خلاصه روانپزشکی (جلسه سوم)
مصاحبۀ کارآمد:
یکی از مهمترین ابزارهای پزشکان توانایی آنها برای مصاحبۀ صحیح و مؤثر است. از طریق مصاحبۀ اصولی و ماهرانه، پزشکان می توانند اطلاعات لازم برای درک بیماران و درمان آنها به دست آورند، و در عین حال، درک بیمار از وضعیت خود، میزان همکاری با پزشک، و پایبندی به درمان را افزایش دهند.
تعداد زیادی عوامل هم بر محتوا و هم بر فرایند مصاحبه تأثیر می گذارند. شخصیت و منش بیمار، هم بر واکنشها و هم بر فضای هیجانیِ مصاحبه اثر می گذارد. نوع سئوالات و توصیه های ارایه شده به مکان ویزیت شدن بیمار وابسته است (مثلا،ً در بخش عمومیِ بیمارستان، بخش روانپزشکی، قسمت اورژانس، یا بخش بیماران سرپایی). بعضی از سایر عوامل تأثیرگذار عبارتند از قطع شدن مصاحبه به علت تماسهای تلفنی با پزشک، حضور مترجم، یادداشت برداری، و خودِ بیماری بیمار (این که بیماری در مرحلۀ حاد است یا بیمار در حال خوب شدن است.) سبک و روش مصاحبه گر در مصاحبه، تجربه ها، و رویکردهای نظری او نیز بسیار مؤثر هستند. به هنگام مصاحبه، بیماران به طور ناخودآگاه به محرکها و سرنخهای بسیار ظریف و نامحسوس از سوی مصاحبه گر پاسخ می دهند (مثلا،ً طرز نشستن، ژستهای بدنی حاکی از بی حوصله گی یا سایر موارد). زمانِ ارایۀ این محرک ها می تواند باعث شود مصاحبه شوندگان حرفی را بزنند یا از گفتن آن منصرف شوند.
شروع مصاحبه:
نحوۀ آغاز مصاحبه توسط پزشک بر برداشت اولیۀ بیماران تأثیر عمیقی می گذارد، و این برداشت اولیه می تواند بر سایر مراحل مصاحبه تأثیر بگذارد. در اولین جلسۀ ملاقات با پزشک، بیماران معمولاً نگران هستند و ممکن است هم احساسِ آسیب پذیری و هم احساس ترس و ارعاب کنند. برای تسهیل تبادل اطلاعات به صورت مؤثر و مفید، پزشک باید به سرعت تفاهم ایجاد کند، کاری کند که بیمار احساسِ راحتی کند، و نشان دهد که به او احترام می گذارد. برای رسیدن به یک تشخیص صحیح و مشخص کردنِ اهداف درمانی، این نوع تبادل اطلاعاتِ مؤثر و مفید بسیار اهمیت دارد.
پزشک باید اطمینان حاصل کند که اسم بیمار را می دانند و بیمار نیز اسم آنها را می داند. پزشک باید خود را به همراهان بیمار نیز معرفی کند و مطمئن شود که، به هنگام اولین مصاحبه، بیمار دوست دارد کسی غیر از آن دو در اتاق باشد یا نه. اگر بیمار تقاضا کند افراد دیگری نیز حضور داشته باشند پزشک باید این درخواست را قبول کند، اما علاوه بر آن، باید تلاش کند با بیمار به صورت خصوصی نیز صحبت کند تا مشخص شود آیا حرفی برای گفتن دارند که در حضور دیگران تمایلی به مطرح کردن آن ندارند یا نه.
بیمار حق دارد بداند پزشک و سایر افرادی که به او رسیدگی خواهند کرد چه سِمَتی دارند و از لحاظ حرفه ای در چه سطح و مقامی هستند. برای مثال، دانشجویان پزشکی باید بگویند که دانشجوی پزشکی هستند، نه دکتر. پزشکان نیز باید بگویند که: مستشار هستند (یعنی، یک پزشک دیگر از آنها خواسته است بیمار را ویزیت کنند)، جای خالی یک پزشک دیگر را پر کرده اند، یا این که مصاحبه را برای آموزش به یک گروه از دانشجویان انجام می دهند نه برای درمانِ بیمار.
بعد از معرفی و سایر سنجش های اولیه، بعضی جملات مفید برای باز کردن سرصحبت عبارتند از: خوب، مشکل چیست؟ دلیل مراجعه به اینجا چه بوده است؟ اخیراً چه مشکلی داشته اید؟ بعضی جملات بعدی اینها هستند: دیگر چه مشکلاتی داشته اید؟ این جملات دوم و تکمیلی معمولاً برای کسب اطلاعاتی هستند که بیمار در ابتدا برای بیان کردن آنها تمایل ندارد، و همچنین، به بیمار نشان می دهند که پزشک علاقه دارد به حرف های آنها گوش دهد و برایش مهم نیست که چقدر طول خواهند کشید.
یک روش دیگر که در آن پزشک با جملات مستقیم که حالت دستوردهی ندارد، این است که از بیمار بپرسد: خوب، از کجا شروع کنیم؟ یا دوست دارید از کجا شروع کنید؟ اگر بیمار را یک پزشک دیگر برای مشورت به پزشک دوم معرفی کرده است،
اکثر بیماران تا وقتی که مطمئن نشوند با پزشک تنها هستند و کس دیگری نمی تواند حرف های آنها را بشنود (مثلا،ً منشی، سایران بیماران)، آزادنه صحبت نخواهند کرد. وقتی پزشک مسالۀ خلوتی و خصوصی بودن جلسه، ساکت بودن اتاق، و عدم حضور عوامل مزاحم را قبل از شروع مصاحبه حل می کند، به بیمار این پیام رسانده می شود که می تواند مطالب مهمی را که ارزش رسیدگی دارند مطرح کند.
گاهی بیمار در ابتدای مصاحبه هراسان است و ممکن است نخواهد به سوالات پاسخ دهد. در چنین حالتی، پزشک می تواند به طور مستقیم، و با مهربانی و به شیوه ای حمایتگرانه، به این موضوع بپردازد و بیمار را تشویق کند تا دربارۀ خودِ فرایند مصاحبه و احساسی که نسبت به آن دارد صحبت کند. وقتی پزشک به بیمار نشان می دهد که متوجۀ اضطراب او شده است و این اضطراب امری عادی است، اولین قدم را برای توضیح آن به بیمار و کاهش آن برداشته است. برای مثال، می تواند به بیمار بگوید: به نظر می رسد در مورد حرف زدن با من اندکی اضطراب دارید. برای این که از اضطرابتان کم شود هر سئوالی دارید بپرسید یا اگر کاری هست که باید انجام دهم بگوئید تا انجام دهم؛ یا: می دانم که حرف زدن با دکتر اندکی اضطراب آور است، مخصوصاً با دکتری که اولین بار است او را می بینید. اما نگران نباشید، هر کاری لازم باشد می کنم تا هر چه بیشتر احساس راحتی کنید. فکر می کنید بتوانید موردِ خاصی را نام ببرید که باعث می شود نتوانید با من راحت صحبت کنید؟
یک سئوال مهم دیگر برای باز کردن سرصحبت، سئوالِ “چرا حالا؟” است. پزشک باید به وضوح به بیمار نشان دهد که برایش مهم است بداند چرا بیمار اکنون و در این زمانِ خاص به او مراجعه کرده است. یک علت ساده برای زودتر مراجعه نکردن این است که منشی، به علت پر بودن ساعات ملاقات، در این روز و این ساعت به بیمار وقت داده است. اما اکثر اوقات، مردم در نتیجۀ رویدادهایی خاص که استرس آنها را افزایش داده است به دکتر مراجعه می کنند. این رویدادهای استرس زا معمولاً رویدادهایی سریع الوقوع هستند که مشکلات کنونی بیمار را وخیم تر می سازند، مثل فقدان واقعی یا سمبولیک، مثل مرگ یا جدایی (متارکه)؛ رویدادهای مهم زندگی (مثل جشن تولد یا سالگرد)، و تغییرات جسمی (مثل وجود یا تشدید علایم)
اصل مصاحبه:
در طول مرحلۀ اصلی مصاحبه، پزشک تلاش می کند تا جزئیات مشکل بیمار را کشف کند. برای تسهیل شناساییِ مشکلات، پزشک باید مصاحبه را به شیوۀ سیستماتیک انجام دهد و در عین حال، به ایجاد و حفظ تفاهم با بیمار بپردازد.
منظور از محتوای مصاحبه، گفتگوی پزشک و بیمار، یعنی همان موضوعات مورد بحث، موارد ذکر شده، است. منظور از فرایند مصاحبه هر رویدادِ غیرکلامی بین پزشک و بیمار است، یعنی آنچه در طول مصاحبه در زیرِ سطح، روی می دهد. در فرایند مصاحبه احساسات و واکنش هایی برانگیخته می شوند که یا ناخودآگاه هستند یا فرد وجود یا واقعیت داشتن آنها را انکار می کند. بیمار ممکن است از زبان بدن استفاده کند تا احساساتی را بیان کند که به صورت کلامی قادر به بیان آنها نیست، مثلا،ً بیماری که ظاهراً آرام است و رفتاری متین دارد ممکن است مشت خود را گره کند یا دستمال کاغذی را با عصبانیت پاره کند. ممکن است بیمار سرصحبت را عوض کند تا بحث دربارۀ یک موضوع اضطراب آور به بحث دربارۀ یک موضوع خنثی کشیده شود، بدون این که خودش از این کار خبر داشته باشد. ممکن است بیمار بارها و بارها صحبت را به یک موضوع خاص بکشاند بدون این که به مسیر طبیعی مصاحبه و این که احتمالاً به کجا ادامه خواهد یافت توجه داشته باشد. حرف های بی اهمیت یا زمزمه های هر از گاهی و بی دلیل، می توانند نگرانی های جدیِ پشت پرده را افشا سازند.
فنون رایج مصاحبه
1- در همان اوایل مصاحبه و هر چه زودتر، تفاهم ایجاد کنید.
2- مشکلِ اصلی بیمار را تعیین کنید.
3- از مشکل اصلی بیمار برای رسیدن به یک تشخیص افتراقیِ موقت استفاده کنید.
4- با استفاده از سوالات متمرکز و همراه با جزئیات، تشخیص های احتمالی و مختلف را در نظر بگیرید یا آنها را منتفی کنید.
5- پاسخ های مبهم یا دوپهلو را جدی بگیرید، با سوالات بعدی خود بیمار را مجبور کنید به سئوال قبلی پاسخی واضح تر بدهد.
6- به بیمار اجازه دهید آزادانه حرف بزند، این کار به شما اجازه می دهد متوجه شوید افکارش تا چه اندازه به یکدیگر ربط دارند.
7- هم از سئوالات انتها- باز و هم از سئوالات انتها- بسته استفاده کنید.
8- از سوال کردن دربارۀ موضوعاتی که به نظر خود شما یا بیمار دشوار یا خجالت آور هستند، نترسید.
9- از بیمار بپرسید که دربارۀ خودکشی فکر کرده است یا چه افکار انتحاری دارد.
10- در پایان مصاحبه، به بیمار بگوئید هر سئوالی دارد بپرسد.
11- در پایان مصاحبۀ اولیه، به بیمار این پیام را برسانید که به بهبود او اطمینان دارید و در صورت امکان، به او امید بدهید.
منبع: کاپلان و سادوک، خلاصه روانپزشکی، جلد۱