دانشنامه روانشناسی مردمی
علیرضا نوربخش (مشاور بالینی)

درمان فرانظری

الگوی مارپیچ تغییر

در مدل فرانظری می کوشند از طریق تعهد به نظریه سطح بالای روان درمانی ،از نسبی گرایی التقاط گرایانه فراتر روند و به قول ورنر وحدت و پیچیدگی موضوع را درک کنند. تعهد معرفت شناسی درمانگران فرانظری بیشتر از تعهد اخلاقی آنان است. درمان گر فرانظری ،نسبی نگری است که بر اساس ساختار تعهد اخلاقی و معرفت شناختی عمل می کند.

با هدف یکپارچگی در نظر داریم مدلی از روان درمانی و تغییر رفتار طرح ریزی کنیم که از کل طیف نظریه های عمده استخراج شده باشند و به همین دلیل فرانظری (transtheoretical) نامیده می شود.

چند ملاک راهنما برای ابداع این مدل:

۱- یکپارچگی سنجیده، هم تنوع ذاتی و هم وحدت اصولی نظام های روان درمانی باید حفظ شوند، کاهش دادن همه نظام ها به کمترین وجه مشترک آنها موجب از بین رفتن پرمایگی و کاربردپذیری آنها می شود.

۲- این مدل باید بر تجربه گرایی تاکید کند یعنی متغیر های اساسی باید قابل اندازه گیری باشند.

۳- در جستجوی مدلی که بتواند چگونگی تغییر یافتن انسان ها را بدون درمان و همچنین بر اثر درمان توجیه کند.زیرا بیشتر کسانی که اختلال روانی دارند برای درمان اقدام نمی کنند.

۴- این مدل باید اثبات کند که در تعمیم به دامنه گسترده مشکلات انسان ازجمله سلامت جسمانی و روانی موفق است.

۵- مدل فرا نظری باید درمانگران را ترغیب کند تا به جای اینکه فقط از نظام های دیگر اقتباس کنند، نوآور باشند.

مدل یکپارچه نگری خواستار آنست که ساختار هایی هدایت کننده برای کاربرد و اصولی اساسی برای تحلیل مقایسه ای به دست دهد،در عین حال باید انعطاف پذیر بماند تا انتخاب درمانگر را ترغیب کند و نظام های روان درمانی جدید و پیشرفت های پژوهشی را بپذیرد.

فرایند های تغییر

مدل فرانظری بر سه اصل استوار است: فرایند ها ،مراحل و سطوح تغییر

بعد اول شامل فرایند های تغییر است. فرایندها فعالیت های ناآشکار یا آشکاری هستند که انسان ها برای تغییر هیجان ،تفکر ،رفتار  یا روابط وابسته به مشکلات یا الگوهای خاص زندگی ،به آنها می پردازد. نظام های روان درمانی در باره فرایند هایی که موجب تغییر میشوند (یعنی چگونگی ) توافق و در باره محتوایی که باید تغییر یابد(چیستی) اختلاف نظر دارند.

مراحل تغییر: مراحل تغییر درهیچ یک از نظام های روان درمانی عمده مشخص نشده است.این مراحل نتیجه کمک نسبتا منحصر بفرد سنت یکپارچه نگری است.

الگوی مارپیچ تغییر
الگوی مارپیچ تغییر

تغییر در پنج مرحله شکل می گیرد:

پیش تامل precontemplation   تامل contemplation آمادگی preparation اقدام action و نگهداری maintenance

اگر تغییر در آغاز ناموفق باشد انسان ها مراحل را از سر می گیرند .وقتی تغییر کامل و پایدار شد به پایان می رسد.

مرحله پیش تامل: در این مرحله برای تغییر رفتار در آینده قابل پیش بینی ،قصدی وجود ندارد. بسیاری افراد در مرحله پیش تامل از مشکلات خود آگاه نیستند یا به آنها آگاهی اندک دارند. به قول چسترتون (مسئله این نیست که آنها نمی توانند راه حل را ببینند،بلکه نمیتوانند مشکل را ببینند). ممکنه خواستار تغییر کردن باشند اما این با قصد داشتن یا توجه جدی به تغییر یافتن در آینده قابل پیش بینی ،کاملا متفاوت است.

عباراتی که در این مرحله بکار برده می شود: تاجایی که میدانم هیچ مشکلی ندارم که نیاز به تغییر داشته باشد. فکر کنم ایراد هایی وجود داشته باشد اما چیزی وجود ندارد که واقعا نیاز به تغییر داشته باشد. مقاومت در برابر تشخیص(شناخت)مشکل، مشخصه مرحله پیش تامل است.

مرحله تامل: افراد می دانند که مشکلی وجود دارد و در باره غلبه کردن بر آن بطور جدی فکر می کنند اما هنوز خود را به اقدام کردن متعهد نکرده اند.

عباراتی این چنین استفاده می کنند: من مشکل دارم و واقعا فکر می کنم باید برای آن کاری بکنم.   به این موضوع فکر کرده ام که ممکن است بخواهم چیزی را در خود تغییر دهم. تفکر جدی در باره حل مشکل عنصر اصلی تامل است .اشخاص ممکن است مدت طولانی در مرحله تامل گیر کنند. کسانی که در این مرحله اند گزینه ها را ارزیابی می کنند.

مرحله آمادگی : این مرحله معیار های قصد و رفتار را تلفیق می کند. در این مرحله رفتار های مشکل آفرین خود را تاحدی کاهش میدهند.هنوز به ملاک اقدام موثر نرسیده اند، اما قصد دارند در آینده بسیار نزدیک دست به چنین اقدامی بزنند.

مرحله اقدام: در این مرحله افراد برای غلبه بر مشکلات خود رفتار، تجربیات یا محیط خود را تغییر می دهند. اشخاص،از جمله متخصصان اغلب اقدام را اشتباها با تغییر یکسان می دانند در نتیجه از تلاش لازم که افراد را در این مرحله از تغییر آماده اقدام می کند و از کوشش های ضروری و مهم برای پایدار کردن تغییرات بعد از مرحله اقدام ، غافل می مانند.

در صورتیکه افراد رفتار مشکل آفرین را برای مدت  ۱روز تا ۶ ماه بطور موفقیت آمیز تغییر داده باشند ،به عنوان کسانی که در مرحله اقدام قرار دارند طبقه بندی می شوند.استفاده از عباراتی این چنین: واقعا به سختی تلاش میکنم تغییر کنم. هر کسی میتواند در باره تغییر یافتن صحبت کند اما من عملا برای آن دست بکار شدم. تغییر دادن رفتار مورد نظر طبق ملاک پذیرفتنی و تلاش آشکار و مشهود برای تغییریافتن ،از مشخصه های مرحله اقدام است.

مرحله نگهداری: افراد در این مرحله می کوشند از بازگشت جلوگیری و دستاوردهای مرحله اقدام را تحکیم کنند. بطور مرسوم نگهداری یه عنوان مرحله ای ایستا در نظر گرفته می شود. با وجود این نگهداری در واقع تداوم تغییر است نه فقدان تغییر. در مورد مشکلات مزمن از شش ماه تا دوره نامشخصی پس از اولین اقدام طول میکشد. در مورد برخی از رفتارها ، نگهداری ممکن است در تمام طول عمر دوام پیدا کند. عباراتی اینگونه : همین حالا احتمالا به تقویتی نیاز دارم که کمک کند تغییراتی را که ایجاد کرده ام ،حفظ کنم.   برای اینکه از برگشت مشکلم جلوگیری کنم به اینجا آمده ام. تثبیت تغییر رفتار و اجتناب از بازگشت از مشخصه های مرحله نگهداری است.

از سر گیری: هنگامیکه افراد می کوشند رفتاری را تغییر دهند ، بازگشت و از سرگیری مراحل نسبتا زیاد رخ می دهند. اگر چه روان درمانی در کوتاه مدت اثر بخش است ، باز گشت رایجترین نتیجه درمان اعتیاد ها و اختلال های جدی در دراز مدت است .

پیشگیری از بازگشت نوعی آموزش خود گردانی است که برای اجتناب از بازگشت و تقویت مرحله نگداری طراحی شده است. پیشگیری از بازگشت با مهارت آموزی به عنوان اساس کار ، به درمان جویان یاد می دهند چگونه:

۱.بازگشت را درحکم فرایند درک کنند.

 ۲.موقعیت های پر مخاطره را شناسایی کنند.

۳.چگونگی مواجهه با ولع و عطش پرداختن به رفتار اعتیاد آور را یاد بگیرند.

۴.آسیب ناشی از بازگشت را از طریق به حداقل رساندن پیامد های منفی و یادگیری از تجربه کاهش دهند.

۵.به سبکی از زندگی متعادل دست یابند که مبتنی بر میانه روی باشد.

پایان: پایان مشکل زمانی است که شخص دیگر گرفتار هیچ وسوسه ای برای باز گشت به رفتار های مشکل آفرین نمیشود و مجبور نیست برای جلوگیری از بازگشت تلاش کند. بدیهی است که پایان درمان و پایان مشکل همزمان نیست.

سطوح تغییر: سطوح تغییر نمایانگر سازمان سلسله مراتبی پنج سطح متفاوت،اما به هم پیوسته،مشکلات روان شناختی است که میتوان در روان درمانی به آنها رسیدگی کرد. این سطوح عبارت اند از:     

  • ۱.مشکلات نشانه ای/موقعیتی
  • ۲.شناخت های ناسازگارانه
  • ۳.کشمکش های میان فردی کنونی
  • ۴.کشمکش های خانوادگی/سیستمی
  • ۵.تعارض های درون فردی

منبع : پروچسکا،نورکراس ،نظریه های روان درمانی،ترجمه : آوادیس یانس،تهران :رشد، ۱۳۹۱.

۲ ۱ رای
رأی دهی به مقاله
* درود بر شما که با حمایت خود و دعوت دیگران به مطالعه این مطلب و دیگر مطالبم، به من انگیزه می دهید. لطفا در کامنت ها و مباحثات شرکت کنید و پرسشگر باشید. جهت مشاوره تلفنی یا حضوری با شماره ۰۹۳۵۵۷۵۸۳۵۸ در تلگرام یا ایمو هماهنگ نمایید. همچنین می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۷۲۸۷۱۲ تماس بگیرید. *

1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امین
۱۳۹۹/۰۸/۲۶ ۱۱:۱۸

با سلام و آرزوی توفیق. درمان فرانظری برای بنده مقاله مناسبی بود. اگر اهل تحقیق و نوآوری باشید بنده ایده های پژوهشی نوی برای پژوهش فرانظری دارم که می توانم با شما به اشتراک بگذارم