دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

رویکردهای مختلف در مورد اضطراب

چه عواملی موجب اضطراب می شود

ترس از آسیب های احتمالی و واکنش های عاطفی ناخوشایند را اضطراب می نامیم (بک، ترجمه قرچه داغی، ۱۳۸۰ ). اضطراب یک پدیده پیچیده ای است که از آن گریزی نیست و فکر را مشغول می کند. اضطراب پاسخی ضروری به استرس است و فرد را به هنگام مواجهه با خطر برای فعالیت و کنش آماده می کند. در مواقع بسیاری، چنین پاسخی عقلانی و حتی حیاتی است. به هنگام وجود خطر یا استرس واقعی، بدن از طریق رهاسازی آدرنالین، خود را برای کنش آماده می سازد و احساسات بدنی اضطراب آشکار می شود. گرچه در این مواقع، پاسخ استرس می تواند عملکرد جسمی و روانی را تسهیل کند، ولی هرگاه از حد معینی فراتر رود، در این واکنشها اختلال ایجاد می کند.

هرگاه آدرنالین باعث شود تا خون بیشتری به عضلات برسد، تنش عضلانی افزایش می یابد و برای تنظیم دما و خنک شدن بدن تعریق افزایش می یابد، در نتیجه بدن خود را کاملاً برای گریز و یا جنگیدن آماده می کند.

اختلالات خلقی که در کودکی یا نوجوانی شروع شده باشند اگر بطور موفقیت آمیز درمان نشوند، احتمالاً عود زیادی دارند و عوارض و مشکلات کوتاه مدت و دراز مدت قابل توجهی بوجود می آورند (کاپلان و سادوک، ترجمه پورافکاری، ۱۳۶۹ ). هدف روان شناسان بالینی کودک، جداکردن کودکانی که ترس و اضطرابهای بالینی مهم دارند از سایر کودکان است (شرودر و گوردون ، ترجمه فیروز بخت، ۱۳۸۵).

تفاوت ترس و اضطراب

تعریف کردن ترس و اضطراب دشوار است و هرگز درباره این که این دو هیجان چگونه از هم متمایر می شوند، توافق کامل وجود نداشته است. از لحاظ تاریخی، رایجترین روش متمایز کردن ترس از اضطراب این بوده که آیا منبع آشکار و واضح خطر که اغلب افراد آن را واقعی بدانند وجود دارد یا نه. در صورتی که منبع خطر آشکار باشد، هیجان تجربه شده، ترس نامیده می شود. مثل« من از مارها می ترسم »  اما در مورد اضطراب، غالباً نمی توانیم مشخص کنیم خطر چیست . مثل « من در مورد سلامتی والدین خود مضطربم ».

از لحاظ شهودی، به نظر می رسد که اضطراب به صورت حالت درونی ناخوشایندی تجربه می شود که طی آن پیشبینی می کنیم اتفاق وحشتناکی روی خواهد داد که کاملاً از شرایط واقعی ما قابل پیش بینی نیست. در مورد کودکان تا وقتی که ترسها خیلی شدید نباشد، اغلب کودکان به نحو سازندهای با آنها کنار می آیند و از راهبردهای تنظیم هیجانی که در اواسط کودکی پرورش می یابند، استفاده می کنند. در نتیجه، ترسها با افزایش سن کاهش می یابند.

علل اضطراب 

درباره علت اضطراب سه نظریه مختلف وجود دارد: به اعتقاد درمانگر شناختی افکار منفی و طرز تلقی های غیرمنطقی موجب اضطراب هستند. به عقیده تحلیلگر روانی تضادهای سرکوب شده تولید اضطراب می کنند. به اعتقاد برخی از روان پزشکان به هم خوردن تعادل شیمیایی علت اضطراب است (برنز ، ترجمه قرچه داغی، ۱۳۸۳)

تصویر شخص مضطرب، سیمای فرد نگرانی را به دست می دهد که نسبت به تنیدگی ها حساس است، فعالیتهای خود را از پیش با شکست مواجه می بیند، در یک ناایمنی اجتماعی و جهانی زندگی می کند، نسبت به ظرفیتها و کفایتهای خاص خود شک می کند و برای خود و نزدیکان خود نگران است (کراز ، ترجمه منصور و دادستان، ۱۳۸۱) . درمانهای روان شناختی، روان پزشکی، و دارویی روشهای رایجی هستند که پزشکان و درمان گران روانی برای مواجه با اختلال اضطراب بکار می برند. تأثیر اضطراب، آن چنان قوی و ظریف است که بدون آن که فرد، خود متوجه باشد، بر غالب اعمال و رفتارش سایه می افکند و چه بسا که بارها پس از انجام کاری از نحوه واکنش ها و برداشت های خویش، منفعل می شود و خویش را به باد انتقاد می گیرد.

اضطراب
اضطراب

رویکردهای مختلف در مورد اضطراب

۱- رویکرد روانکاوی فروید:

فروید معتقد است هسته مرکزی حالات روان نژندی یا نوروتیک اضطراب است و اضطراب مرحله اول نوروز به شمار می رود. نوروزها کوششی برای تسکین اضطراب هایی هستند که بر اثر تعارض ها ایجاد شده اند. در مکتب فروید، اضطراب یک ترس درونی شده است، ترس از این که مبادا تجارب دردآور گذشته یادآوری شوند. اضطراب با احساس ترس مترادف است با این تفاوت که ترس منشأ خارجی دارد، ولی اضطراب منشأ درونی دارد.

فروید اضطراب را به سه دسته تقسیم می کند: اول اضطراب ناشی از واقعیت دنیای خارج یا اضطراب عینی، که در آن منشأ خطر در دنیای خارج قرار دارد و ادراک این خطر موجب حالت رنج آور عاطفی می شود . دوم اضطراب روان نژندی است، که منشأ آن ادراک ظاهری است که از غرایز ناشی می شود. سوم اضطراب اخلاقی است که در آن منشأ تهدید وجدان اخلاقی دستگاه فراخود است (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۶)

۲- رویکرد روان شناسی فردی آدلر:

به عقیده آدلر، نوروز نتیجه قصور در یادگیری است و نیز نتیجه ادراکها و تصورات معیوب و منحرف است. نوروز و سایکوز کوششی است برای رها کردن فرد از تمام محدودیتهای جامعه، از طریق ایجاد یک اضطرار متقابل. در میان افراد مضطرب همیشه این فرد شناخته شده را می یابیم که بیشتر به خودش فکر می کند او همیشه از تغییر موقعیت و شروع هر کاری احساس  اضطراب و هراس می کند. (شفیع آبادی وناصری، ۱۳۸۶). پایه و اساس نوروز « یأس »است .

از نظر پیروان آدلر، اضطراب فراگیر و تنش، عرق کردن، تپش قلب و دیگر نشانه های بدنی معرف ناتوانی بیمار در کنار آمدن با مشکلات هستند. چنین بیمارانی در زندگی شکست خورده اند و در تصمیم گیری های مهم تردید دارند (شارف ، ترجمه فیروز بخت، ۱۳۸۸)

۳- رویکرد عقلانی عاطفی الیس: 

در نظر الیس، ترس عبارت است از دنبال کردن عقیده و یا نگرش و یا حملات به درون افکنده شده. الیس اضطراب و اختلالات عاطفی را نتیجه طرز تفکر غیرمنطقی و غیرعقلانی می داند. الیس اضطراب و اختلالات رفتاری را زاده طرز تفکر خیالی و بی معنی انسان می داند.

۴- رویکرد مراجع محوری راجرز:

به نظر راجرز، هر موقع که ادراک یک فرد از تجربه خودش تحریف و یا انکار شود، تا حدودی حالت ناهماهنگی میان« خود » و تجربیات فرد، یا حالت ناسازگاری روانی و آسیب پذیری به   وجود می آید و موجب پیدایش مکانیزم های دفاعی می شود. در حقیقت فرد در مقابل تهدیدهای حاصل از ناهماهنگی میان تجربه و خویشتن پنداری، احساس اضطراب می کند و سپس با استفاده از یکی از مکانیزمهای دفاعی در مقابل تهدید و اضطراب حادث، به دفاع از خود می پردازد (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۶)

۵- رویکرد گشتالت (پرز):

اضطراب فاصله و شکاف میان حال و آینده است. انسان بدان دلیل مضطرب می شود که وضعیت موجود را رها می کند و درباره آینده و نقشهای احتمالی که ایفا خواهد کرد، به تفکر می پردازد . دلهره و مشغولیت در زمینه فعالیتهای آینده باعث ترس صحنه ای می شود. نوروز توقف و یا رکود رشد است. واکنش فرد روان نژند، به جای آن که تعامل با محیط و جذب آن باشد، کنترل محیط و ایفای نقشهای معین است.

۶- رویکرد وجودی

می دو نوع اضطراب را مطرح می کند. اضطراب بهنجار و اضطراب روان رنجورانه. یکی از زیر مجموعه های مهم اضطراب بهنجار که بسیار مورد توجه روان درمانگران وجودی است، اضطراب وجودی می باشد. با این که اضطراب دارای تظاهرات جسمی است ولی از وجود ریشه می گیرد. انسانها باید با دنیای اطراف خویش مواجه شوند، نیروهای پیش بینی نشده را تحمل کنند و به طورکلی جای خود را در دنیا بیابند. اضطراب روان رنجورانه یک واکنش نامتناسب و نابجا است. این اضطراب نامتناسب و مخرب و بی ارزش است. وانگهی ریشه این اضطراب بیماری، ترسهایی است که آنها را واپس رانده است (شارف، ترجمه فیروز بخت، ۱۳۸۸)

۷- دیدگاه فرهنگی اجتماعی :

از دیدگاه نظریه پردازان فرهنگی اجتماعی، اختلالهای هراسی و اضطراب تعمیم یافته بیشتر در کسانی مشاهده می شود که با فشارها و موقعیتهای خطرناک اجتماعی مواجه هستند. آنها ثابت کرده اند که در اغلب موارد در خلال تغییرات اجتماعی ناشی از جنگ، اختناق سیاسی، دگرگونیهای صنعتی و رویدادهای ملی مرتبط با آنها نشانه های اضطرابی افزایش می یابند. پاره ای از ترسهای ناشی از دگرگونیهای اجتماعی (مانند فن هراسی) مستقیماً معلول همان تغییرات اند. پژوهشهای دیگر نشان داده اند که فراوانی هراسها و اختلالهای اضطرابی تعمیم یافته در طبقه اجتماعی غیرمرفه، بیشتر به دلیل استفاده از مکانیسم جابه جایی می شود که عبارت است از جهت بخشی مجدد اضطراب، مربوط به منبع ناهشیار به طرف یک جایگزین هوشیار که اغلب ذاتاً بی خطر است.

۸- رویکرد رفتار درمانی :

در این شیوه اعتقاد بر آن است که علائم معمولاً نوروز هستند، و نوروز چیزی اضافه تر از مشکلات مشهود نیست. اضطراب جزء سازنده معمولی و یا هسته ای رفتار روان نژندی به شمار می آید. اضطراب یا ترس، نامطبوع است و فرد را از انجام فعالیتهای روزمره باز می دارد و یا او را به سوی رفتاری محدودتر و ناسازگارتر سوق می دهد. علاوه بر آن اضطراب و رفتار روان نژندی ممکن است زاده قصور فرد در یادگیری طرحهای رفتاری مناسب نیز باشد و فرد اصولاً پاسخهای لازم را نیاموخته باشد.

پرسشنامه آنلاین افسردگی، اضطراب و استرس

۵ ۱ رای
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها