دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

عشق و آرزومندی زن

عشق منطقی

تمنا و آرزومندی مقوله ای مذکر است، حال آنکه عشق فرایندی است اساساً مونث. اما تذکیر و تأنیث اعم از مرد بودن و زن بودن است و نمی توان تطابقی دقیق میان آنها ایجاد کرد. زن از آن جهت موجودی آرزومند است که ساحت مردانه خود را آشکار می سازد. به همین نحو نیز ابتلای مرد به عشق چیزی جز تظاهر ساحت زنانه او نیست. 

می توان گفت که زن رابطه خاصی با آرزومندی جنسی خویش دارد بدین معنی که غالباً از وجود آن غافل است. تمنای جنسی نزد او فاقد آن حالت آگاهانه ای است که نزد مردان یافت می شود. بعبارتی دقیق تر بسختی عشق و آرزومندی را می توان نزد او از هم متمایز کرد. آلت جنسی مرد حالتی ” انفصال پذیر ” از کالبد او دارد و گوئی عضوی جدا از تن اوست. ” انفصال پذیری ” آلت مردانه به مرد حالتی برون گرا داده او را به تظاهر خارجی آرزومندی خود گرایش می دهد .

حال آنکه نزد زن وضع بگونه ای است که گوئی غافل از وجود آرزومند عضو جنسی خویش است. یکی از نشانه های عمده و تظاهرات اصلی آرزومندی زن در این است که احساس کند که مورد علاقه مرد است. به عبارت دیگر تشکل تمنای زن منوط به این امر است که خود را مورد عشق مرد احساس کند. این بدان معنی است که آرزومندی نزد او حالت واژگونه دارد. چه اگر این امر حقیقت دارد که آرزومندی مقوله ای است اساساً مذکر در آنصورت باید گفت که زن علاقه و عشق خود را فقط با توجه و در رابطه با آرزومندی مرد در می یابد.

همان گونه که مرد پیوسته در این اضطراب بسر می برد که آرزومندی جنسی خود را از دست بدهد بهمان ترتیب نیز زن همیشه مضطرب این امر است که مورد علاقه غیر قرار نگرفته عشق او را نسبت به خود از دست بدهد. مکرراً این پرسش اضطراب آمیز برای او طرح می شود که آیا همچنان مورد علاقه مرد هست یا نه . هم از اینروست که غالباً بر آن می گردد که عشق مرد را به محک آزمایش بگذارد. حسادت نزد زن می تواند به چنین ابهامی اشاره داشته باشد .

اگر این ” فقدان ” آرزومندی را در نظر بگیریم و آن را به این نکته اضافه کنیم که عشق اساساً مقوله ای مونث است در آن صورت درک این امر تسهیل خواهد شد که عشق چیزی جز اعطای آنچه فرد فاقد آنست نیست ( ژک لکان ) . اما این پرسش پیش می اید که چگونه آدمی می تواند به ” دادن ” چیزی که فاقد آنست مبادرت ورزد . این امر به ماهیت جدالی عشق نزد انسان اشاره دارد. چه عشق غنائی است که بر تهیدستی استوار است . میل افراطی عاشق به اعطای هدیه به معشوق بدین معنی است که عشق او چیزی جز میل به اعطای آنچه فاقد آن است نیست . هیچ هدیه ای نمیتواند جای یک چنین فقدان اساسی را پر کند. مورد و متعلق عشق چیزی است که ” وجود ” آن جز ” فقدان ” آن نیست . این ” وجود فاقد ” یا این ” فقدان موجود ” چیزی جز ذَکَر نیست . 

در قبال این فقدان که از سوی عاشق به معشوق اعطاء می گردد، عاشق در پی کسب آن چیزی است که فقدان آن را در خود احساس می کند. فقر عاشق رابطه مستقیم با غنای معشوق دارد. طمع عاشق معطوف به کسب ذَکَر است . این بدان معنی است که عاشق شدن همواره میل به مورد عشق واقع شدن است. فقر عاشق در جهت کسب غنای معشوق است . ” دادن ” کلمه ای است که غالباً مردان در زبان عامیانه در مورد تسلیم زنان بکار می برند. دلالت غیر مستقیم یا تلویحی این واژه به فرایند مقعدی امری است قابل پرسش. در چنین انتسابی که از طرف مرد به زن صورت می گیرد، مرد کاری جز نمودار ساختن رابطه مقعدی و مصرفی خود با زن نمی کند. چون در مراحل دهانی و مقعدی ، “غیر” تمامیت انسانی خود را از دست داده، شئی انگاشته می شود. در اطلاق لفظ ” دادن ” به زن، مرد او را بمثابه یک شئی انگاشته خود را نیز بدین نحو می نگرد. ولی چنین تنزلی جزیی از آرزومندی جنسی انسان است .

در رابطه زن و مرد نوعی دیگر از ” دهش ” مقعدی وجود دارد که میتواند در اینجا مختصراً مورد بحث قرار گیرد . فحشاء یا تسلیم تن در قبال پول ، انحرافی جنسی است که به تثبیت مرضی میل جنسی در مرحله مقعدی باز می گردد. دقت بیشتر در مورد پدیداری چون فحشاء نشان می دهد که دهش یا تسلیم تن به غیر در رابطه ای جدالی با نوعی خاص از ” امتناع ” است. زن فاحشه فقط از ” دادن ” یک چیز امتناع می ورزد و آن عشق یا آرزومندی اوست. این امتناع اساسی در اعطای آرزومندی به غیر ، ماهیت فحشاء را تشکیل میدهد. زن فاحشه علیرغم تسلیم تن به مرد و در تصاحب قرار دادن کالبد خود ، صاحب و  مختار مطلق آرزومندی خویش باقی می ماند. وجود آرزومندی نزد زن و اعطای آن به مرد تفاوت میان فحشاء و رابطه جنسی را تشکیل می دهد. در فحشاء آرزومندی زن جای ذَکَر را می گیرد و او را بدین تصور دلخوش می سازد که همواره آن را در اختیار دارد .

هستند مردانی که نمیتوانند با زنانی جز فاحشه ارتباط جنسی داشته باشند. این مردان نه تنها نتوانسته اند از مرحله تثبیت مقعدی خود پا فراتر نهند بلکه همواره در پی تصاحب ذَکَر یا آرزومندی زنان فاحشه هستند؛ بخصوص که عضو جنسی زن فاحشه “جایگاه” آلت تناسلی مردان دیگر بوده به میل سرکوب شده آنها به همجنس دوستی اشاره دارد. عشق تنها مقوله ای است که زن و مرد را از فحشاء رهائی می بخشد. می توان در مورد فحشاء از ” ذَکَر مقعدی ” سخن گفت، چه امتناع از اعطای آرزومندی جای متعلق اصلی میل مقعدی را می گیرد .

کرامت موللی

در پس این رابطه مقعدی نسبت بیمارناک pathologique  زن فاحشه با پدر نهفته است. غرض ناآگاه او چیزی جز به لجن کشیدن حیث پدری نیست. هر مرد برای او مظهری است از پدر. زن فاحشه با فروختن کالبد خویش و تنزل دادن آن به شیئی مصرفی مرد یعنی پدر را به خواری می کش . لذا مخاطب اصلی او را پدر تشکیل می دهد. چرا که سرنوشتش بدون حضور او قابل تصور نیست. نفرت از پدر با شور و شوریدگی خاصی نسبت به او تلفیق دارد. چنین است که همواره در پی آنست که “کفاره گناهان” خود را پس دهد. در اینجاست که به لزوم حضور فرد ثالثی می رسیم که او را واسطه یا بعبارتی طعنه آمیز “دلال محبت” می خوانند. با دقت نظر در می یابیم که فرد واسطه همواره کاریکاتوری است از پدر: خشن، بیرحم و مستبد که از هیچگونه عملی برای مهار کردن زن فاحشه دریغ نداشته او را به یوغ استبداد خویش می کشد. استثمار او توسط واسطه چیزی جز پرداخت کفاره گناهان و مکافاتش در پی نفرت از پدر نیست .

گفتیم که زن غافل از آرزومندی خویش است چه تمنای او چیزی جز آرزومندی ” غیر ” نیست. عشق او که به اعطای آنچه فاقد آنست متکی است نشان دهنده آنست که تنها از طریق مورد عشق واقع شدن از جانب ” غیر ” است که احساس آرزومندی تواند کرد. این امر در تخیلات و فانتسم های وی بخوبی قابل مشاهده است. یکی از تخیلات آرزومندانه او از طریق هراس افراطی وی از تجاوز جنسی تظاهر پیدا می کند. تمنای شدید او به مورد عشق واقع شدن از طریق هراس افراطی وی از تجاوز جنسی تظاهر پیدا می کند. در یک چنین تخیلاتی می بینیم که آرزومندی او در آنست که بدن و کالبد او چندان مملو از جذبه جنسی باشد که مرد نتواند در مقابل زیبائی آن مقاومت کند . ترس از تجاوز جنسی ظاهراً به معنای حالت انفعالی زن است ولی در واقع به آرزومندی فعالانه او به مورد عشق قرار گرفتن اشاره دارد. چنانکه می دانیم مقوله هائی چون انفعال passivité و فعالیت activité نمی توانند معیاری قابل اطمینان در مورد تفاوت جنسی میان مرد و زن باشند. 

منبع : روانکاوی زن / کرامت موللی

۰ ۰ رای ها
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها