دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

نیازهای هیجانی اساسی

تجارب اولیه زندگی و طرحواره ها

نیازهای هیجانی اساسی :

طرح واره ها به دلیل ارضا نشدن نیازهای هیجانی اساسی دوران کودکی به وجود آمده اند. ما معتقدیم همه انسانها ۵ نیاز هیجانی اساسی دارند :

۱- دلبستگی ایمن به دیگران، شامل نیاز به امنیت ، ثبات، محبت و پذیرش.

۲- خود گردانی، کفایت و هویت

۳- آزادی در بیان نیاز و هیجان های سالم

۴- خودانگیختگی و تفریح

۵- محدویت های واقع بینانه و خویشتن داری

معتقدیم که این نیازها جهان شمول هستند. همه انسانها این نیازها را دارند اگر چه شدت این نیازها در بعضی افراد بیشتر است. فردی که از سلامت روان برخوردار است، می تواند این نیازهای هیجانی اساسی را به طور سازگارانه ای ارضا کند.

گاهی اوقات تعامل بین خلق و خوی فطری کودک و محیط اولیه به جای ارضا این نیازها، منجر به ناکامی آنها می شود. هدف طرحواره درمانی این است که به بیماران کمک کند تا راه های سازگارانه تری برای ارضا این پنج نیاز هیجانی بیابند . تمام مداخلات درمانی رویکرد ما ابزاری هستند، برای رسیدن به این هدف.

تجارب اولیه زندگی و طرحواره ها

پست های مرتبط

تجارب اولیه زندگی

چهار دسته از تجارب اولیه زندگی، روند اکتساب طرحواره ها را تسریع می کنند. اولین دسته از تجارب اولیه زندگی، ناکامی ناگوار نیازها هستند. این حالت وقتی اتفاق می افتد که کودک تجارب خوشایندی را تجربه نکند. طرحواره هایی مانند محرومیت هیجانی یا رهاشدگی به دلیل نقص در محیط اولیه به وجود آیند. در محیط زندگی چنین کودکی ، ثبات ، درک شدن یا عشق وجود ندارد .

نوع دوم تجارب اولیه زندگی که طرحواره ها را به وجود می آورند آسیب دیدن و قربانی شدن هستند . در چنین وضعیتی، کودک آسیب می بیند یا قربانی می شود و طرحواره هایی مثل بی اعتمادی/ بدرفتاری، نقص/ شرم، یا آسیب پذیری نسبت به ضرر در ذهن او شکل می گیرد در

نوع سوم تجارب اولیه این است که کودک زیادی چیزهای خوب را تجربه می کند. والدین جهت رفاه و آسایش کودک ، همه کار می کنند، در حالی که تامین رفاه و راحتی در حد متعادل برای رشد سالم کودک لازم است. در اثر این گونه تجارب در ذهن کودکان طرحواره هایی نظیر وابستگی/بی کفایتی یا استحقاق/بزرگ منشی به وجود می آید. در این حالت، والدین به ندرت با کودک جدی برخورد می کنند و کودک روی پر قو بزرگ می شود و لوس بار می آید. در نتیجه نیازهای هیجانی کودک به خود گردانی یا محدویت های واقع بینانه ارضا نمی شوند. والدین ممکن است بیش از حد درگیر زندگی کودک بشوند یا ممکن است بدون هیچ گونه محدودیتی آزادی عمل زیادی به او بدهند.

نوع چهارم تجارب زندگی که باعث شکل گیری طرحواره ها می شود درونی سازی انتخابی یا همانند سازی با افراد مهم زندگی است. کودک به طور انتخابی با افکار، احساسات، تجارب و رفتارهای والدین خود همانند سازی کرده و آنها را درون سازی می کند .

 در تجارب بالینی مان به این نکته پی بردیم که کودکان به طور انتخابی با جنبه های خاصی از افراد مهم زندگیشان همانند سازی کرده و آنها را درون سازی می کنند. برخی از این همانند سازی ها و درون سازی ها به طرحواره ها و بعضی نیز به سبک های مقابله ای یا ذهنیت تبدیل می شوند. معتقدیم خلق و خوی کودک تعیین می کند که آیا او با ویژگی های افراد مهم زندگیش همانند سازی کند یا خیر. به عنوان مثال کودکی با ویژگی های افسرده خویی، احتمالاً سبک خوش بینانه والدین خود را در مقابل بد شانسی ها درون سازی نخواهد کرد زیرا رفتار چنین والدینی آنقدر مخالف طبع کودک است که نمی تواند آن را جذب کند.

منبع : طرحواره درمانی/ جفری یانگ/ مترجم: حسن حمید پور/ جلد ۱ .

۲ ۲ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها