دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

ماریا مونتسوری

اصل اساسی روش مونتسوری پرورش حواس و رشد کودک از طریق آموزش حسی است. این آموزش از حدود ۱۸ماهگی شروع شده و تا حدود ۵سالگی ادامه می یابد

اصل اساسی روش مونتسوری پرورش حواس و رشد کودک از طریق آموزش حسی است. این آموزش از حدود سن 18 ماهگی شروع شده و تا حدود 5 سالگی ادامه می یابد.

تهیه کننده: مریم رشیدیان

مقدمه

مونتسوری نخستین پزشک زن ایتالیایی، مبتکر روش آموزشی خاصی است که در زیر گروه «نظام آموزش جایگزین» قرار می گیرد. این نظام ها از نظر فلسفه، ساختار و اهداف با شیوه های سنتی آموزش تفاوت دارند. بعضی از نظام های جایگزین بر اساس توانایی حرکت دانش آموز در گستره برنامه آموزشی و بر پایه پله های نردبان طراحی شده اند. در این نظام فرد برای قرار گیری در برنامه آموزشی به جای در نظر گیری سن تقویمی، بر اساس توانایی تحصیلی خود جایگزین می شود. بنابراین در یک کلاس خاص ممکن است افرادی با رده های سنی متفاوت حضور داشته باشند.

نظام شکل گرفته توسط مونتسوری نظام جایگزین آموزشی است. در این روش کودک به کمک وسایل و ابزاری که در اختیارش گذاشته می شود، مجموعه ای از مشکلات را که بر اساس سطح دشواری از ساده به پیچیده طراحی شده حل می کند، در غیر این صورت کودک بطور مستقل به حل مسایل می پردازد. به عبارت دیگر فعالیت ها و مواد آموزشی طوری سازمان داده و طرح ریزی می شوند که وقتی مربی به کناری رفت و بر ادامه فعالیت نظارت کرد، خود کودک به خود آموزش می دهد. بنابر این خود آموزی با وسایل کمک آموزشی انجام می شود. این وسایل، مشخص و تعریف هستند و از ملزومات روش مونتسوری به حساب می آیند. آموزش به طور خودانگیخته یا خودآموزی، اصل مهمی در نظام آموزشی مونتسوری است. وی معتقد است کودکان باید آزاد باشند تابه کشف محیط بپردازند، آنچه را که می خواهند خود کشف کنند و از طریق انجام چنین فعالیت هایی رشد کنند. در دیدگاه وی کودک به دلیل فعالیت هایی که در مدرسه انجام می دهد نباید تشویق یا تنبیه شود(صمدی،۱۳۹۳)

اصل اساسی روش مونتسوری پرورش حواس و رشد کودک از طریق آموزش حسی است. این آموزش از حدود سن ۱۸ماهگی شروع شده و تا حدود ۵سالگی ادامه می یابد. وسایل و ابزار های خاصی در این روش به عنوان ابزار کمکی مورد استفاده قرار گرفته می شوند. این برنامه در محلی که «خانه کودکان» نام دارد اجرا می شود. در این محل کودک خود مسئول مراقبت از خود می باشد. وسایل و ابزار های موجود در این خانه باید قابل شکستن باشند تا کودکان بتوانند متوجه اشتباهات خود در ضمن استفاده از وسایل مختلف باشند(پولارد،۱۹۹۰).

آزادی عملکرد اصل دیگری است که در این روش مورد تاکید است. آموزش ادراک حسی در این روش با استفاده از اشیای مختلف در اشکال، اندازه و رنگهای مختلف انجام می شود. رشد و هماهنگی حرکتی نیز در این روش با استفاده از تمرینات و بازی های مختلف انجام می شود(صمدی،۱۳۹۳).

نظریه رشد

اگرچه علایق مونتسوری بیشتر عملی بود تا نظری، ولی او جهت گیری نظری مشخصی را برگزید که بیشتر مدیون روسو بود. او اعتقاد داشت این تصور که ما می توانیم کودکان خود را به هر نحو که بخواهیم بار بیاوریم، اشتباه است، زیرا کودکان تحت تاثیر نیرو های وابسته به رسش نیز چیزهایی یاد می گیرند. او همچون روسو بر این باور بود که کودکان کاملا متفاوت از بزرگسالان فکر می کنند و یاد می گیرند(کرین،۱۳۷۷).

یکی از مولفۀ های مرکزی نظریه مونتسوری،مفهوم دوره های حساس اوست. دوره های حساس، شبیه دوره های بحرانی و مهم است. این دوره ها، زمان برنامه ریزی شدۀ ژنتیکی مشخصی هستند که در آنها، کودک بویژه مشتاق و آمادۀ یادگیری و تسلط یافتن در تکالیف معینی است. مثلا برای یادگیری زبان،یا آغاز استفاده از دست، دوره هایی حساس وجود دارد. در خلال این دوره ها «اگر کودک در زمانی که طبیعت برای او طرح ریزی کرده است، از لذت بردن از این تجربه ها منع شود، حساسیت خاصی که او را بدان سو می کشد زایل می شود و این امر، اثر نامطلوبی بر رشد او بر جای می گذارد»(مونته سوری،۱۳۷۴).

پست های مرتبط

دورۀ حساس نظم

در خلال اولین دورۀ حساس که اصولا در سه سال اول زندگی است، کودک نیاز شدیدی به نظم دارد. به مجرد اینکه کودکان می توانند به اطراف حرکت کنند، دوست دارند اشیاء را در همان جای خود بگذارند. اگر کتابی یا قلمی در خارج از مکان خود باشد، آنها با عزم راسخ آن را به جای اولش بر می گردانند و حتی علاوه بر این، غالبا با دیدن چیزی خارج از نظم خودش، عصبانی می شوند. مثلا مونتسوری می گفت دختر ۶ ماهه ای هنگامی که دید فرد ملاقات کننده، چتر خویش را روی میز گذاشته است، شروع به گریه کرد. او همان طور به میز زل زده بود و گریه می کرد و فقط زمانی آرام گرفت که مادرش که با تیز هوشی موضوع را دریافته بود، چتر را برداشت و در جای خود قرار داد(مونتسوری،۱۹۳۶).

برای ما، چنین واکنش هایی که کاملا متداول هستند، ساده لوحانه به نظر می رسند. زیرا نیاز بزرگسال به نظم، جنبۀ متفاوتی دارد. برای بزرگسال نظم تا حدی لذت آور است، در حالی که برای کودک، نظم، موضوعی اساسی به شمار می رود. «برای کودک، نظم شبیه زمینی است که حیوانات بروی آن راه می روند یا آبی است که ماهی در آن شنا می کند. نوزادان در اولین سال زندگی خود، اصول سازگاری را از محیطی می گیرند که می باید بعدا بر آن تسلط یابند»(مونته سوری،۱۹۳۶).

دورۀ حساس توجه به جزئیات

بین ۱تا ۲ سالگی، کودکان توجه خود را به جزئیات کم اهمیت معطوف می کنند. مثلا به حشرات کوچکی توجه می کنند که برای ما بی اهمیت هستند.یا اگر به آنها تصویری نشان دهیم، به جای تمرکز بر موضوعی که مورد توجه ماست، به اشیای ریزی که در زمینۀ تصویر قرار دارند، دقیق می شوند. این توجه به جزئیات، نشان دهندۀ تغییری در رشد روانی کودک است. آنان تا قبل از این، معمولا به اشیای رنگارنگ و نور ها و رنگ های درخشان توجه نشان می دادند، ولی اکنون سعی می کنند تجربه های خود را تا حد امکان،کامل کنند. توجه کودک به جزئیات کم اهمیت، برای بزرگسالان حیرت آور است و این دلیل دیگری بر این حکم است که «شخصیت روانی کودک، با شخصیت ما کاملا تفاوت دارد و این تفاوت ماهوی است و جنبۀ کمی ندارد»(فرمانی،۱۳۸۵).

دورۀ حساس استفاده از دست ها

سومین دوره حساس، به استفاده از دست ها مربوط می شود. بین ۱۸ ماهگی تا ۳ سالگی،کودکان به طور مداوم اشیاء را با دست چنگ می زنند. آنها بخصوص از باز و بسته کردن اشیاء، گذاشتن اشیاء در جعبه ها و ریختن آنها به بیرون و گذاشتن اشیاء روی زمین، لذت می برند. طی دو سال بعد، آنها جنبش ها و حرکات و حس لامسۀ خود را بهبود می بخشند . مثلا کودک چهار ساله از شناسایی اشیا با چشمان بسته و از طریق لمس آنها، لذت می برند. این نوع  بازی، برای کودکان به مراتب بیشتر از بزرگسالان، جاذبه و کشش دارد(کرین،۱۳۹۳).

دورۀ حساس راه رفتن

قابل مشاهده ترین دورۀ رشد، دورۀ حساس راه رفتن است. مونتسوری می گوید که یادگیری راه رفتن، نوعی تولد دوم است. زیرا کودک در این مرحله از یک موجود درمانده، به یک موجود فعال تبدیل می شود(مونتسوری،۱۹۳۶). کودکان از طریق یک تکانۀ غیر قابل مقاومت، به تلاش برای راه رفتن دست می زنند و وقتی راه رفتن را فرا می گیرند، با غرور بسیار به این کار می پردازند(خویی نژاد،۱۳۹۳).

ما غالبا درک نمی کنیم که راه رفتن نیز نظیر سایر رفتار ها، برای کودک معنای متفاوتی دارد. ما راه رفتن را برای رسیدن به مقصدی خاص انجام می دهیم و می خواهیم چیزی را به دست آوریم. اما کودک نوپا وقتی راه می رود، این کار را به خاطر خود عمل راه رفتن، انجام می دهد. مثلا کودک ممکن است بارها و بارها از پله ها بالا و پایین برود. او این کار را برای منظور خاصی انجام نمی دهد، بلکه فقط برای «تکمیل عملکرد خود راه می رود و در نتیجه، هدف او چیزی خلاقانه و نشأت گرفته از درون اوست».

دورۀ حساس زبان آموزی

پنجمین دورۀ حساس و شاید قابل توجه ترین آنها دورۀ فراگیری زبان است. نکتۀ قابل توجه در این مورد، سرعت کودکان در یادگیری چنین فرایند پیچیده ای است. کودکان برای یادگیری زبان باید نه تنها واژه ها و معانی آنها، بلکه دستور زبان، یعنی نظم و قاعدۀ کنار هم چیدن کلمات را هم بیاموزند. مثلا وقتی که می گوییم: «لیوان روی میز است»، چون کلمات با نظم صحیحی کنار هم چیده شده اند، جمله معنا دارد. اما اگر گفته بودیم: «روی است لیوان میز»، درک معنای چنین جمله ای بسیار دشوار بود. قواعد دستور زبان آنقدر دیر فهم و مجرد هستند که علمای زبان شناسی هنوز هم تلاش دارند تا درک آنها را به روشی منظم، امکان پذیر کنند. با وجود این، کودکان بدون تفکر زیاد، آن را یاد می گیرند. اگر کودکی در معرض دو زبان مختلف نیز قرار گیرد، هر دو را در حد تسلط فرا می گیرد.

توانایی خارق العادۀ کودک در فراگیری زبان، مونتسوری را به این نتیجه رساند که کودک باید از نوعی «سازوکار» خاص برای یادگیری زبان، برخوردار باشد.این سازوکار، با دنیای ذهنی بزرگسالان و حتی کودکان بزرگسالتر، بسیار متفاوت است. در حالی که ما زبان دوم را با تأنی و تعمق، یعنی تلاشی هشیارانه برای حفظ قواعد، زمان ها، پیشوند ها، معرف ها و غیره یاد میگیریم، کودک آن را به طور نا هشیار فرا می گیرد(فرمانی،۱۳۸۵).

با توجه به توضیحات مونتسوری، فرایند یادگیری زبان در کودک، شبیه نوعی نقش پذیری است. کودکان در دورۀ معین و مهمی از چند ماهگی تا ۳ سالگی به گونه ای درونزاد برای در خود پذیرفتن صداها، واژه ها و دستور زبان از محیط، آمادگی دارند «کودک این تاثیرات را نه فقط با ذهنش، بلکه با تمام زندگی خود، به درون می کشد». صداها، اثراتی باور نکردنی از جوش و خروش و هیجان در کودک به وجود می آورند. این صدا ها گویی باید جنبش و حرکتی را در تارهایی نادیدنی در بدن کودک ایجاد کنند، تارهایی که در تلاش برای ایجاد مجدد این صداها، به ارتعاش در می آیند. برای ما بزرگسالان، تصور چنین تجربه ای دشوار است، مگر زمانی که احساس ناشی از قرار گرفتن تحت تاثیر یک سمفونی، یا احساسی را که چندین بار از آن قوی تر است، به یاد بیاوریم. چنین حساسیت خاصی برای یادگیری زبان، تنها در خلال سه سال اول زندگی وجود دارد و سپس از بین می رود(کرین، ۱۳۹۳).

مونتسوری اظهار داشت از آنجایی که اکتساب زبان، تحت هدایت نیروهای درونزاد مبتنی بر رسش، قرار دارد، در کودکان، بدون توجه به اینکه در کجا بزرگ می شوند، رشد زبان در مراحل معینی صورت می گیرد. مثلا همۀ کودکان بعد از پشت سر گذاشتن مرحله غان و غون کردن، به مرحله ای که در آن کلمات را به کار می برند، وارد می شوند. سپس به مرحله ای که در آن، از جمله های دوکلمه ای استفاده می کنند و سپس وارد مرحله ای می شوند که به نحو فزاینده ای، به ساختار های پیجیدۀ جمله ها، تسلط می یابند.

مونتسوری بر این نکته تأکید دارد که این مراحل، به صورت حالتی تداومی و تدریجی پدیدار نمی شوند، بلکه زمان های متعددی وجود دارد که به نظر می رسد کودک هیچ پیشرفتی ندارد و سپس به یکباره، پیشرفت های جدیدی در او ظاهر می شود. مثلا کودک ناگهان، تعدادی واژه را تکرار می کند یا ناگهان، برای شکل دادن به بخشی از سخن خود، قواعد معینی را مورد استفاده قرار می دهد.

بین سنین ۳تا ۶ سالگی، کودکان با وجود آنکه هنوز در دورۀ حساس زبان آموزی قرار دارند، ولی دیگر لغات و دستور زبان را ناهشیارانه جذب نمی کنند. در خلال این دوره، آنها نسبت به یادگیری شکل های جدید دستور زبان، هشیار هستند و از به کار بردن این قواعد احساس شعف می کنند.

هنگامی که کودک ۵-۶ ساله شد، آنگاه برای رفتن به مدرسۀ رسمی آمادگی دارد. «کودک از قبل و بدون کمک معلم، صحبت کردن را فرا گرفته است. این، نوعی اکتساب و یادگیری خود به خود محسوب می شود. ما پس از اینکه کودک همۀ این کارها را خود انجام داد، او را به مدرسه می فرستیم و از مدرسه می خواهیم تا به او الفبا بیاموزد». ما گاهی آنقدر بهانه گیر می شویم که بر نقایص کودک تأکید می ورزیم، در حالی که این نقایص، در مقایسه با پیشرفت های عظیم کودک (پیشرفت های خود به خودی او)، بسیار کم ارزش و بی اهمیت هستند. همۀ ما مشاهده کرده ایم که چگونه(برخی) بزرگسالان تصور می کنند آنچه به کودک تدریس کرده اند، به مثابه همه چیز است و اینکه چگونه به نحوی ناشایست، قابلیت کودک را در خودآموزی، دست کم می گیرند(مونتسوری،۱۳۷۶).

کلاس درس در روش مونتسوری

کلاسی که با استفاده از شیوه مونتسوری تنظیم شده باشد و این روش را به عنوان شیوه مورد استفاده آموزشی اجرا کند، با سایر کلاس ها دارای تفاوت اساسی خواهد بود. به جای صندلی ها و نیمکت های چیده شده ردیفی در کلاس های معمول و سنتی در یک کلاس ادغام می شوند و به کودکان کم سن تر اجازه داده می شود تا از طریق مشاهده بزرگترها یاد بگیرند و چگونگی انجام فعالیت های مختلف را مشاهده کنند. کودکان سنین ۶تا۹ سال در یک کلاس درس می خوانند و گروه سنی ۹ تا ۱۲ ساله در کلاسی دیگر. فعالیت های مختلفی حول بازی های مربوط به یادگیری گردآوری و بر اساس ضریب دشواری مرتب شده اند. این فعالیت ها از عینیت به سمت ذهنیت مرتب شده اند. بازی ها با استفاده از کارت، ابزار و وسایل چوبی، فلزی، و پارچه ای که برای آموزش مفاهیم مختلفی چون اندازه، شکل، وزن، بافت، رنگ و صدا تهیه شده اند، انجام می شوند. طراحی این ابزار و وسایل به گونه ای است که بطور خودکار به کودک بازخورد ارائه دهند و آنان از این طریق بتوانند خطا های خود را اصلاح کنند.

هرچند در مقایسه با یک کلاس معمولی کلاس در روش مونتسوری دلپذیر تر و زیباتر است اما ساختار منظم، مشخص و گاه مکانیکی و ماشینی دارد. کودکان در این کلاس ها غرق در فعالیت های آموزشی و یادگیری هستند. در این کلاس ها ساعت آموزشی می تواند در صورت خواست دانش آموزان بدون وقفه ساعت ها طول بکشد و ساعت تفریح زمانی آغاز می شود که کودکان از انجام فعالیت های آموزشی و یادگیری خسته شده باشند. به اعتقاد مونتسوری قطع فعالیت های یادگیری کودکان به دلیل اتمام ساعت آموزش و یا برای انجام فعالیت هایی مانند بازی و تفریح و موسیقی و دیگر فعالیت های لذت بخش برای کودکان باعث می شود که توان بالقوه آنان برای یادگیری به فعالیت وادار نشود.

هر معلمی در کلاس حتما برای یک بار هم که شده در موقیعتی قرار می گیرد که دشوار و چالش انگیز باشد. ممکن است رفتاری از یکی از کودکان سرزند که مربی برای آن آمادگی و انتظار بروز آن را نداشته باشد. در چنین زمانی است که کودک نیز دچار ناراحتی می شود و احتمالا روز دشوار و نامناسبی را پشت سر می گذارد. در هر حال قوانین تعیین شده در کلاس و اعلام آن به دانش آموزان کمک می کند تا این مشکلات و احتمال بروز آنها کم شوند.

اطاعت از قوانین کلاس در طول سال یکی از اصول اساسی است. برخی از قوانین که کودکان باید انجام دهند بدین صورت است که:

  • ۱- آنها فقط اجازه دارند در محوطه کلاس قدم بزنند.
  • ۲- برای انجام کارهای مختلف در کلاس باید منتظر بمانند تا نوبتشان برسد.
  • ۳- هرگز نباید با هم کتک کاری کنند.
  • ۴- همیشه تن صدایشان معمولی باشد، (صدایشان را بالا نبرند) اگر با یکی از کودکان در طرف دیگر کلاس کار داشته باشند، به جای بلند کردن صدا باید پیش او رفته و بعد با او صحبت کنند.
  • ۵- اگر معلم کلاس با یکی از کودکان در حال صحبت کردن باشد، نباید حرف او را قطع کنند.
  • ۶- باید به تمام قوانین کلاس و همه افراد حاضردر آن احترام بگذارند(صمدی،۱۳۹۳).

مدرسه مونتسوری

استقلال و تمرکز حواس

معلم سعی نمی کند کودک را هدایت کند، به او آموزش بدهد، برای او سرمشق تعیین کند، یا به عبارت دیگر، بر او اعمال قدرت کند. بلکه در مقابل می کوشد تا به کودک برای تسلط یابی مستقلانه فرصت دهد(کرین،۱۳۹۳).

مونتسوری برای ایجاد محیط مناسب، ابتدا زمانی طولانی را صرف مشاهدۀ رفتار کودکان در کار با مواد آموزشی مخلتف کرد. سپس آن گروه از موادی را که خود کودکان اظهار داشتند که برایشان ارزش بیشتری دارد، نگه داشت. کودکان این موضوع را به شیوه ای چشمگیر، ظاهر می کردند: یعنی هنگامی که به مواد آموزشی می رسیدند که عمیقا با نیازهای درونی آنان ارتباط داشت، با تمرکز حواس شگفت آوری به آن ها مشغول می شدند(ص.۱۰۹).

انتخاب آزاد

مونتسوری به هنگام تدارک محیط مناسب، سعی کرد تا اندیشه های خود را در مورد اینکه کودکان باید چه چیزی را فرا بگیرند،کنار بگذارد و تنها به مشاهدۀ این موضوع بپردازد که وقتی به آنان فرصت انتخاب آزاد داده می شود، چه چیزی را انتخاب می کنند. او فهمید که انتخاب آزاد کودکان، معمولا منجر به این می شود که آنها به کار در تکالیفی بپردازند که آنان را عمیقا مجذوب می کند (مونتسوری،۱۳۷۴).

معلم معتقد به روش مونتسوری، یک رهبر و کارگردان نیست، بلکه بیشتر پیرو است. این کودک است که راه را نشان می دهد و آنچه را که بیش از همه بدان نیاز دارد، آشکار می سازد(کرین،۱۳۹۳).

پاداش و تنبیه

در کلاس درس مونتسوری، پاداش ها و تنبیه ها جایی ندارند. معلمان پیرو روش مونتسوری اعتقاد دارند که اگر به تمایلات خود به خود کودکان توجه شود آنها خواهند توانست موادی را بیابند که کودکان خود مشتاقانه در آنها کار کنند. کودکان این کار را بر اساس یک سایق فطری برای تکامل توانایی هایشان انجام خواهند داد، برای این منظور اجبارهای بیرونی، زاید و غیر ضروری است(خویی نژاد).

آمادگی تدریجی

مونتسوری دریافت که کودکان نمی توانند در یک زمان، مهارت های زیادی را فرا بگیرند. مثلا کودکان ۴ساله، با تقلای بسیار سعی می کنند خودشان و بر اساس اشتیاق طبیعی خویش در جهت استقلال و عدم وابستگی، بستن دکمه های کت و بند کفش هایشان را یاد بگیرند، ولی این تکالیف برای آنان بسیار دشوار است، زیرا آنها فاقد مهارت های حرکتی لازم هستند(کرین،۱۳۹۳).

مونتسوری برای برخورد با چنین مسائلی، مواد آموزشی خاصی را تدوین کرد که کودکان را قادر می ساخت مهارت ها را قدم به قدم و در سطوحی که می توانستند بر آنها تسلط یابند، بیاموزند. در مورد بستن بند کفش، قاب های درشتی ساخت که کودکان می توانستند نحوه بستن صحیح آنها را با حرکات عضلات درشت تر تمرین کنند. همچنین اصل «آمادگی غیر مستقیم» را مورد استفاده قرار داد. به این معنا که به کودکان تکالیف غیر مرتبطی نظیر بریدن سبزیجات و در دست گرفتن یک مداد را می داد که کودکان از طریق آنها، می توانستند همزمان مهارت خودشان را کامل کنند. سپس هنگامی که کودکان سعی می کردند تا بند کفش هایشان را ببندند، این کار را با آمادگی بیشتری انجام می دادند، زیرا بتدریج همۀ مهارت های فرعی لازم را فرا گرفته بودند(ص.۱۱۴).

خواندن و نوشتن

مونتسوری دریافت که اگر آموزش را در چهار سالگی آغاز کنیم، کودکان خواندن و نوشتن را با شور و شوق فرا خواهند گرفت،به این دلیل که آنها هنوز در دورۀ حساس فراگیری زبان قرار دارند(کرین،۱۳۹۳).

در این سن، آنها به تازگی بر زبان به طور ناهشیار تسلط یافته اند و اکنون مشتاق آنند که همه چیز را دربارۀ آن در سطحی هشیارنه تر، بیاموزند که خواندن و نوشتن، چنین فرصتی را به آنها می دهد. در مقابل،اگر تا ۶یا۷ سالگی برای نوشتن صبر کنیم، تکلیف دشوارتر خواهد بود، زیرا دورۀ حساس زبان،به پایان رسیده است.

نوشتن، راه را برای خواندن هموار می کند. کودکان از طریق نوشتن، یک حافظۀ دیداری و عضلانی از حروف و کلمات را در ذهن خود به وجود می آورند و در  نتیجه، می توانند آنها را تشخیص دهند و به یاد بیاورند. وقتی کودک ۵یا ۶ ساله، توانست نوشتن را یاد بگیرد، معمولا با کمک معلم، می تواند خواندن را نیز بیاموزد(کرین،۱۳۹۳).

ماریا مونتسوری
ماریا مونتسوری

مقایسه روش مونتسوری با روش های سنتی آموزش:

 روش سنتی آموزش:

  • ۱- تاکید بر آموزش مهارت های اجتمایی است.
  • ۲- مربی نقش مرکزی دارد و راهبرد برنامه و آموزش است.
  • ۳- مربی منبع اصلی نظم و انظباط است.
  • ۴- آموزش به صورت گروهی و انفرادی انجام می شود.
  • ۵- کودکان هم سن در یک گروه قرار می گیرند.
  • ۶- فعالیت آموزش و یادگیری با مرکزیت مربی و توسط او انجام می گیرد.
  • ۷- برنامه آموزشی برای کودک تعیین می شود.
  • ۸- مربی کودک را به سمت کشف مفاهیم هدایت می کند.
  • ۹- اغلب زمان مشخصی برای انجام یک کار در اختیار کودک قرار داده می شود.
  • ۱۰- سرعت یادگیری کودک بر اساس استاندارد های گروهی تعیین می شود.
  • ۱۱- اغلب مربی اشتباهات کودک را گوشزد می کند و سعی در اصلاح آن دارد.
  • ۱۲- یادگیری با استفاده از تکرار و پاداش بیرونی مورد تقویت قرار می گیرد.

روش مونتسوری:

  • ۱- تاکید بر آموزش حسی و رشد مهارتهای شناختی و اجتمایی است.
  • ۲- مربی نقش راهنما هدایتگر و مشاهده گر را دارد.
  • ۳-محیط آموزشی، مواد و محتواهای موجود تشویق کننده انضباط شخصی است.
  • ۴- آموزش درکل به صورت انفرادی انجام می شود.
  • ۵- کودکان متعلق به سنین مختلف در یک گروه قرار دارد.
  • ۶- نحوه گروه بندی، کودکان را تشویق می کند تا یاد بگیرند و در یادگیری به یکدیگر کمک کنند.
  • ۷- کودک  کار و فعالیت مورد نظر را خود بر می گزیند.
  • ۸- کودک با استفاده از مواد خود آموزی که در اختیار دارد،خود به کشف مفاهیم می پردازد.
  • ۹- کودک تا زمانی که مایل است می تواند روی یک پروژه کار کند.
  • ۱۰- کودک تعیین کننده سرعت یادگیری خود است. 

منابع:

  • ۱- صمدی،سیدعلی(۱۳۹۳) ماریا مونتسوری،تهران:دانژه،چاپ دوم.
  • ۲- کرین، ویلیام سی ، نظریه های رشد (ترجمه خوی نژاد،غلامرضا؛ و رجایی، علیرضا، ۱۳۹۳) تهران:رشد،چاپ نهم.
  • ۳- پولارد، میشل (۱۹۹۰) ماریا مونتسوری،(ترجمه منیژه اسلامی،۱۳۸۵) تهران: موسسه فرهنگی منادی تربیت.
  • ۴- مونته سوری،ماریا،از کودک تا نوجوان ( ترجمه سپیده ویستا مهر،۱۳۷۴) تهران: انتشارات دانشگاه الزهرا.
  • ۵- فرمانی، زهرا(۱۳۸۵) چرا مونته سوری نه؟.نامه مربی، نشریه داخلی شماره ۴۴.مرداد و شهریور.
  • ۶- مونته سوری، ماریا، کودک در خانواده (ترجمه شمسی زند سلیمی،۱۳۷۶) تهران: انتشارات انیس.
۲.۸ ۴ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها