها خرده نانی باقی می ماند. وقتی که اقلیت می خواست از چیزهای محدود موجود بهره ببرد و می خواست که اکثریت خدمتگزار باشد و برای وی کار کند پس بایستی که اکثریت را وادار به اطاعت می کرد. طبیعی است که انسان قادر است فرمانبری را با قهر، به دیگری تحمیل کند ولی به هر حال این شیوه عوارض بسیاری دارد. قهر عریان همواره با این خطر روبرو است که بالاخره روزی اکثریت با یافتن ابزار مناسب تغییر، اقلیت را به زیر می کشد.

بنابراین بایستی فرمانبری ای که صرفا به خاطر اعمال قهر مستقیم قادر به حیات است(جوامع دیکتاتوری) به فرمانبری ای تغییر شکل یابد که در اعماق قلب ها خانه می کند(جوامع دموکراتیک). در این حالت انسان به جای اطاعت از سر ترس با میل خود فرمانبری را می پذیرد و حتی فرمانبری را به عنوان یک نیاز درک می کند. برای اعمال این خواست طبیعی است که اعمال کننده قدرت بایستی خود را به قامت قدرتی خیر، عاقل و همه چیزدان در بیاورد. اگر قدرتی بتواند به انجام این عمل نائل آید، در آن صورت خواهد گفت که فرمانبرى فضیلت و نافرمانی گناه است. به مجرد اینکه این را اعلام بدارد، اکثریت، فرمانبری را پیشه می کنند، چرا که آن کار را کاری با فضیلت قلمداد می کنند، و نافرمانی را منع می کنند، چرا که آن را عملی پست می شمارند(در حالی که باید خودشان را بخاطر این ابلهیت سرزنش کنند).

مارتین لوتر این موضوع را چنین بیان کرده است:

از این جهت، هرکه می تواند باید او را بکشد، خفه کند و بسوزاند، چه در خفا و چه علنا، و باید دانست که هیچ کسی سمی تر، مخرب تر و شیطانی تر از انسان سرکش نیست؛ همانطور که انسان باید سگی با ارزش را بکشد: اگر او را نابود نکنی، او تو را و یک سرزمین را به نابودی می کشاند.

۵ ۱ رای
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها